[ویکی فقه] ابو الفرج جمال الدین عبد الرحمن بن علی بن محمد جوزی قرشی تیمی بکری بغدادی (۵۱۱- ۵۹۷ ق/ ۱۱۱۷- ۱۲۰۱ م) مورخ، واعظ، مفسر و فقیه حنبلی، نسب وی به محمد فرزند ابوبکر، نخستین خلیفه، می رسد، شهرت وی به ابن جوزی به سبب نسبت جد او به بارانداز جوزه در بصره یا محله جوز در غرب بغداد است.
عبد الرحمن در بغداد به دنیا آمد، تولد او را بین سالهای ۵۰۸- ۵۱۲ ق نوشته اند. ابن جوزی کودکی را در رفاه، صلاح و عفاف و به سرپرستی مادر و عمه اش سپری کرد. با کسی آمیزش نداشت و با کودکان بازی نمی کرد. خود می گوید که مادر التفات چندانی به وی نداشته است. عمه اش او را برای کسب علم به داییش، ابوالفضل محمد بن ناصر بغدادی سپرد خود در المنتظم می نویسد: که ابوالفضل عهده دار آموختن حدیث به من شد و من مسند احمد بن حنبل و دیگر کتاب های مهم و اصلی را به قرائت او نزد شیوخ شنیدم و به خاطر سپردم. نیز در مشیخه آورده: شیخ ما ابن ناصر مرا در کودکی نزد شیوخ می برد، و عوالی (احادیث دارای اسناد عالی) را به گوش من می رساند و همه سماعات مرا به خط خود می نوشت و از آنان برای من اجازه می گرفت. پس آنگاه که معنی طلب علم را دریافتم، داناترین استادان و فهیم ترین محدثان را برای ملازمت بر می گزیدم و به فضل استادان نظر داشتم، نه به شمار آنان. نخستین سماع ابن جوزی در ۵ سالگی بود. خود در صید الخاطر می نویسد: من از کودکی شیفته دانش بودم، پس بدان پرداختم، آنگاه علاقه مند شدم که همه رشته های علوم را بیاموزم و در صدد برآمدم که هر رشته را نیز به کمال فرا گیرم. نیز می افزاید: تحمل سختی ها در راه کسب دانش در کام جان من از عسل برایم شیرین تر بود، در کودکی قرصی چند نان خشک برمی داشتم و برای آموختن حدیث بیرون می رفتم و بر کنار نهر عیسی می نشستم، آن نان را بدون آب نمی توانستم بخورم، پس لقمه ای نان می خوردم و با آن جرعه ای آب می نوشیدم، چشم همت من چیزی جز لذت کسب دانش نمی دید. شیفته مطالعه بود. خود می نویسد: از مطالعه سیر نمی شوم، فهرست کتاب های وقف شده بر مدرسه نظامیه را که بالغ بر ۶۰۰۰ مجلد است، دیده ام،... بیش از ۰۰۰/ ۲۰ مجلد مطالعه کرده ام و هنوز در طلب آموختنم.
استادان
آنچه ابن جوزی در مشیخه و وفیات المنتظم در باب مشایخ خود آورده است، تصویر نسبتا روشنی از آموخته های او به دست می دهد و با توجه به تاریخ درگذشت استادانش معلوم می شود که وی در دوران کودکی و نوجوانی در مجالس درس بسیاری از بزرگان علم و ادب حضور یافته و از آنان در علوم متداول زمان اجازه کتبی یا شفاهی اخذ کرده است. وی در المنتظم، به ویژه در وفیات آن بیش از ۷۰ تن و در مشیخه ۸۹ تن از استادان خود را نام می برد که بسیاری از آنان به وی اجازه روایت داده اند. برخی از مشهورترین استادان وی اینانند: ۱- ابوالفضل محمد بن ناصر بغدادی (۴۶۷- ۵۵۰) معروف به سلامی. ۲- ابوالقاسم علی بن یعلی علوی هروی.۳- ابوالسعادات احمد بن احمد. ۴- فاطمه بنت حسین بن حسن بن فضلویه رازی. ۵- ابونصر احمد بن محمد بن عبد القاهر طوسی. ۶- ابوالقاسم هبة الله بن محمد شیبانی کاتب. ۷- ابوبکر محمد بن عبدالله عامری. ۸- ابوالقاسم نصر بن حسین مقری معروف به ابن حبار. ۹- ابوبکر احمد بن محمد بن احمد دینوری۱۰- ابوالبرکات سعدالله بن محمد بن علی بن احمدی
اوضاع دوران ابن جوزی
دوران زندگی ابن جوزی مقارن با خلافت ۶ تن از خلفای عباسی است. بغداد در این روزگار همچون دیگر شهرها و مانند بسیاری از دوران های دیگر پر آشوب و محل برخورد تعصب آمیز بین فرقه های مختلف و گروه های کلامی و مذاهب فقهی بود که به صورت های گوناگون، مانند مناظره، مجادله و منازعات شدید، جلوه گر می شد. در این برخوردها با انتقال قدرت از خلیفه ای به خلیفه دیگر و گاه با عزل و نصب وزیری، یا با روی کار آمدن امیری، فرقه ای یا گروهی بر دیگر گروه ها تفوق می یافت. همچنین گاه اتفاق می افتاد که برخی از علما با قدرت بیان یا شخصیت علمی یا مذهبی خویش خلیفه یا وزیری را متمایل به مذهب خویش سازند و موجبات برتری گروه و رونق مذهب خویش را فراهم آورند و مخالفان را از صحنه خارج و منزوی کنند. منازعات و اختلافات فرقه ها و مذاهب گاه چنان بالا می گرفت که منتهی به منع وعاظ از جلوس بر منبر می شد. تشیع در این دوران نیرو گرفته بود. در این دوران، تصوف نیز زمینه مساعدی برای رشد یافت. ابن جوزی در صید الخاطر تصویری از روزگار خود ارائه می کند. (درباره مردم، مدارس، رباط ها و خانقاه ها، دولتمردان و...) . ابن جوزی روزگار خویش را دوران ریا، شهرت طلبی، عوام فریبی و مرید پروری می خواند. نکته تامل برانگیز در عصر ابن جوزی (قرن ۶ ق/ ۱۲ م) سکوت نسبتا آشکار دستگاه خلافت و بزرگان بغداد در برابر یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ جهان، یعنی جنگ های صلیبی (۴۹۰- ۶۹۰ ق/ ۱۰۹۴- ۱۲۹۱ م) است که میان مسلمانان و مسیحیان و به بیانی دیگر میان شرق و غرب، نزدیک به ۲۰۰ سال ادامه داشت. ابن جوزی به عنوان مسلمانی دانشمند و مورخ روزگار خود تقریبا معاصر و شاهد دو دور، از این جنگ ها بوده است به دوره فتوحات صلیبیان یعنی تصرف بخش بزرگی از شام و تشکیل امارت نشین های لاتینی در شهرهای بیت المقدس، انطاکیه، طرابلس و رها، و دوره واکنش مسلمانان در مقابل صلیبیان به سرکردگی سرداران رشید جامعه اسلامی چون عمادالدین زنگی، نورالدین زنگی و سپس صلاح الدین ایوبی و باز پس گیری بیت المقدس و دیگر شهرهای مهم که تقریبا خود جوش و بی ارتباط با مرکز خلافت تحقق یافت. خلفای ناتوان عباسی، امرا و وزرای جاه طلب و علمای غافل بغداد چنان سرگرم بازی ها و کشمکش های مذهبی بودند که نه تنها اقدامی در برانگیختن مسلمانان و گسیل کردن نیرو برای مقابله انجام نگرفت، بلکه استمداد مکرر گروه هایی از مردم جنگ زده شام که به بغداد پناه می آوردند، نیز بی پاسخ ماند. در آثار ابن جوزی هم، چنانکه انتظار می رود به نکاتی که حکایت از همدردی و نگرانی وی در برابر این تصادم بزرگ کند، بر نمی خوریم، حتی در المنتظم، بزرگترین تالیف تاریخی او نیز بجز خبرهایی کوتاه از این درگیری ها که گاه از لا به لای حوادث هر سال به دست می آید، چیز قابل توجهی نمی یابیم.
زندگی اجتماعی فرهنگی
...
عبد الرحمن در بغداد به دنیا آمد، تولد او را بین سالهای ۵۰۸- ۵۱۲ ق نوشته اند. ابن جوزی کودکی را در رفاه، صلاح و عفاف و به سرپرستی مادر و عمه اش سپری کرد. با کسی آمیزش نداشت و با کودکان بازی نمی کرد. خود می گوید که مادر التفات چندانی به وی نداشته است. عمه اش او را برای کسب علم به داییش، ابوالفضل محمد بن ناصر بغدادی سپرد خود در المنتظم می نویسد: که ابوالفضل عهده دار آموختن حدیث به من شد و من مسند احمد بن حنبل و دیگر کتاب های مهم و اصلی را به قرائت او نزد شیوخ شنیدم و به خاطر سپردم. نیز در مشیخه آورده: شیخ ما ابن ناصر مرا در کودکی نزد شیوخ می برد، و عوالی (احادیث دارای اسناد عالی) را به گوش من می رساند و همه سماعات مرا به خط خود می نوشت و از آنان برای من اجازه می گرفت. پس آنگاه که معنی طلب علم را دریافتم، داناترین استادان و فهیم ترین محدثان را برای ملازمت بر می گزیدم و به فضل استادان نظر داشتم، نه به شمار آنان. نخستین سماع ابن جوزی در ۵ سالگی بود. خود در صید الخاطر می نویسد: من از کودکی شیفته دانش بودم، پس بدان پرداختم، آنگاه علاقه مند شدم که همه رشته های علوم را بیاموزم و در صدد برآمدم که هر رشته را نیز به کمال فرا گیرم. نیز می افزاید: تحمل سختی ها در راه کسب دانش در کام جان من از عسل برایم شیرین تر بود، در کودکی قرصی چند نان خشک برمی داشتم و برای آموختن حدیث بیرون می رفتم و بر کنار نهر عیسی می نشستم، آن نان را بدون آب نمی توانستم بخورم، پس لقمه ای نان می خوردم و با آن جرعه ای آب می نوشیدم، چشم همت من چیزی جز لذت کسب دانش نمی دید. شیفته مطالعه بود. خود می نویسد: از مطالعه سیر نمی شوم، فهرست کتاب های وقف شده بر مدرسه نظامیه را که بالغ بر ۶۰۰۰ مجلد است، دیده ام،... بیش از ۰۰۰/ ۲۰ مجلد مطالعه کرده ام و هنوز در طلب آموختنم.
استادان
آنچه ابن جوزی در مشیخه و وفیات المنتظم در باب مشایخ خود آورده است، تصویر نسبتا روشنی از آموخته های او به دست می دهد و با توجه به تاریخ درگذشت استادانش معلوم می شود که وی در دوران کودکی و نوجوانی در مجالس درس بسیاری از بزرگان علم و ادب حضور یافته و از آنان در علوم متداول زمان اجازه کتبی یا شفاهی اخذ کرده است. وی در المنتظم، به ویژه در وفیات آن بیش از ۷۰ تن و در مشیخه ۸۹ تن از استادان خود را نام می برد که بسیاری از آنان به وی اجازه روایت داده اند. برخی از مشهورترین استادان وی اینانند: ۱- ابوالفضل محمد بن ناصر بغدادی (۴۶۷- ۵۵۰) معروف به سلامی. ۲- ابوالقاسم علی بن یعلی علوی هروی.۳- ابوالسعادات احمد بن احمد. ۴- فاطمه بنت حسین بن حسن بن فضلویه رازی. ۵- ابونصر احمد بن محمد بن عبد القاهر طوسی. ۶- ابوالقاسم هبة الله بن محمد شیبانی کاتب. ۷- ابوبکر محمد بن عبدالله عامری. ۸- ابوالقاسم نصر بن حسین مقری معروف به ابن حبار. ۹- ابوبکر احمد بن محمد بن احمد دینوری۱۰- ابوالبرکات سعدالله بن محمد بن علی بن احمدی
اوضاع دوران ابن جوزی
دوران زندگی ابن جوزی مقارن با خلافت ۶ تن از خلفای عباسی است. بغداد در این روزگار همچون دیگر شهرها و مانند بسیاری از دوران های دیگر پر آشوب و محل برخورد تعصب آمیز بین فرقه های مختلف و گروه های کلامی و مذاهب فقهی بود که به صورت های گوناگون، مانند مناظره، مجادله و منازعات شدید، جلوه گر می شد. در این برخوردها با انتقال قدرت از خلیفه ای به خلیفه دیگر و گاه با عزل و نصب وزیری، یا با روی کار آمدن امیری، فرقه ای یا گروهی بر دیگر گروه ها تفوق می یافت. همچنین گاه اتفاق می افتاد که برخی از علما با قدرت بیان یا شخصیت علمی یا مذهبی خویش خلیفه یا وزیری را متمایل به مذهب خویش سازند و موجبات برتری گروه و رونق مذهب خویش را فراهم آورند و مخالفان را از صحنه خارج و منزوی کنند. منازعات و اختلافات فرقه ها و مذاهب گاه چنان بالا می گرفت که منتهی به منع وعاظ از جلوس بر منبر می شد. تشیع در این دوران نیرو گرفته بود. در این دوران، تصوف نیز زمینه مساعدی برای رشد یافت. ابن جوزی در صید الخاطر تصویری از روزگار خود ارائه می کند. (درباره مردم، مدارس، رباط ها و خانقاه ها، دولتمردان و...) . ابن جوزی روزگار خویش را دوران ریا، شهرت طلبی، عوام فریبی و مرید پروری می خواند. نکته تامل برانگیز در عصر ابن جوزی (قرن ۶ ق/ ۱۲ م) سکوت نسبتا آشکار دستگاه خلافت و بزرگان بغداد در برابر یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ جهان، یعنی جنگ های صلیبی (۴۹۰- ۶۹۰ ق/ ۱۰۹۴- ۱۲۹۱ م) است که میان مسلمانان و مسیحیان و به بیانی دیگر میان شرق و غرب، نزدیک به ۲۰۰ سال ادامه داشت. ابن جوزی به عنوان مسلمانی دانشمند و مورخ روزگار خود تقریبا معاصر و شاهد دو دور، از این جنگ ها بوده است به دوره فتوحات صلیبیان یعنی تصرف بخش بزرگی از شام و تشکیل امارت نشین های لاتینی در شهرهای بیت المقدس، انطاکیه، طرابلس و رها، و دوره واکنش مسلمانان در مقابل صلیبیان به سرکردگی سرداران رشید جامعه اسلامی چون عمادالدین زنگی، نورالدین زنگی و سپس صلاح الدین ایوبی و باز پس گیری بیت المقدس و دیگر شهرهای مهم که تقریبا خود جوش و بی ارتباط با مرکز خلافت تحقق یافت. خلفای ناتوان عباسی، امرا و وزرای جاه طلب و علمای غافل بغداد چنان سرگرم بازی ها و کشمکش های مذهبی بودند که نه تنها اقدامی در برانگیختن مسلمانان و گسیل کردن نیرو برای مقابله انجام نگرفت، بلکه استمداد مکرر گروه هایی از مردم جنگ زده شام که به بغداد پناه می آوردند، نیز بی پاسخ ماند. در آثار ابن جوزی هم، چنانکه انتظار می رود به نکاتی که حکایت از همدردی و نگرانی وی در برابر این تصادم بزرگ کند، بر نمی خوریم، حتی در المنتظم، بزرگترین تالیف تاریخی او نیز بجز خبرهایی کوتاه از این درگیری ها که گاه از لا به لای حوادث هر سال به دست می آید، چیز قابل توجهی نمی یابیم.
زندگی اجتماعی فرهنگی
...