علینقی
/~alinaqi/
فرهنگ اسم ها
معنی: ترکیب دو اسم علی و نقی ( بلندمرتبه و پاکیزه )، از نام های مرکب، ( علی و نقی )، نام امام دهم شیعیان
برچسب ها: اسم، اسم با ع، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن احمدعلی خان همدانی. متخلص به ایجاد. رجوع به علینقی ایجاد شود.
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن حسن بن محمدبن علی طباطبایی حایری. فقیه امامی اهل کربلاء. وی در سال 1289 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1- الدرة الحائریة فی شرح کتاب الشرائع. 2- الدرة فی العام و الخاص. ( از الاعلام زرکلی ).
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن حسن طباطبایی حایری. رجوع به علی نقی طباطبایی شود.
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن محمد صالح مازندرانی. متخلص به سابق. رجوع به علینقی سابق شود.
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن محمدهاشم طغایی کمرنی فراهانی شیرازی. ملقب به عزالدین. رجوع به علینقی شیرازی شود.
علینقی. [ ع َ ن َ ] ( اِخ ) ابن نقدعلی خان هندی. متخلص به نظم و به انصاف. رجوع به علینقی انصاف شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید