[ویکی فقه] عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تکیه بر آن و فراموش کردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
"عُجب" در لغت به انتها و مؤخر هر چیز گفته می شود، به همین دلیل عرب ، به دم حیوان "عجب" نیز می گویند. برخی عجب را به دو اصل دانسته که یک اصل آن به معنای تکبر و اصل دیگر به معنای عضوی از حیوان است. برخی دیگر از آن به انکارکردن یک واقعه به دلیل نادر و غیرعادی بودن وقوع آن تعبیر نموده اند. در اصطلاح مفسرین عبارت است از حالتی که از مشاهده ی چیزی که خارج از جریان طبیعی آن، درخود فرد یا صفات و رفتار او واقع شده باشد.
فرق عُجب با اِدلال
فرق عُجب با ادلال (اِدلال به معنی ناز و کرشمه و نترسیدن از خدا به خاطر اعتمادی که بر اعمال و عبادت برای انسان حاصل می شود چنانچه گویی او را بر خدا حقّی است که با وجود آن جای هیچ خوف و هراسی نیست.):صفت عجب معمولا هنگامی حاصل می شود که عمل از شائبه ریا خالص شود. عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تکیه بر آن و فراموش کردن نسبت نعمت با نعمت دهنده. در کتاب کافی از علی بن سوید روایت شده که از حضرت ابن الحسن امام موسی کاظم (علیه السّلام) درباره عجبی که عمل را باطل می کند پرسیدم. حضرت فرمود: عجب دارای درجاتی است، بعضی از آن درجات این است که کارهای زشت انسان در نظر زیبا جلوه کند و او آنها را نیکو ببیند، درجه دیگرش آن است که انسان به خدا ایمان آورد و به خاطر ایمانش بر خدا منّت گذارد در حالی که خدا بر او منّت دارد.اما اگر کسی از زوال نعمت در هراس باشد یا بترسد که نعمتش مکدّر شود یا از این جهت که نعمت را از جانب خدا می داند خوشحال باشد، در این صورت دچار عجب نشده چون گفتیم عجب بزرگداشت نعمت با فراموش کردن نسبت آن به خداست. اگر اضافه بر عجب این حالت در انسان پیدا شود که خود را نزد خدا محقّ بداند و فکر کند که نزد خدا منزلتی دارد به طوری که در دنیا از عملش توقع کرامت داشته باشد و بیش از آن که فاسقان را مستحقّ ناملایمات می داند خود را مستحقّ بداند که به هیچ ناخوشایندی گرفتار نشود این حالت ادلال نامیده می شود. چنین شخصی به خاطر وجاهتی که برای خویش در نزد خدا قائل است بر آن ذات مقدس جرئتی پیدا می کند.گاهی انسان به دیگری هدیه ای می دهد که در نظرش بسیار با اهمیت جلوه می کند و لذا بر او منّت می نهد، این شخص در این صورت دچار عجب و خودپسندی شده است. اگر علاوه بر منّت او را به خدمت گیرد و از او انتظاراتی داشته باشد یا به نظرش بعید باشد که آن شخص در خدمت او کوشش نکند دچار ادلال شده است.
آفات و مضرات عجب
عجب است که انسان را به کبر می خواند، چه اینکه عجب یکی از عوامل کبر است. و از کبر آفات بسیار به وجود می آید از جمله باعث می شود انسان گناهان خویش را فراموش کرده به آنها اهمیت ندهد زیرا خود را از بررسی اعمال خود بی نیاز می داند. دیگر اینکه طاعات و عبادات را در نظر انسان بزرگ می کند و باعث می شود که انسان به خاطر عباداتش بر خدا منّت نهد و همین برای نقصان یک انسان کافی است.همچنین عجب و خودپسندی اگر به واسطه عبادات حاصل شود، انسان را از دریافت آفات آنها کور می کند کسی که دچار عجب است خود را فریب می دهد و با پروردگارش خدعه می کند و خود را از مکر خدا (عذاب الهی) در امان می داند و از عقاب خدا غافل می شود.در صورتی که قرآن عظیم می فرماید: «لا یَاْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ الا القَوْمُ الخاسِرُونَ؛ از عقاب الهی غافل نمی شوند مگر زیان کاران.» همچنین انسان را از مشورت، استفاده از دیگران و یادگیری باز می دارد و سبب می شود که همیشه در ذلّت جهل باقی بماند. و چه بسا کسانی که از نظریه اشتباهی خود در اصول یا فروع دچار عجب می شوند و سبب هلاکت خود را فراهم می کنند.
عجب از منظر قرآن
...
[ویکی شیعه] عُجب، از رذایل اخلاقی، به معنای خشنودی از اعمال نیک خود و بزرگ شمردن آنها، در صورتی که آنها را از جانب خود بداند نه از جانب خدا. در علم اخلاق از اموری همچون قدرت، زیبایی، نسب و کثرت فرزند به عنوان اسباب عجب یاد شده و تباه شدن اعمال نیک، تکبر و فساد عقل از پیامدهای آن شمرده شده است.
عالمان اخلاق، عجب را ناشی از جهل می دانند و معتقدند با آگاهی و معرفت درمان می شود. همچنین بر این باروند که این رذیله اخلاقی را باید از طریق اسباب و ریشه های آن درمان کرد.
عجب به معنای بزرگ شمردن و خشنود شدن از اعمال نیک خود است به شرط آن که نسبتشان را به خدا فراموش کند، آنها را از جانب خود بداند و از تباه شدن آنها نترسد. البته ملا احمد نراقی عجب را خودبزرگ بینی و ناشی از پنداشتن کمالی در خود می داند.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: آفات عجب، اقسام عجب، خود پسندی، فرق عجب با ادلال، معالجه عجب
صفت عجب معمولا بعد از آن حاصل می شود که عمل از شائبه ریا خالص شود.
عجب عبارت است: از بزرگ دانستن نعمت و تکیه بر آن و فراموش کردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
در کتاب کافی از علی بن سوید روایت شده که از حضرت ابن الحسن امام کاظم علیه السّلام درباره عجبی که عمل را باطل می کند پرسیدم.
حضرت فرمود: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَّالِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِی یُفْسِدُ الْعَمَلَ فَقَالَ الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ و َیَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعاً و َمِنْهَا أَنْ یُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَیَمُنَّ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ و َلِلَّهِ عَلَیْهِ فِیهِ الْمَنُّ؛ عجب دارای درجاتی است، بعضی از آن درجات این است که کارهای زشت انسان در نظر زیبا جلوه کند و او آن ها را نیکو ببیند، درجه دیگرش آن است که انسان به خدا ایمان آورد و به خاطر ایمانش بر خدا منّت گذارد در حالی که خدا بر او منّت دارد. (کافی، ج2، ص313)
اما اگر کسی از زوال نعمت در هراس باشد یا بترسد که نعمتش مکدّر شود یا از این جهت که نعمت را از جانب خدا می داند خوشحال باشد، در این صورت دچار عجب نشده چون گفتیم عجب بزرگداشت نعمت با فراموش کردن نسبت آن به خداست.
ادلال به معنی ناز و کرشمه و نترسیدن از خدا به خاطر اعتمادی که بر اعمال و عبادت برای انسان حاصل می شود چنان چه گویی او را بر خدا حقّی است که با وجود آن جای هیچ خوف و هراسی نیست.
[ویکی الکتاب] معنی
عَجَبٌ: عجیب (عجب و تعجب به معنای این است که امری که سببش برای انسان معلوم نیست بر نفس آدمی هجوم آورد و انسان ناگهانی با آن روبرو شود)
معنی
عَجِیبٌ: شگفت آور(صفت مشبهه از ماده عجب است ، و تعجب حالتی است که به انسان در هنگام دیدن چیزی که سبب آن را نمیداند دست میدهد )
معنی
مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
تکرار در قرآن: ۲۷(بار)
شگفت. آن حالتی است که از بزرگ شمردن یا انکار چیزی بر شخصی عارض میشود.
راغب گفته حالتی است که از جهل بعلت شیء عارض میشود لذا بعضی حکما گفتهاند: تعجّب آن است که علتش غیر معلوم باشد و لذا گفته شده که تعجّب بر خداوند صحیح نیست زیرا او علّام غیوب است. بلکه تو از انکار آنها تعجّب کردی و آنها از روی بیاعتنائی یا عدم علم تو را مسخره میکنند. .
[ویکی اهل البیت] عجب (اسامی و اوصاف قرآن). «عَجَب»
مصدر و به معنای عجیب و شگفت آور است. راغب می گوید: چیزی را که نظیر آن معروف نباشد، عجیب نامند.
«عَجَب» از نام ها و صفات قرآن و برگرفته از آیه اول
سوره جن است: «قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا»؛ بگو به من
وحی فرستاده شده است که گروهی از جنّ (به قرآن)
گوش سپردند، سپس گفته اند ما قرآن شگفتی را شنیده ایم.
قرآن کلامی است متفاوت با هر سخن دیگر؛ زیرا هم
لحن و آهنگ آن و هم نفوذ و جاذبه و هم محتوا و تأثیرش بی مانند است؛ به ویژه آن که آورنده آن،
درس نخوانده و اُمّی بود و این امری عجیب است.
[ویکی فقه] عجب (قرآن). عجب (قرآن)، یکی از
اوصاف قرآن می باشد.
«عجب» مصدر و به معنای عجیب و شگفت آور است. راغب می گوید: چیزی را که نظیر آن معروف نباشد، عجیب نامند.«عجب» از نام ها و صفات قرآن و برگرفته از آیه اول سوره جن است: (قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا)؛ «بگو به من وحی فرستاده شده است که گروهی از جن (به قرآن ) گوش سپردند، سپس گفته اند ما قرآن شگفتی را شنیده ایم».
وجه تسمیه
قرآن کلامی است متفاوت با هر سخن دیگر؛ زیرا هم لحن و آهنگ آن و هم نفوذ و جاذبه و هم محتوا و تاثیرش بی مانند است؛ به ویژه آن که آورنده آن، درس نخوانده و امی بود؛ و این امری عجیب است.