علم غیب


معنی انگلیسی:
foreknowledge, precognition, prescience

لغت نامه دهخدا

علم غیب. [ ع ِ م ِ غ َ / غ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غیب دانی. غیب گویی. دانش و آگاهی بر پنهانی ها و آنچه ناپدید از مردم باشد. آگاهی به مغیبات : ایزد عزّوجل علم غیب به کس ندهد، چون قضا بود که خراسان از دست ما بشود و کار این قوم بدین منزلت رسید که رسید. ( تاریخ بیهقی ص 546 ). درعلم غیب چنان بود که سلجوقیان بدین محل خواهند رسید. ( تاریخ بیهقی ص 497 ). آفریدگار جل جلاله عالم اسرار است... و در علم غیب وی رفته است که در جهان در فلان بقعت مردی پیدا خواهد شد که... ( تاریخ بیهقی ص 92 ).
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صمّا.
سعدی.
و رجوع به غیب شود.

فرهنگ فارسی

غیب دانی غیب گویی دانش و آگاهی بر پنهانی ها و آنچه ناپدید از مردم باشد آگاهی به مغیبات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علم غیب به معنای آگاهی از امور پوشیده و پنهان می باشد.
به آنچه بر انسان پنهان است، غیب گویند. علم غیب، علم به اموری است که از حوزه آگاهی و حواس ظاهری پوشیده باشد.
کاربرد فقهی
از آن به مناسبت در باب تجارت و حدود سخن گفته اند.
افراد دارای علم غیب
از آن جا که تمامی هستی آفریده و صنع خدای تعالی می باشد، او به همه هستی عالم است و چیزی از او پنهان نیست؛ از این رو، در قرآن کریم ، در آیات متعدد، خداوند به «عالِمُ الغَیبِ و الشَّهادَةِ» توصیف شده است؛ چنان که در برخی آیات دیگر، علم غیب، به خداوند اختصاص یافته است. از سوی دیگر، مفاد روایات متعدد، برخورداری پیامبران الهی و جانشینان آنان، بویژه رسول خاتم صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت آن حضرت علیهم السّلام از علم غیب است. مضمون حدیثی از امام صادق علیه السّلام چنین است:«خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به اهل بیت علیهم السّلام داده است». شاهد آن این آیه شریفه است:«عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ اَحَداً إلاّ مَن ارْتَضی مِن رَسُولِ؛ او عالم به غیب است؛ پس هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی کند، مگر پیامبری که او بپسندد».خداوند دراین آیه شریفه به صراحت از اعطای علم غیب به پسندیده و برگزیده خود سخن می گوید.
منشأ علم غیب
...

[ویکی شیعه] علم غیب، گونه ای آگاهی که در حالت طبیعی برای انسان دست یافتنی نیست و خداوند، برخی انسان ها را از آن بهره مند می کند. بنابر آموزه های شیعی، آگاهی از غیب، مخصوص خداوند است؛ ولی او بنابر مصالحی، برخی انسان ها از آن بهره مند می کند. با این حال، برخی علوم غیبی مانند علم به ذات خداوند، مخصوص خود اوست و کسی را توان رسیدن به آن نیست. بر اساس آموزه های دینی، پیامبران ( یا دست کم برخی از آنها)، پیامبر اسلام(ص)، امامان شیعه و برخی از انسان های صالح از علم غیب برخوردارند. میزان آگاهی و گستره این علم در افراد مختلف، متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر اکرم (ص) و جانشینان او است.
درباره علم غیب امامان، دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.
خداوند متعال:«وَمَا کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ وَلَکنَّ اللّهَ یجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یشَاء؛ »

[ویکی نور] علم غیب، اثر علی نمازی شاهرودی ، کتابی است با موضوع علم غیب پیامبر(ص) و ائمه(ع) که با تحقیق مرتضی اعدادی خراسانی منتشر شده است.
در اعتقادات شیعی یکی از فضایلی که برای پیامبر اکرم(ص) و امامان پس از ایشان مطرح است دارا بودن علومی مخصوص از جانب خداوند متعال است که در ادبیات دینی از آن با عنوان علم غیب یاد می شود. این مسئله که آیا این بزرگواران صاحب علم غیب بوده اند یا خیر، سؤالی است که برای یافتن پاسخ آن می بایست به نصوص معتبر متقن، یعنی قرآن و روایات معتبر صادرشده از معصومین(ع) رجوع کرد. البته ممکن است در بررسی اولیه این متون با تعارضاتی روبه رو شویم که حل آن ها نیازمند وا کاوی و دقت نظر بیشتر و حوصله ی علمی مناسب این قبیل مباحث است . عدم توجه به این نکته منجر به نتیجه گیری های شتابزده و ناصحیح می گردد. حقیقتا توقع رسیدن به جمع بندی صحیح و مفید در یک بحث، با نگاه به تنها بخشی از یک آیه بدون توجه به عبارات قبل و بعد از آن و نیز بدون مراجعه به سایر آیات مرتبط با آن موضوع یا توجه نداشتن به روایت معتبر وارده در ذیل آن آیات، انتظاری غیر واقع بینانه می باشد.
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده، سپس متن کتاب در پنج بخش با فضای پرسش و پاسخ سامان یافته است.
مقدمه محقق، حاوی زندگی نامه مؤلف کتاب شیخ علی نمازی و شیوه تحقیق است. مقدمه مؤلف نیز حاوی سخنانی است که بین مؤلف و دوستانش: آقایان امامی، مشکات، مروت و فاتح درباره علم غیب رد و بدل شده است.
مؤلف در مقدمه می گوید: علم بر دو قسم است: ذاتی و غیر ذاتی. علم ذاتی مخصوص خالق است و هیچ مخلوقی بهره ای از آن نداشته و نخواهد داشت؛ اما علم مخلوق غیر ذاتی است. آن دسته از آیاتی که نفی علم از پیامبر(ص) می کند به معنی نفی علم ذاتی از مخلوق است، نه علمی که بخشش و احسان خدایی است و در آنجایی که ائمه در مناجاتشان می گویند: «أنت العالم و أنا الجاهل»، مرادشان این است که انیت و حقیقت و ذات ما علم نیست و نمی خواهند به خداوند عرض کنند: پروردگارا، به آنچه به ما تعلیم فرمودی و بخشیدی جاهلیم. چگونه ممکن است دروغ به این آشکاری را به پروردگار عرض کنند.
بخش نخست با عنوان علم غیب پیغمبر اکرم و ائمه هدی(ع) در قرآن، دارای دو فصل است که فصل اول آن شامل 23 آیه برای اثبات علم غیب می باشد و فصل دوم، روایاتی را که دلالت دارد بر تمامی علوم در قرآن در نزد اهل بیت(ع)، در بر دارد.

مترادف ها

foreknowledge (اسم)
اطلاع قبلی، علم غیب، اگاهی از پیش

prescience (اسم)
الهام، علم غیب، اگاهی از پیش، پیش دانی

پیشنهاد کاربران

دانش نهان
تازه ترین مژده ؛ پیام و خبر شاد از عالم غیب:
خداوند متعال ؛ ایزد دانا و توانا در طول تاریخ بشریت هیچ انسانی را تحت عناوین ؛ منتخب ، برگزیده ، ولی و وصی ، واسطه ، نبی و رسول ، فرستاده و یا پیامبر برای هدایت بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده است و در گوش سر هیچ انسانی تحت عناوین فوق یک جمله و یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات زمزمه و نجوا ننموده است ؛ چه بطور مستقیم و بدون واسطه یعنی شخصا و چه بصورت غیر مستقیم و با واسطه یعنی از طریق موجودات خیالی و اوهامی با نام های روح القدس یا جبرئیل. همچنین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی از طرف و به امر باری تعالی بر روی گردن و دوش و گرده انسان نهاده نشده اند بلکه توسط بنیانگذاران ادیان و مخترعین آنها و آنهم به تبعیت و پیروی و دنباله روی از شهوت غریزه نام آوری و شهرت طلبی در رقابت سر سختانه با نام و شهرت فرمان روایان زمینی و همدیگر و آنهم با قصد و هدف و نیت زنده نگاه داشتن نام های خویش در زبان و ذهن قوم خویش و اقوام دیگر و بقاء آنها در خاطره و حافظه تاریخ و رساندن آنها به سطح شهرت جهانی و طوریکه امروز بطور عینی شاهد هستیم در این رقابت ها پیروز بوده اند. علت و ریشه اصلی جهانی شدن و تدوام ادیان در حقانیت و الهی بودن آنها نیست بلکه ادامه همین رقابت ها در زنده نگه داشتن و بقاء نام بنیان گذاران و مخترعین یوغ های دین و مذهب توسط پیروان آنان.
...
[مشاهده متن کامل]

بهر حال علم غیب همان علم و دانش بیکران و نامتناهی خداوند می باشد و اندیشمندان دینی هزاران سال فرصت های طلایی در دست داشته اند که علم غیب و عالم غیب و خداوند را به انسان بشناساند و شواهد عینی به ما می آموزد که این بزرگواران در انجام این وظیفه عاجز و ناتوان و درمانده بوده و هستند. و معمولا تقصیر را به گردن عوام می اندازند که گویا نمیتوانند در پشت الفاظ آیات و روایات و احادیث انبیاء و اولیا و معصومین معنا و مفهوم علم غیب را دریابند، انگار خود آنان با داشتن عناوینی از قبیل علامه دهر و آیت الله و با ارائه دادن تفاسیر قطور و حجیم و کم و یا بی محتوا از آیات و روایات و احادیث بو و رایحه ناچیزی از علم و عالم غیب را به مشام عام رسانده باشند. حقیقت مسلم این است که شناخت علم و عالم غیب و خداوند ، تنها از طریق شناختن طبیعت و کیهان امکان پذیر و میّسر است و از عهده دین و الهیات و حکمت و عرفان و شعر و هنر و ادب دینی بر نیامده و نمی آید. دست یابی به چنین شناختی چند صده است که به عهده علوم طبیعی و تجربی افتاده است. اما شناخت های حاصل از پژوهش های علمی به غایت شناسی نیازمند اند و این غایت شناسی به عهده دانشمندان علوم تجربی و طبیعی نیست بلکه وظیفه فلسفه و عرفان علمی می باشد. متفکرین دینی در رشته های الهیات و حکمت و عرفان دینی از عهده این امر مهم بر نمی آیند، زیرا به آیات و روایات و احادیث و تفاسیر مختلف و متناقض آنها وابسته اند و به علت این وابستگی چشم سر و دل آنان به روی حقایق برتر و ژرف تر الهی مسدود گردیده است. حقایقی که در کتب دینی کوچکترین آثاری از آنها یافت نمی گردد. این بزرگواران در غایت شناسی نظریات علمی بطور ناقص و دست و پا شکسته و پراکنده سعی میکنند که شناخت علمی را بر آیات تطبیق دهند و در اندیشه خود هیچگاه شک راه نمیدهند که آن آیه ممکن است بطور کامل مخالف حقیقت علم و عالم غیب خداوند باشد. به عنوان مثال : آیه قرآنی که می فرماید: الله نور سماوات و ارض می باشد، حقیقت نداشته و منطبق بر واقعیت نمی باشد، زیرا الله یا خداوند نه تنها نور آسمان و زمین است بلکه آسمان و زمین هم از وجود خداوند و در وجود او می باشند و ضمنا این جمله اولین بار بر زبان ایسا ( عیسی ) مسیح بصورت زیر جاری گشته است : من نور دنیا هستم.
و تفسیر صحیح و حقیقی و مطابق بر واقعیت آیه : لا اله الا الله به صورت زیر می باشد : هیچ چیزی غیر از خدا وجود ندارد. این آیه برای اولین بار توسط موسا ( موسی ) به رشته تحریر در آمده است ، بصورت : تو نباید خدایان دیگری را در کنار من ستایش کنی.
خلاصه اینکه کلیه لایه های بیشمار عالم غیب که هرکدام در بر گیرنده مقدار بسیار زیادی از اسماء و صفات باری تعالی می باشند هرکدام به نوبه ویژه و خاص خویش در چهار چوب طرح مطلق خلقت و آفرینش و بر طبق مفاد آن از طریق وقوع مه بانگ های متوالی و پی درپی بر اثر نوسانات انقباض و انبساط وجود های محدود و متناهی عالم غیب در چهار چوب ثابت و پایدار جهان های موازی و بیشمار در قالب عوالم شهودی به ظهور می رسند و به واقعیات عینی تبدیل می شوند و نه از راه و طریقی دیگر.
امیدوارم که سر خواننده گرامی را به درد نیاورده باشم. در پایان این کلام کودکانه، دو بیت از حافظ که به جوانان عصر خویش که گویا پند پیر دانا را از جان خود بیشتر دوست داشته اند، پند زیر را داده است :
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو /
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

در پارسی " دانش نهفتگان"

بپرس