عبدالواحد

/~abdolvAhed/

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالواحد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdolvāhed) (فارسی: عبدالواحد) (انگلیسی: abdolvahed)
معنی: بنده خدای یکتا و یگانه، بنده ی خدای یکتا و یگانه، ( اَعلام ) نام بسیاری از اشخاص ( سیاسی، علمی، ادبی و دینی ) در تاریخ، ( عربی ) بنده ی یکتا و یگانه ( خدای )، بنده پروردگار یکتا
برچسب ها: اسم، اسم با ع، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن الحسن معروف به ابن فقیه. فاضل و از مردم موصل بود او را شعری است. وی به سال 561 هَ. ق. متولد و در 636 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ابی بکر الانصاری الشافعی. معروف به قاضی القنفذة. از مردم حجاز و قاضی و رئیس قنفذه و نواحی آن بود. یکی از اشراف او رادستگیر کرد و سپس رها ساخت. وی به شرق حجاز رفت و در محله موطف به سال 1089 هَ. ق. درگذشت. از تصنیفات او است : شرح الرحبیه فی الفرائض. منظومة فی اصول الدین و او را نظم و رسائلی است. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ابی هاشم البغدادی ، مکنی به ابوعمر و معروف به غلام ثعلب. وی لغوی ، زاهد و از حفاظ حدیث بود سی هزار ورقه حدیث از حفظ املا کرد و او راست : فضائل معاویه و غریب الحدیث. وی به سال 261 هَ. ق. متولد شد و در 345 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ]( اِخ ) ابن احمدبن ابوالقاسم بن محمد الملیحی الهروی.اهل ادب و حدیث بود. از کتب او است : الرد علی ابی عبید فی غریب القرآن. الروضة که حاوی یکهزار حدیث صحیح و هزار حدیث غریب و هزار حکایت و هزار بیت شعر است.وی به سال 463 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن احمدبن علی بن عاشر الانصاری. فقیه بود و او را نظمی است. اصل او از اندلس است و در فاس متولد شد و هم بدانجا نشأت یافت. او را تصنیفاتی است ، از جمله : منظومة فی الفقه المالکی. شرح مورد الظمآن فی علم رسم القرآن. ارجوزة فی عمل الربع المجیب. المرشد المعین علی الضروری من علوم الدین و جز آن. وی به سال 1040 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن ادریس المأمون بن یعقوب المنصور. سلطان مغرب و از بنی عبدالمؤمن الکومی است. بعد از مرگ پدرش به سال 630 هَ.ق. ولایت وادی العبید یافت و به مراکش رفت و بیعت گرفت در زمان حکومت او فرنگیان بر قرطبه استیلا یافتند.وی به سال 640 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).

عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن احمد، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به عبدالواحد الرویانی. فقیهی شافعی و از مردم رویان است به بخاری و غزنه و نیشابور رفت و به آمل طبرستان مدرسه ای بنا کرد و سپس به ری و اصفهان شد دیگر بار به آمل بازگشت ، جماعتی از مردم آنجا از روی تعصب او را به قتل رساندند. از تصنیفات او است : بحر المذهب که از بزرگترین کتب شافعی است. مناصیص الامام الشافعی.الکافی. حلیة المؤمن و جز آن. ( از الاعلام زرکلی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

الرشیدی فاضلی مصری است و بادب و تاریخ معرفتی داشت اوراست : نزهه السامره فی اخبار مصر و القاهره وی بسال ۱٠۲۳ قمری درگذشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالواحد (ابهام زدایی). عبدالواحد ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • عبدالواحد بن زید بصری، کنیه اش ابوعبیده، زاهد، عارف و واعظ قرن دوم• عبدالواحد بن احمد ثقفی، محدث، قاضی و فقیه حنفی قرن پنجم و ششم• عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، از علمای بزرگ شیعه و از محدثان والا مقام• عبدالواحد جوزجانی، جوزجانی ، ابوعبید عبدالواحد، شاگرد و مصاحب ابن سینا• عبدالواحد حمیدی، فقیه مالکی و قاضی مغربی قرن دهم و یازدهم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس