عسل

/~asal/

مترادف عسل: انگبین، شهد

برابر پارسی: انگبین، انگپین

معنی انگلیسی:
honey

فرهنگ اسم ها

اسم: عسل (دختر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: asal) (فارسی: عسل) (انگلیسی: asal)
معنی: انگبین، ( به مجاز ) بسیار شیرین و خوش مزه، بسیار دوست داشتنی، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور عسل تولید می کند، ( به مجاز ) ( در گفتگو ) بسیار شیرین و خوش مزه و همینطور بسیار دوست داشتنی و مطلوب، مایعی خوراکی که زنبور عسل می سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی
برچسب ها: اسم، اسم با ع، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

عسل. [ ع َ س َ ] ( ع اِ ) انگبین. ( منتهی الارب ) ( دهار ). شهد. ( غیاث اللغات ). لعاب زنبور عسل ، مذکر و مؤنث آید و تذکیر آن بیشتر است. ( از اقرب الموارد ). شَوب. تصغیر آن عُسَیلة است. ( دهار ). أری. طِرم. مجاج النحل. ج ، أعسال ، عسل [ ع ُ / ع ُ س ُ ]، عُسلان ، عُسول. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بپارسی انگبین و به هندوی ناکهو و مده هم گویند. و آن گرم و خشک است در دو درجه و لطیف است و امعاء را بشوید و بزداید و بادها را تحلیل کند. و در او حدتی است که بواسطه آن شکم براند. ( از تذکره ضریر انطاکی ). بهترین آن صاف مایل بسرخی و قوام دار است که با اندک حدت و خوش طعمی و بی موم باشد و بعد از آن سفید، و زبون ترین او سبز و سیاه و خشک و تلخ و کهنه است که زیاده بر دو سال مانده باشد. ( از تحفه حکیم مؤمن ). مایع کم وبیش غلیظ و شربتی شکل و شیرینی که زنبوران عسل بر اثر جمعآوری نوش گلها در کندو بمنظور تغذیه افراد کندو تهیه میکنند. معمولاً عسل بوسیله زنبوران ماده عقیمی که کارگر نامیده میشوند از شیره گلها و برگها و دم برگهای نباتات جمعآوری میشود. زنبور کارگر شیره گیاهان را وارد دهانش کرده با آب دهان مخلوط میسازد و فرومیبرد و آن وارد محفظه ای بنام کیسه عسل که در شکمش قرار دارد، میگردد. قسمتی از این شیره گیاهی وارد روده زنبور شده به مصرف تغذیه خود زنبور میرسد و قسمت دیگر هم با انقباض کیسه عسل دوباره به دهان زنبور برمیگردد و زنبور آن را در حجره های خالی کندو که بهمین منظور ساخته است خالی میکند. این عسل بسیار رقیق است لیکن بر اثر حرارت کندو و مجاورت با هوا غلیظ میشود، و بعلاوه اختلاط آب دهان زنبور با شیره گل تغییرات شیمیائی در آن میدهد. این فعل وانفعالات هنوز کاملاً شناخته نشده است. پس از آنکه عسل در حجرات مسدسی شکل کندو حالت طبیعی بخود گرفت زنبور کارگر روی آن را ازیک طبقه موم می پوشاند. عسل بزحمت به دست می آید و فقط کوشش و پشت کار زنبوران کارگر است که موجب جمعآوری آن در مدتی بالنسبه کوتاه میشود. برای تهیه یک کیلوگرم عسل یک زنبور باید روی 2میلیون گل اقاقیا یا 5میلیون گل اسپرس بنشیند و 180هزار مرتبه کیسه عسل خودرا پر و خالی کند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
هرچند حقیرم سخنم عالی و شیرین
آری عسل شیرین ناید مگر ازمنج.
منجیک.
بگوش در سخن حجت ای پسر عسلست
جز از سخن نخورد کس ز راه گوش عسل.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مایع کم و بیش غلیظ و شربتی شکل و شیرینی که زنبوران عسل بر اثر جمع آوری نوش گلها در کندو به منظور تغذیه افراد کند و تهیه می کنند معمولا عسل به وسیله زنبوران ماده عقیمی که کارگر نامیده می شوند از شیره گلها و برگها و دمبرگهای نباتات جمع آوری می شود . زنبور کارگر شیره گیاهان را وارددهانش کرده با آب دهان مخلوط می سازد و فرو می برد و آن وارد محفظه ای به نام کیسه عسل که در شکمش قرار دارد می گردد . قسمتی از این شیره گیاهی وارد روده زنبور عسل شده به مصرف تغذیه خود زنبور می رسد و قسمت دیگر هم با انقباض کیسه عسل دوباره به دهان زنبور بر می گردد و زنبور آن را در حجره های خالی کندو که به همین منظورساخته خالی می کند . این عسل بسیار رقیق است لیکن بر اثر حرارت کندو و مجاورت با هوا غلیظ می شود . و به علاوه اختلاط آب دهان زنبور با شیره گل تغییرات شیمیایی در آن می دهد . این فعل و انفعالات هنوز کاملا شناخته نشده است . پس از آن که عسل در حجرات مسد سی شکل کندو حالت طبیعی به خود گرفت زنبور کارگر روی آن را از یک طبقه وموم می پوشاند . عسل به زخمت به دست می آید و فقط کوشش و پشت کار زنبور کارگز است که موجب جمع آوری آن در مدتی بالنسبه کوتاه می شود . برای تهیه یک کیلو گرم عسل یک زنبور باید روی ۲٠٠٠٠٠٠ گل اقاقیا ویا ۵٠٠٠٠٠٠ گل اسپرس بنشیند و ۱۸٠٠٠٠ مرتبه کیسه عسل خود را پر و خالی کند . یا عسل پالوده . عسل مصفی . یا عسل داود . عسل زیتون . یا عسل درخت زیتون . عسل زیتون . یا عسل زیتون . ماده کم و بیش لزج و شربتی شکل که در اواخر تابستان از تنه درختان خانواده زیتونیان در نتیجه نیش حشرات یا خراش پوست درخت خارج می شود . این ماده در برابر هوا منجمد شده شکل صمغ مانندی به خود می گیرد و محتوی ۵۲ مواد قندی شیرین از قبیل ساکارز و لواز و گلوکز می باشد اومالی عسل درخت زیتون عسل داود . یا عسل مصفی . عسلی که مومش را گرفته و تصفیه کرده باشند عسل پالوده . یا ماه عسل . ۱ - ( در ممالک غربی ) مدت یک ماهی که بلافاصله پس از ازدواج عروس و داماد به مسافرت روند وبه گردش و تفریح پردازند . ۲ - ( اسم ) نی بوریا .
ابن سفیان

فرهنگ معین

(عَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) مایع کم و بیش غلیظ و شربتی شکل و شیرینی که زنبوران عسل بر اثر جمع آوری نوش گل ها در کندو و به منظور تغذیة افراد کندو تهیه کنند. ،~ مصفی عسلی که مومش را گرفته و تصفیه کرده باشند. ،~ خربزه با هم نمی سازند کنایه از: عدم سازش و موافق

فرهنگ عمید

مادۀ شیرینی که زنبور عسل از مکیدن شیرۀ بعضی گل ها و گیا هان فراهم می آورد و در کندوی خود خالی می کند، انگبین.
* عسل مصفّا: عسلی که مومش را گرفته باشند.

گویش مازنی

/assel/ عسل & از دهستان های ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر - عسل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عسل غذای شیرینی است که اغلب به صورت مایع بوده و از زنبور عسل به دست می آید.
در قرآن کریم از مواد غذایی مختلفی نام برده شده است، اما تنها در مورد عسل است که آن را «شفا» نامیده است.
قال الله تعالی: «و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللاً یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس».
«و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» و الهام غریزی نمود که : از کوه ها و ثمرات گل ها بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است به راحتی بپیما؛ از درون شکم نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن شفا برای مردم است.»

← نکات تفسیری
عسل از زمان های قدیم مورد توجه بشر بوده است. علاوه بر جنبه ی غذائی آن، در زمان «بقراط» و در متون «تورات» به عنوان یک ضد عفونی کننده در بیماری های پوستی و زخمها مورد توجه بوده است.
در کتاب مقدس می گوید: «همواره در اراضی مقدسه شیر و عسل جاری است.» فقیرترین و بی چاره ترین مردم عسل را توانند خورد.

حکمت ها و اسرار علمی
بسیاری از صاحب نظران، مفسران و پزشکان در مورد اهمیت غذائی و دارویی (شفابخشی) عسل سخن گفته و بر قرآن کریم آفرین گفته اند که آن را «شفا» خوانده است.

مواد تشکیل دهنده
...

[ویکی الکتاب] معنی عَسَلٍ: عسل (عسل مصفی ، یعنی عسل خالص و بدون موم و لرد و خاشاک و سایر چیزهایی که در عسل دنیا هست و آن را فاسد و معیوب میکند )
معنی أَثْلٍ: نام گیاهی بی میوه(طرفاء)
معنی أَصْلِ: اصل - ریشه
معنی مُّصَفًّی: صاف شده (عسل مصفی ، یعنی عسل خالص و بدون موم و لرد و خاشاک و سایر چیزهایی که در عسل دنیا هست و آن را فاسد و معیوب میکند)
معنی نَصَحْتُ: خیرخواهی کردم - نصیحت کردم (از کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز م...
معنی نَصَحُواْ: خیرخواهی کردند - نصیحت کردند (از کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز...
معنی نُصْحِی: خیر خواهی من - نصیحت من (کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز می باشد...
معنی نَاصِحٌ: نصیحت کننده - خیر خواه (کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز می باشد ...
معنی نَاصِحُونَ: خیرخواهان - نصیحت کنندگان (کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز می با...
معنی نَّاصِحِینَ: خیرخواهان - نصیحت کنندگان (کلمه نصح به معنای به کار بردن نهایت درجه قدرت خود در عمل و یا سخنی است که در آن عمل و یا سخن مصلحتی برای صاحبش باشد و به عبارتی به معنی خالص و ناب کردن عمل است لذا ناصح عسل به معنای عسل خالص است .ناصح به معنی خیاط نیز می با...
ریشه کلمه:
عسل (۱ بار)

انگبین. . این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است مقاربت را به طور کنایه عُسیله گویند در حدیث است که رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» به آن زن فرمود «حَتّی تَذُوقی عُسیلَتَهُ وَ یَذُوقُ عُسیلَتَکِ» (مفردات - نهایه) یعنی تو لذّت مقاربت او را بچشی و او لذّت مقاربت تو را بچشد.

دانشنامه عمومی

عَسَل یا هانی ( همچنین «انگُبین» و «اَنگُوین»[ ۱] ) ، مایعی شیرین و گران رو است که توسط زنبورعسل و برخی حشرات دیگر نیز تولید می شود. [ ۲] زنبورها، عسل را از تراوش شکری گیاهان و گل ها ( شهد گل ها ) یا تراوش های برخی دیگر ( مانند عسلک ) از راه بالاآوری، فعالیت آنزیمی و بخار آب فرآوری می کنند. زنبورها عسل را در ساختارهایی از جنس موم به نام کندو اندوخته می کنند. [ ۲] [ ۳] [ ۴] عسل از کلونی های زنبورهای عسل وحشی یا از کندوهای زنبورهای پرورشی گردآوری می شود، که به این کار زنبورداری گفته می شود.
عسل، شیرینی خود را از مونوساکاریدها، فروکتوز و گلوکز به دست می آورد و شیرینی نسبی آن در حد ساکارز است. [ ۵] [ ۶] عسل دارای حدود ۳۲۵ کیلو کالری انرژی در هر ۱۰۰ گرم است. عسل به لحاظ داشتن برخی مواد تخمیری در تبادلات غذایی و کمک به هضم غذا بالاترین مرتبه را در میان غذاها دارد.
اغلب میکروب ها در عسل رشد نمی کنند و به همین علت، عسل مهروموم شده تا هزاران سال تخریب نمی شود. [ ۷] [ ۸] عسل همچنین به علت اسیدیته خاص، مقدار بسیار اندک آب و وجود هیدروژن پراکسید به سختی فاسد می شود[ ۹] و از همین روی نگهداری، انتقال و تجارت آن آسان است. قبل از کریستال سازی شربت نیشکر و تهیه شکر، عسل تنها ماده غذایی بود که جهت شیرین کنندگی توسط بشر استفاده می شد. مصرف عسل برای کودکان زیر دو سال به دلیل احتمال وجود سم بوتولینوم، خطرناک است. [ ۱۰]
عسل با گذشت زمان و با توجه به منبع شهد خودبخود شکرک می زند. و این یک فرایند طبیعی است[ ۱۱] [ ۱۲] که هیچ گونه تأثیری بر روی خواص شیمیایی یا کیفیت آن نمی گذارد. برای آب کردن این شکرک می توان از آب گرم استفاده کرد ولی باید توجه شود که اگر عسل با دمایی بیش از ۴۰ درجه سلسیوس گرم شود، مواد بیولوژیکی فعال آن از بین خواهد رفت. [ ۱۱]
به دلیل اهمیت بالای زنبورعسل در گرده افشانی و افزایش باروری محصولات کشاورزی و میوه ها، سازمان جهانی غذا و کشاورزی یا فائو روز ۲۰ مه هر سال را به عنوان «روز جهانی زنبور» نام گذاری کرده است. [ ۱۳]
اکثر میکروارگانیسم ها نمی توانند در عسل رشد کنند و به همین دلیل عسل بسته بندی شده حتی پس از هزاران سال فاسد نمی شود. [ ۱۴] [ ۱۵] البته در مواردی که رطوبت عسل بالا باشد یا درب آن باز بوده و رطوبت جذب کند فقط مخمرهای اسموفیلیک می توانند آن را آلوده و در آن ایجاد کف نمایند. این پدیده را جوانه زدن عسل مینامند و هم در عسل موم دار و هم در فرآورده های تصفیه شده مشاهده میشود. آلودگی معمولا از سطح عسل پر شده در شیشه و/یا سایر ظروف شروع و سپس افزایش مییابد. این آلودگی بعد از گذشت مدتی میتواند در قسمتهای داخلی هم رشد نماید. [ ۱۶] در واقع باید دانست که هر بار که حیوان کوچکی مانند موش یا حشره وارد کندو می شود، توسط زنبورهایی که نمی توانند آن را به بیرون حمل کنند با نیش کشته می شود. سپس با بره موم پوشانده شده تا از فساد و تجزیه آن جلوگیری گردد. مصریان از زنبورها برای مومیایی نمودن اجساد فراعنه الهام گرفتند. [ ۱۷]
عکس عسلعکس عسلعکس عسلعکس عسل

عسل (فیلم ۱۹۸۱). عسل ( ایتالیایی: Miele di donna ) فیلمی در سبک درام به کارگردانی جانفرانکو آنجلوچی است. از بازیگران آن می توان به کلیو گلدسمیت، کاترین اسپاک، فرناندو ری، و نیه بس ناوارو اشاره کرد.
عکس عسل (فیلم ۱۹۸۱)

عسل (فیلم ۲۰۱۰). عسل ( به ترکی استانبولی: Bal ) نام فیلمی محصول ۲۰۱۰ از کشور ترکیه به کارگردانی سمیح کاپلان اوغلو است. شخصیت اول این فیلم یک پسر شش ساله است.
عسل پس از تخم مرغ و شیر، سومین قسمت از سه گانهٔ یوسف کاپلان اوغلو است. این فیلم در شصتمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم برلین، موفق به کسب جایزهٔ خرس طلایی بهترین فیلم سال ۲۰۱۰ شد. [ ۱]
یوسف ( با بازی بورا آلتاس ) پسر شش ساله ای است که با یعقوب و زهرا، پدر مادرش، در منطقه ای روستایی در کوهستان های ترکیه زندگی می کنند. یعقوب زنبوردار است و یوسف با معصومیت کودکانه اش در اوقات بیکاریش با علاقه کار پدر را تماشا می کند. یوسف خوابی را می بیند که تلخ است ولی هنگامی که می خواهد خواب را برای پدرش تعریف کند، او یوسف را از نقل این خواب برای دیگران منع می کند. تا اینکه کندوهای یعقوب عسل کافی نمی دهد و او مجبور می شود که یوسف و زهرا را رها کند و به اعماق جنگل برای دستیابی به عسل مرغوب و کافی می رود. اینجاست که بی قراری یوسف و زهرا برای بازگشت یعقوب آغاز می شود. یوسف از غم ندیدن پدر به سکوتی تلخ می رسد و دیگر حرفی نمی زند. همه چیز ناامیدکننده پیش می رود و اینبار یوسف شش ساله برای بی قراری هایش گزینهٔ رفتن به اعماق جنگل را می یابد. . .
شاید این فیلم را بتوان در تضاد کامل با فیلم بازگشت ساخته ی آندرای ژیویاگینتسوف محصول ۲۰۰۳ دانست. در بازگشت بچه ها از پدر بیزارند و چه حرکاتی که نمی کنند تا از دستش خلاص شوند. اما در عسل یوسف خردسال تمام احساس های خوبش را انگار مدیون پدرش است که وقتی دیگر او را نمی بیند قدرت تکلمش را هم از دست می دهد. پسری که عاشق طبیعت است و بزرگترین تضاد در زندگی او با ناپدید شدن پدرش رخ داده است. چگونه طبیعتی که با او این قدر عجین شده است، پدرش را از او گرفته است؟ این تفکر برای یک پسربچهٔ شش ساله بسیار سنگین است و او را در جهت واکاوی این مسئله به درون طبیعت می کشاند.
فیلم، آرامش خاصی به بیننده می دهد. طبیعت بکر کوهستان، نجوای خیره کنندهٔ پرندگان و حیوانات مرغزار به جای موسیقی ساختهٔ دست انسان، نوع دیگری از تمایل کاپلان اوغلو به زندگی سادهٔ غیرشهری است که تنشی ندارد. او غیرمستقیم می گوید انگیزه های مادی باعث کشانده شدن یعقوب و در معنای کلی ( انسان ) ، به ورطهٔ نابودی است ( تهیهٔ عسل برای مایحتاج خانه ) . این مفهوم سخت برای یوسف خردسال تمام صدوسه دقیقهٔ فیلم را دربرمی گیرد.
عکس عسل (فیلم ۲۰۱۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

عسل (honey)
شهدی که زنبور عسل از شیرۀ گل ها تولید می کند. در کندو نگهداری و مازاد بر مصرف آن برای زمستان ذخیره می شود. عسل شامل قندهای گوناگون، عمدتاً لَوولُز و دکستروز، آنزیم ها، مواد رنگی، اسیدها و ذرات گرده است. عسل دارای مواد ضد باکتری است و در ایران، مصر، یونان و روم باستان، از آن برای مرهم زخم استفاده می شد. عسل هنوز هم برای گلودرد، در آب داغ یا به صورت قرص مکیدنی، تجویز می شود.

جدول کلمات

نوش

مترادف ها

honey (اسم)
شهد، معشوق، عزیز، عسل، انگبین

فارسی به عربی

عسل

پیشنهاد کاربران

عسل واژه ای است غیرپارسی از زبان عربی، که بهتر است به جای آن از واژۀ انگبین استفاده کرد. سرایندۀ بی نظیر ایرانی، جناب سعدی می فرماید:
وه که گر بر خون آن پاکان فرود آید مگس
تا قیامت در دهانش تلخ گردد انگبین
واژه عسل
معادل ابجد 160
تعداد حروف 3
تلفظ 'asal
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( عَ سَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'asal
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان عامیانه
ئسل= عسل، انگپین، هنگپین، انگبین، هنگبین
ژنمور= زنبور= ژنبور
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

مُربّا : ریچار
عسل : انگبین
( پارسی انجمن )
ظی
در زبان انگلیسیhoneyهستش پس معنی شون یکیه:
معنی: معشوق، عزیز، عسل، انگبین، شهد، محبوب، عسلی کردن، چرب و نرم کردن
معانی دیگر: ( هر چیز عسل مانند ) شیرین، شیرینی، ملاحت، دلپذیر ( ی ) ، نازنین، ( در صدا زدن ) عزیزم، جانم، منج، کواره، شیرین کردن، عسل زدن به، با محبت و نرمی صحبت کردن، عاشقانه سخن گفتن، مج چرب ونرم کردن
...
[مشاهده متن کامل]

معنی کلمه عسل یعنی دختر . عربی . مذهبی و. . .
معنی عسل یعنی ماده شیرین که ز نبود آن را درست کرد
عسل : مایعی خوراکی که زنبور عسل می سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی ، شهد، انگبین .
عسل یعنی شهد گل به ترکی میشه بال وما هم این عسل خوشمزه رو می خوریم اسم دختره منم عسله ومن خودم عسل بانو صداش می زنم ولی دایش بالم میگه
شهدگل، شیرین تر از شکر
شیرین، نام چشمه ای در بهشت ریشه=فارسی اسم دخترانه
مترادف عسل: انگبین، شهد
برابر پارسی: انگبین، انگپین
به انگلیسی میشه: honey
به دانمارک: honing
منچون خودم دانمارک رو دوست دارم اسممو به دانمارکیم نوشتم
و تمام دخترایی ک اسمتون عسله خواهرای دوقلومین❤🌼
...
[مشاهده متن کامل]

لایک کنید لطفا🖒
معنیش شیرین هم میشه
نوشته هامو در کلمات attendant و cello لایک کنید🌼

من نظر های شمارو خوندم یک دوست عزیز نظر داده بود که عسل ها پوستشون روشنه و شاد و شیطونن
فکر کنم من با شما فرق دارم چون رنگ پوستم تیره هست و یکم تپلم چشمام بادومی کوچیک و دماغ گوشتی و لب قلوه ایی دارم رنگ چشمام قهوه ایی تیرست خلاصه فدای همه عسلی های جهان
...
[مشاهده متن کامل]

هرکی بنظرش قیافم خوبه لایک👍 کنه و هرکی بنظرش قیافم خوب نیست لایک برعکس👎بزاره ممنون

عسل عربی هستش
وواژه برابر ایرانی عسل میشود
کوردی. . . . هنگوین
پارسی. . . . . انگبین
البته کردی کورمانجی و زبان اوستایی یعنی زبان باستانیه ایرانیان دقیقا یکی هستن
لطفا لطفا یه خرده در مورد زبان کرمانجی تحقیق کنید♥️
بلکه نظرات پچه ها درست بود زیرا چون خودم اسمم غزل هست این را می گوییم تعریف از خود ندارم ولی راست می گویند انسان بسیار اجتماعی شیطون بسیار اسم معروف در این کشور خوش رو و زیبا باوفا تو دل برو ، جیگر ، ناز ، سفید عشق مامان باباشه دوست داره حرف حرفه خودش باشه خدا پرس
...
[مشاهده متن کامل]

خوشحالم از این که اسم من عسل است

عسل یعنی شیرین و شاد و خوشگل و به همه انرژی میدن و اتمعاد به نفس به خودشون دارن خیلی جیگرن و مزلوم سلیقه هاشو هم خیلی خوبه اصلا عالیه
اصلا اونایی که اسمشون عسل هست خیلی خوشگل هستن اصلا بهترین ها توی دنیا هستن طعریف از خود نباشه داشتم بهتون انرژی میدادم البته به عسلااااا ❣❣❣❣🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤💯💯
انگبین، شهد

عسل از لحاظ خوراکی یعنی انگبین
و از لحاظ معنای اسم دختر یعنی زیبا دوست داشتنی و شیرین زبان
دوستایی که اسمشون عسل هستش من اون ها رو خواهر دو قلوی خودم میدونم

مثل گل زیبا ومثل فرشته مهربون ومثل خودم شیطون
جذاب و شیرین و با وفا
اگه یه بچه به اسم پانیذ دارید اسم دختر دوم تون رو عسل نگذارید
عسل یعنی شهد و انگبین
عسل چون عین دارد. به ظاهر عربی است. . . . . . . . . . . . . اگر کلمه ایی حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) داشته باشد. ولی عربی نباشد. . . . . 99در صد تورکی است. مثل اصلان=اسلان. . . . عقاب=اوقاپ. .
...
[مشاهده متن کامل]
. عروس=اروس. . . عروسک=اروسک. . . . . . و اما روستای بابا طاهر ( عریان= اوریان ) . . . . . . عسل =اسل. . . یک کلمه ی تورکی است

الف : عسل
واژه ی عسل در فارسی از واژه ی ئسل گرفته شده که ئسل خودش از لغت ایرانی azā به معنای صمغ یا شیره گرفته شده که آنرا در لاتین asa میخوانند. آس=انگبین است . لغت ئسل در زبان پهلوی به شکل at�r ( ئـتر - ئـزر ) به معنای انگبین angabin ظبط گردیده . واژه ی ئسل پس از ورود به زبان عربی به شکل عسل در آمد . بنابر این عسل به فارسی انگبین ( صمغ ) به یونانی مالی و به هندی مد یا شهد می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه در زبان های زنده دنیا عسل به شکل های زیر دیده می شود .
ازبکی Asal ، تاجیکی Asal ، سواحیلی Asali ، عربی ، easal ، مالتی Għasel ، اویغوری :ھەسەل
ب ) شهد
شهد هم یکی از کلمات مترادف عسل در زبان های زیر دیده می شود .
پنجابی sahida ، اندونزیایی Sayang ، آلمانی Schatz ، لوگزامبورگی Schatz ، هندی shahad ، فیلیپینی Sinta ، پشتو : :شات ، اردو : شہد
ج ) بال
در زبان آذری به عسل بال گفته می شود . این واژه را به معنی عسل در زبان های زیر می بینیم .
( ترکمنی ، ترکی آذربایجانی ، ترکی استانبولی ، مغولی ، قرقیزی ، تاتاری ، قزاقی Bal )
د ) Meli
اصل واژه ی Meli ( مالی ) از زبان یونانی می باشد . Meli در زبان یونانی در لغت به معنی زرد مایل به قرمز، ملایم و شیرین و در اصطلاح به معنی عسل می باشد . واژه melody به معنی آواز ملایم از این کلمه گرفته شده است . زنبور عسل را به این خاطر در زبان یونانی Melisses یا " ( حشره ) آواز خوان " می نامند در زبان آذری به زنبور موزا هم می گویند . که با واژه موزیک درزبان انگلیسی ارتباط دارد . مگس را در زبان آذری میلچک می گویند به معنی ( همچون میل ) شبیه آن دستکش الجک ( مثل دست )
عسل با این لفظ در زبان های زیر دیده می شود .
یونانی Meli ، اسلواکی ، بلغاری ، روسی ، کروات ، مقدونی Med ، لتونیایی Medus ، لیتوانیایی Medus ، پرتغالیMel
کاتالان Mel ، لاتینmel ، ولزیMel ، ساموآییMeli ، مجاریmez ، سینهالیmī p�ṇi ، فرانسویmiel ، ایتالیاییmiele ، اسپرانتو Mielo ، رومانیایی miere ، ایرلندیMil ، گیلی اسکاتلندی Mil ، آلبانیاییmjalt� ، سندی :ماکی ، گجراتی Madha ، مراتی Madha ، بنگالی Madhu ، جاوه ای Madu ، مالاییMadu ، نپالی Maha ، سومالیایی Malab ، امهریmari
م ) کردی Honey
Honey در زبان کردی به معنی عسل و شهد می باشد . عسل با این لفظ در زبان های زیر آمده است .
کانارا Hani ، تلوگویی Hanī ، آفریکانس heuning ، انگلیسی Honey ، کورسیHoney ،
مائوریایی Honey مالاگاسیایی Honey ، یدی honik ، هلندی Honing ، دانمارکی honing ، نروژی honing ،
، سوئدی honung ، فنلاندی hunaja ،

اره عسل ها انقد شیرینن ک هیچوقت تنها نمیشن.
شیرین و دوست داشتنی
هر کی اسمش عسل باشه حتم بر این نیست که سفید باشه ممکنه تیره تر هم باشه
اگر شما بچه دار شدید و بچتون دختر بود و همچنین سفید هم بود ، توصیه میکنم اسمشو بذارید عسل
صد در صد وقتی بزرگ شه عاشق اسمش میشه و حتما حتما حتما مثل اسمش شیرین میشه
اسم خود من عسله همه هم به من میگن شیرینی شوکولات نبات شکر و. . .
اصلا عسل یعنی شیرینی زندگی
عشق مامان و باباش
عسل یعنی خوشگل یعنی جیگر که همه هم عاشقشن
عسل یعنی عشق یعنی خوشگل یعنی خوشتیپ که همه عاشقشن
عسل یعنی شیرینی زندگی
همه ی عسل ها خودم شیطون هستند
البته به کسانی که اسمشون عسل نیست بر نخوره ها: - )
طرحم رو تقدیم اسم عسل می کنم
از همه ی رنگ ها بیزارم
همه ی آنها برایم تلخی خاصی دارند
دیوار را عسل می پاشم
دنیایم دیگر به شیرینی نیاز دارد
( پیمان کریمی )
عسل شیرینی زندگی
تقدیم به همه ی عسل های دنیا
عسل اسمی است عربی. . . اگه براتون پارسی بودن اسم یا عربی بودن اسم فرقی نمی کنه، به عسل هم میشه فکر کرد.
عسل یعنی شیرین وتودلبرو. . . . ینی شکلاتو آبنبات
عسلیا دوستون دارم

عسل از اسمش پیداس شیرینی که داره رو هیچ کسی جز خودش نداره جز شیرین بودنش خیلی بازیگوشو شیطونم هس❤
عسل شیرینی زندگی عسل خبر خوب زندگی نو را می دهد برای همین ماه عسل همش زن و شوهر عسل می خورند
عسل یعنی شهد عشق ، مزه عشق
غزل یعنی رشته عشق تار و پود عشق
عسل یعنی مهربون و صادق در تمام لحظه ها و با تمام افراد
همیشه لبخند بر لب وپر انرژی
کسی که اسمش عسل هست کام همه رو شیرین میکنه
شیرینی زندگی یعنی عسل❤❤
عسل یعنی خوشرویی ، شیرینی بیان و زیبایی ، که این زیبایی نه به معنای زیبایی ظاهر بلکه به معنای زیبایی که درون انسان نهفته شده کسانی که اسمشون عسل هست با حرف زدنشون ، نگاهوشن میتونی شیرینی درونشون رو با تمام وجود حس کنی.
عسل یعنی جذاب و صمیمی و تو دل برو
عسل بسیار خوشگل و دوست داشتنی و بانمک هست که همه عاشقشن
انگبین
عسل یعنی دوست داشتنی و دلنشین زیبا و جذاب
عسل شیر ین و دوست داشتنی و بازیگوش و عشق من دخترم عسل واقعا مثل اسمش شیرین و دلنیشینه
بعضی از آدم ها که اسمشون عسل هستش گوشت تلخ نیستند و همینطور خسته کننده.
عسل اسمی زیبا در دنیا و ارامش دهنده برای ما
عسل یعنی خوشگلو زیبا

عسل یعنی شیرینی بیش از حد . . . . و دوس داشتنی همه دخترا که اسمشون عسله دوستون دارم

عسل یعنی شهد و شیرینی اسم عشقت هم عسل باشه روزگارت شیرین میشه
عسل ها پوست روشن دارند و کمی بور والبته ظریف و بانمک و شیرین هستند!
عسل یعنی خیلی دوست داشتنی وبه دله همه میشینه
شیرینی غیر قابل وصف
عسل به معنای واقعی زندگی بهش نگاه کنیم یعنی خوش رویی شیرینی لطفافت و کم رویی اون هایی که اسمشون عسل هست خیلی شاد اجتماعی راز دار شیرین زیبا هستند که فقط بعضی از کسانی که نامشون عسل هست از این زیبایی برخوردارند
عسل همینطور که گفت یعنی بسیار شیرین و دوست داشتنی. اصولا کسانی که اسمشون عسله ادم های شاد و شیطون و اجتماعی ای هستن ( البته تعریف از خود نباشه ) ممنون از توضیحات زیبای ستاره خانوم عزیز
زیبا ؛ سفید و دوست داشتنی
مرهم و شفابخش
فارسی:انگبین
کردی سورانی:هنگوین

honey

انگبین بسیار مهربان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦١)

بپرس