عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری موسوم به خیام از بزرگ ترین و مشهورترین شعرای تاریخ ایران بعد از اسلام است که معروفیت وی مرزها را در نوردیده و در سرتاسر گیتی به عنوان شاعری خردگرا شناخته شده است. وی حکیم، فقیه، فیلسوف، ریاضی دان و منجمی بزرگ بود.
حکیم عمر خیام (خیام به معنی خیمه دوز است و ظاهرا به سبب اینکه پدر حکیم خیمه دوز بوده این لقب بر وی نهاده شده است.) اگرچه بیشتر به عنوان شاعری رباعی سرا شهره گشته است ولی وی در واقع فیلسوف و ریاضی دانی بزرگ بود که در طول عمر دراز خویش کشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد. زندگی حکیم همچون عقاید و اندیشه های ژرف و پوینده او در هاله ای از ابهام فرو رفته است و افسانه هایی که به این دانشمند بزرگ نسبت داده اند حقایق و زندگی او را تا حدودی با داستان هایی غیر واقعی درآمیخته است.
ولادت
تاریخ زندگی حکیم معلوم نیست ولی بنابر شواهد عمر خیام در سال ۴۳۹ ه. ق در نیشابور، شهری که به آن عشق می ورزید و بخش مهمی از ایام عمرش را در آن گذارند، به دنیا آمده است. (نویسنده کتاب تاریخ الفی به روایتی اشاره کرده است که بر اساس آن اصل و نسبت خیام از روستایی به نام شمشاد در نزدیکی بلخ بوده ولی حکیم خود در نزدیکی استرآباد در کرانه شمال و شرقی دریای خرز به دنیا آمده است.) دوران کودکی و نوجوانی حکیم نیز کاملا مشخص نیست ولی بطور قطع وی مطالعات خود در زمینه علوم معمول آن روز را در نیشابور سپری کرده و به سبب نبوغ ذاتی و ذهن خلاق و استعداد والای خویش به دستاوردهای شگرفی نایل آمده است.
روایت غلط
نقل شده است که خیام در کودکی با خواجه نظام الملک طوسی و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعیلیه هم درس بود و آن سه عهد کردند هر یک در بزرگی به منصب و مقامی دست یافت دو یار دبستانی دیگر را نیز بالا کشد… این روایت بر اساس تحقیقات دانشمندان و مقایسه تاریخی زندگی این سه شخصیت برجسته قاطعانه رد شده است. (اکثر محققان صحت این داستان را مردود دانسته اند چرا که صرف نظر از تفاوت تاریخ تولد این سه تن، محل تحصیل آن ها نیز در یک شهر خاص نبوده است. داستان سه یار دبستانی که بسیار مشهور است و حتی در کتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی نیز ذکر شده است بدین گونه است: (… و عداوت و وحشت را در میان ایشان سبب آن بود که سیدنا (حسن صباح) و عمر خیام و نظام الملک به نیشابور در کتاب بودند و چنانکه عادت ایام صبی و رسم کودکان میباشد، قاعده مصادقت و مصافات ممهد و مسلوک میداشتند تا غایتی که خون یکدیگر بخوردند و عهد کردند که از ما هر کدام که به درجه بزرگ و مرتبه عالی برسد دیگران را تربیت و تقویت کند. از اتفاق… نظام الملک به وزارت رسید، عمر خیام به خدمت او آمد و عهود و مواثیق ایام کودکی یاد کرد. نظام الملک حقوق قدیم بشناخت و گفت: تولیت نیشابور و نواحی آن تراست. عمر مردی بزرگ و حکیمی فاضل و عاقل بود. گفت سودای ولایتداری و سر امر و نهی عوام ندارم. مرا بر سبیل مشاهره و مساینه ادراری وظیفه فرمای. نظام الملک او را ده هزار دینار ادرار کرد از محروسه نیشابور، که سال به سال بی تبعیض ممضی و مجری دارند…) ادامه این داستان شرح آمدن حسن صباح است به نزد نظام الملک. حسن خواستار آنست که از لطف و عنایت خواجه نصیبی یابد و خواجه به وی میگوید که تولیت ری یا اصفهان را اختیار کن، لکن حسن این کار را نمیپذیرد و تنها غرضش آنست که در دربار سلطان مقامی بلند بدست آورد، و چون بدان مقام میرسد سعی در آن دارد که ولی نعمت خویش را از مقام وزارت بزیر آرد و خود برجای او نشیند. اما سعیش بی ثمر میماند و ننگین و سرفکنده از خراسان میگریزد و به اصفهان میرود و از آنجا راه دربار المستنصر، خلیفه فاطمی مصر را در پیش میگیرد. وی در قاهره به نزاریان میپیوندد و پس از چندی به ایران مراجعت میکند تا دعوت جدید را بنام نزار منتشر سازد…این داستان اگرچه افسانه است ولی از لحاظ اخلاقی بسیار جالب توجه و پندآموز میباشد.)
خیام در کنار امرا
...

پیشنهاد کاربران

خائی ام ( Chayy am ) یعنی تخمی یا بذری ام و به سان بذر مشمول حال کشت ها، رشد و نمّو و دسه کنه ( با دست کندن ) و دِرو ( با داس ) و برداشت های فراوان و متوالی ام.
بیایید تا سرانجام کار را اندکی دور تر بینیم که از این خاک بار ها در مدارات برتر از پیش برمی آییم و بر خاک می شویم تا در پایان این راه دایره وار و پله ای و بسی دور و دراز سر انجام به مقصد موعود یعنی همان بهشت برین آغازین رسیم.
...
[مشاهده متن کامل]

و خائی ام به معنای خواسته شده ام، یعنی به خواست و امر پروردگار یا آفریدگار کائنات یا دانشمند، حکیم، صانع و هنرمند مطلق و یا ربُّ العالمین و خالق سماوات و الارض به لسان قرآنی، یکبار در ازل یا اول برای جاودانگی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل آفریده شده ام و در این دنیا هم به خواست و امر وی از مادر متولد شده ام و نه به خواست پدر و مادر یا والدین و نه تصادفی و بر اثر هوا و هوس های روزگار.
برای مشاهده مثلث خیّام و نقش اولیه ی آن در شمارش تعداد شب ها و روز های ماه های دوازده گانه ی یک سال و تعداد شب ها و روز های یک سال و ترسیم آن به شکل یک مثلث عددی توسط مردم سرزمین ایران و سپس قوم یهود در اعصار دور دست تاریخ باستان و اصلاح آن توسط خیّام، میتوان در همین سایت ارزشمند فارسی زبان به آن مراجعه نمود.
از دیدگاه فردی من، محمد زکریای رازی و عمر خیام به خدای حقیقی و واقعی باور و ایمان و امید داشته اند و حکیمان دینی از فارابی و ابن سینا و سهروردی گرفته تا میرداماد و ملاصدرا و سبزواری و طباطبایی تا به امروز به خدای کلمه ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری باور و ایمان و امید داشته اند که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات موجود بودن این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.