عدى بن حاتم طائى

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] بوطریف عدی بن حاتم طائی فرزند حاتم طائی سخاوتمند معروف عرب، مردی قوی هیکل و تنومند و به الجواد بن الجواد (بخشنده پسر بخشنده) مشهور بود. در عصر جاهلی رئیس قبیله ی طی بود و پس از اسلام آوردن از محبین امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.
عَدی بن حاتم طائی از محبین امیرالمومنین علیه السلام و در حروب آن حضرت در خدمت آن جناب بوده و در یاری آن حضرت شمشیر زده و در سال دهم به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شتافت و اسلام آورد و سببش آن شد که در سال نهم لشکر اسلام به جبل طی رفتند و بتخانه آن جا را که «فلس» نام داشت، خراب کردند و اهلش را اسیر کردند، عدی بن حاتم که قائد قبیله بود به شام گریخت و خواهرش اسیر شد. اسیران را به مدینه آوردند؛ چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را مشاهده فرمود. دختر حاتم که در صباحت و فصاحت معروف بود به پای خاست و عرضه داشت: یا رَسُولَ الله! هَلَکَ الْوالِدُ وَغابَ الْوافِدُ فَامْنُنْ عَلَیَّ مَنَّ اللّهُ بِکَ؛ پدرم حاتم مرده و برادم عَدی به شام فرار کرده، پس بر من منت گذار و ببخش مرا.
در روز اول و دوم حضرت جوابی به او نفرمود، موافق «سیره ابن هشام» روز سوم هنگام عبور پیغمبر بر ایشان، امیرالمؤمنین علیه السلام به آن زن اشاره فرمود: که عرض حال کن، آن زن سخن گذشته را اعاده کرد؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود تو را بخشیدم هرگاه قافله با امانتی پیدا شود مرا خبر کن تا تو را به بلادت بفرستم.
دختر گفت: می خواهم به نزد برادرم به شام روم. این بود تا جماعتی از قبیله قضاعه به مدینه آمدند. دختر به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد که گروهی از قوم من آمده اند که ثقه و اعتماد به آن ها است مرا روانه فرما. حضرت او را جامه بپوشانید و زاد و راحله عطا فرمود و با آن جماعت او را روانه فرمود؛ دختر به شام رفت و برادر خود عَدی را دیدار کرد و او را از حال خود آگهی داد و با وی گفت: چنان دانم که ایمنی این جهان و آن جهان جز در خدمت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دست نشود، نیکو آن است که بی درنگ به حضرت او شتاب گیری.
عدی تهیه سفر کرده به مدینه آمد و به مجلس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد گشت و معرفی خود نموده، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به جانب خانه حرکت فرمود، عدی نیز در قفای آن حضرت بود، در بین راه پیرزنی خدمت آن حضرت رسید و در حاجت خویش سخن بسیار گفت و آن جناب نیز ایستاده بود تا کار او به نظام گیرد؛ عدی با خود اندیشید که این روش پادشاهان نباشد از بهر زال چندین مهم خویش را تعطیل دهند بلکه این خوی پیغمبران است، چون به خانه وارد شدند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ملاحظه آن که عدی بزرگزاده و محترم بود، احترام او را ملحوظ فرمود و ساده ای که از لیف خرما آکنده بود برداشت و بگسترد و عدی را بر روی آن نشستن فرمود چندان که عدی کناره گرفت، پذیرفته نشد پس عدی را بر و ساده جای داد و خود بر خاک نشست.
این بود سیرت شریفه آن حضرت با کفار و کسی که مراجعه کند در کتبی که شیعه و سنی در سیرت نبوی صلی الله علیه و آله و سلم نوشته اند امثال این را بسیار بیند. بالجمله؛ عَدی بن حاتم بدست حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسلام آورد و به حکم وَباَبهِ اقتدی عدِیُّ فِی الْکَرَمِ، عدی مردی صاحب جود و سخاوت بود. گویند: وقتی مرد شاعری به نزد وی آمد و گفت: یا اَبا طریف تو را مدح گفته ام.
گفت: تأمل کن تا تو را آگاه کنم از مال خود که به تو عطا خواهم کرد تا بر حسب عطا مرا مدح گوئی و آن هزار هزار درهم و هزار میش و سه بنده و اسبی است، اکنون بگوی؛ پس شاعر مدح خود را انشاد کرد.
عدی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با خلیفه ی اول و دوم بیعت کرد و با آنان به مدارا و نرمش رفتار کرد و حتی در جنگ های رده زمان ابوبکر شرکت کرد و به دفاع از خلفا شمشیر زد. در فتوحات اسلامی در عراق و ایران نیز حضور داشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس