[ویکی فقه] علم، یکی از صفات جمال و کمال است و در ثبوت این صفت برای خداوند جای هیچ گونه تردیدی نیست. فلاسفه و متکلمان اسلامی (بلکه همه خداپرستان) بر این مطلب، اتفاق نظر دارند؛ با این حال، در حدود و چگونگی علم خداوند، اقوال و آرا، مختلف است.
علم الهی را می توان در سه مرحله مورد بحث قرار داد.مرحله نخست: علم خداوند به ذات خود؛مرحله دوم: علم خداوند به موجودات، قبل از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام ذات = علم ذاتی)مرحله سوم: علم خداوند به موجودات، پس از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام فعل= علم فعلی)
← علم خداوند به ذات خود
علم خداوند به موجودات پس از ایجاد آنها و به عبارتی علم به موجودات در مقام فعل، علم تفصیلی و حضوری است، ولی عین ذات خداوند نیست. چون فرض این است که این علم در مقام فعل است و فعل خارج از ذات است. در این جا واقعیت موجودات در عین این که فعل خداوند می باشند علم او نیز هستند. در مقام تمثیل می توان آن را به علم نفس انسان به صورت های ذهنی که ایجاد می کند تشبیه کرد. واقعیت این صورت ها هم فعل نفس اند و هم علم نفس، یعنی صورت های ذهنی مزبور به خودی خود نزد نفس حاضرند و از طرفی فعل و معلول نفس نیز می باشند. تفسیر علم فعلی خداوند به موجودات انسان به گونه ای مزبور، از ابتکارات شیخ اشراق است. بر این اساس فرقی میان موجودات مجرد و موجودات مادی وجود نخواهد داشت، زیرا همگی معلول و فعل خداوندند، و واقعیت آنها عین ربط به وجود الهی است، و همگی در محضر خداوند قرار دارند.(صدر المتألهین و علامه طباطبایی میان موجودات مجرد و مادی فرق گذاشته اند، حضور موجودات مجرد به خودی خود و بدون واسطه است، و حضور موجودات مادی به واسطه حضور صورت های مجرد آنها در عالم مجرد است. آنچه در متن آورده شد، دیدگاه حکیم سبزواری در این باره است. که به نظر استوارتر آمد.)
ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح الحکمه، ج۲، ص ۵۴۷_۵۴۸.
از آنچه در تبیین مراحل سه گانه علم الهی بیان گردید، براهین علم خداوند نیز به دست آمد.
← برهان علم خداوند به ذات خود
...
علم الهی را می توان در سه مرحله مورد بحث قرار داد.مرحله نخست: علم خداوند به ذات خود؛مرحله دوم: علم خداوند به موجودات، قبل از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام ذات = علم ذاتی)مرحله سوم: علم خداوند به موجودات، پس از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام فعل= علم فعلی)
← علم خداوند به ذات خود
علم خداوند به موجودات پس از ایجاد آنها و به عبارتی علم به موجودات در مقام فعل، علم تفصیلی و حضوری است، ولی عین ذات خداوند نیست. چون فرض این است که این علم در مقام فعل است و فعل خارج از ذات است. در این جا واقعیت موجودات در عین این که فعل خداوند می باشند علم او نیز هستند. در مقام تمثیل می توان آن را به علم نفس انسان به صورت های ذهنی که ایجاد می کند تشبیه کرد. واقعیت این صورت ها هم فعل نفس اند و هم علم نفس، یعنی صورت های ذهنی مزبور به خودی خود نزد نفس حاضرند و از طرفی فعل و معلول نفس نیز می باشند. تفسیر علم فعلی خداوند به موجودات انسان به گونه ای مزبور، از ابتکارات شیخ اشراق است. بر این اساس فرقی میان موجودات مجرد و موجودات مادی وجود نخواهد داشت، زیرا همگی معلول و فعل خداوندند، و واقعیت آنها عین ربط به وجود الهی است، و همگی در محضر خداوند قرار دارند.(صدر المتألهین و علامه طباطبایی میان موجودات مجرد و مادی فرق گذاشته اند، حضور موجودات مجرد به خودی خود و بدون واسطه است، و حضور موجودات مادی به واسطه حضور صورت های مجرد آنها در عالم مجرد است. آنچه در متن آورده شد، دیدگاه حکیم سبزواری در این باره است. که به نظر استوارتر آمد.)
ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح الحکمه، ج۲، ص ۵۴۷_۵۴۸.
از آنچه در تبیین مراحل سه گانه علم الهی بیان گردید، براهین علم خداوند نیز به دست آمد.
← برهان علم خداوند به ذات خود
...
wikifeqh: آگاهی_خدا
[ویکی اهل البیت] «علم» در لغت به معنای دانستن (معنای مصدری) و دانش (معنای اسم مصدری) بکار برده می شود. در اصطلاح فلاسفه نیز واژه «علم» هم در خداوند و هم در معالیل او به همان معنای لغوی آن لحاظ می شود، هر چند مکانیزم «دانستن» در علم حضوری و حصولی متفاوت است. از آنجا که علم خداوند دارای مراتب و به تعبیر دیگر دارای اقسامی است و نحوه استدلال بر هر یک از اقسام متفاوت است، آنها را جداگانه مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
به این معنا که خداوند به ذات مقدس خودش عالم است. اگر چه تصور چنین علمی برای خداوند، برای کسی که مجردبودن و عدم مادی بودن خدا را درک کند، بسیار آسان است اما اگر بخواهیم استدلال بر وجود علم به این معنا در خداوند را به طور منطقی بیان کنیم چنین می گوییم:
نحوه وجود این قسم علم در خداوند
از آنجا که خداوند متعال، موجودی مجرد است و هیچ گونه تعلقی به ماده یا مادیات ندارد پس وجود چنین علمی در خداوند، عین ذات خداوند است.
درباره علم خداوند به مخلوقات قبل از پیدایش آنها و نحوه این علم در خداوند اقوال مختلفی وجود دارد که شایسته است اجمالاً به آنها پرداخته شود:
اکثر متکلّمین، فاعلیت خداوند نسبت به مخلوقات را فاعل بالقصد می دانند. فاعل بالقصد، فاعلی است که هم علم دارد و هم با اراده فعلش را انجام می دهد. قبل از فعل، علم تفصیلی به فعلش دارد. لکن انگیزه و داعی زائد بر ذات دارد. مانند انسان در اکثر افعال اختیاری خود که قبل از فعل به نحو تفصیل به فعلش علم دارد، در عین حال انگیزه و داعی او بیرون از ذات اوست. متکلّمین معتزلی و امامیه، هدف و انگیزه خداوند را نفع رساندن به مخلوقات می دانند
لکن از آنجا که در این قسم فاعل، انگیزه فاعل زائد بر ذات است و خداوند انگیزه اش عین ذات است فلاسفه این قول را مورد نقد قرار داده اند.
به این معنا که خداوند به ذات مقدس خودش عالم است. اگر چه تصور چنین علمی برای خداوند، برای کسی که مجردبودن و عدم مادی بودن خدا را درک کند، بسیار آسان است اما اگر بخواهیم استدلال بر وجود علم به این معنا در خداوند را به طور منطقی بیان کنیم چنین می گوییم:
نحوه وجود این قسم علم در خداوند
از آنجا که خداوند متعال، موجودی مجرد است و هیچ گونه تعلقی به ماده یا مادیات ندارد پس وجود چنین علمی در خداوند، عین ذات خداوند است.
درباره علم خداوند به مخلوقات قبل از پیدایش آنها و نحوه این علم در خداوند اقوال مختلفی وجود دارد که شایسته است اجمالاً به آنها پرداخته شود:
اکثر متکلّمین، فاعلیت خداوند نسبت به مخلوقات را فاعل بالقصد می دانند. فاعل بالقصد، فاعلی است که هم علم دارد و هم با اراده فعلش را انجام می دهد. قبل از فعل، علم تفصیلی به فعلش دارد. لکن انگیزه و داعی زائد بر ذات دارد. مانند انسان در اکثر افعال اختیاری خود که قبل از فعل به نحو تفصیل به فعلش علم دارد، در عین حال انگیزه و داعی او بیرون از ذات اوست. متکلّمین معتزلی و امامیه، هدف و انگیزه خداوند را نفع رساندن به مخلوقات می دانند
لکن از آنجا که در این قسم فاعل، انگیزه فاعل زائد بر ذات است و خداوند انگیزه اش عین ذات است فلاسفه این قول را مورد نقد قرار داده اند.
wikiahlb: علم_الهی