طنین

/tanin/

مترادف طنین: انعکاس، بازتاب، پژواک، انعکاس صوت، آواز، آهنگ، صدا، نوا، زنگ، خوش آهنگی

برابر پارسی: پژواک، واکنش سدا

معنی انگلیسی:
resonance, reverberation, ring, tone, tingle (or ringing)in the ears

فرهنگ اسم ها

اسم: طنین (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: tanin) (فارسی: طنين) (انگلیسی: tanin)
معنی: انعکاس صوت، پژواک، حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ است، خوش آهنگی، حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد
برچسب ها: اسم، اسم با ط، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

طنین. [ طَ ] ( ع اِ ) آواز مگس. ( منتهی الارب ). بانگ مگس. ( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء ). آواز کردن مگس. ( تاج المصادر ). وزوز. بانگ پشه. ( مهذب الاسماء ). بانگ گوش. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). آواز گوش. ( منتخب اللغات ). بانگ تشت. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). آواز طشت و طاس. ( منتخب اللغات ). بانگ طنبور. ( مهذب الاسماء ). بانگ بط و جز آن.( منتهی الارب ). آواز کردن بط. ( تاج المصادر ). بانگ پنگان. ( منتهی الارب ). بانگ کردن رویینه و مس. ( زوزنی ). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد، در لغت صدای مگس باشد. و در عرف پزشکی ، آوازی است که بگوش آدمی رسد ولی نه از خارج. و فرق بین طنین و دوی آنست که آهنگ طنین تیزتر و لطیفتر و صدای دوی ، نرمتر و ستبرتر است.کذا فی بحر الجواهر : و اندر دماغ آوازها افتد همچون آواز حرکت درختان یا آواز جلاجل یا آواز آسیا و مانند آن ، و این آوازها را بتازی طنین و دوی گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و علاج طنین و دوی و آوازهاء دروغین شنیدن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). بیخ حنظل رااندر روغن بجوشانند و بگوش اندر چکانند، آوازها که اندر گوش افتاده باشد برود، و آن آوازها را به تازی طنین گویند و دوی نیز گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
زبان مرغان خواهی طنین چرخ شنو
در سلیمان جوئی به صدر خواجه شتاب.
خاقانی.
مرا ز هاتف همت رسد بگوش خطاب
کزین رواق طنینی که میرود دریاب.
خاقانی.
اشکمش گفتی جواب بی طنین
که اباد اﷲ کید الکافرین.
مولوی.
کیمیاسازان گردون را ببین
بشنو از میناگران هر دم طنین.
مولوی.
کی از طنین ذبابی پلنگ راست زیان
کی از حنین حبابی نهنگ راست خطر.
قاآنی.
- طنین الاذن ؛ الریح فی الاذن.
- طنین ذوالاربع ؛ در سامعه سه قسمت میشود، دو قسمت در نسبت 89 که آنها را طنینی گویند و «ط» علامت آنست ، و یک قسمت را که کوچکتر است درنسبت 2021 بقیه نامند.
- طنین صوت ؛ ( اصطلاح فیزیک ) عبارتست از طرز ترکیب اصوات اصلیه با اصوات فرعیه.

فرهنگ فارسی

آوازمگس یاپشه، صداکردن ناقوس وزنگ ومانند آن، دراصطلاح فیزیک: نوسانهای فرعی صوت
۱ - ( مصدر ) آواز کردن ( مگس بط ) . ۲ - طرز ترکیب اصوات با اصوات فرعی یا طنین گوش . وزوز گوش و صدای ناراحت کننده ای که در گوش بر اثر التهاب پرده گوش عارض شود .

فرهنگ معین

(طَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بانگ کردن مگس ، ناقوس و... ۲ - (اِ. ) بانگ ، صدا. ۳ - نوسانات فرعی صدا، پژواک .

فرهنگ عمید

۱. انعکاس صدا، پژواک.
۲. خوش آهنگی.
۳. صدای ناقوس، زنگ، و مانند آن که در گوش می پیچد.
۳. صدای مگس، پشه یا زنبور.

دانشنامه آزاد فارسی

طنین (timbre)
در موسیقی ، رَنْگِ آوا، یا کیفیت آوای یک صدای به خصوص . هر نت با هارمونیک های زیرایی (زیر و بم) خاص خود، و فراز و فرودهای (موج ) خود، وقتی با سازهای مختلف نواخته شود، «شکل » صدایش فرق می کند. بررسی عناصر کیفیِ صدا بخشی از علم آکوستیک است.

جدول کلمات

صدای ناقوس

مترادف ها

resonance (اسم)
تشدید، طنین، پیچش صدا، ایجاد طنین

clamor (اسم)
غوغا، خروش، فریاد، سر و صدا، بانگ، طنین

ring (اسم)
محفل، میدان، طوق، حلقه، عرصه، گود، گروه، ناقوس، طنین صدا، زنگ اخبار، طنین، چنبر، طوقه، انگشتر، صحنه ورزش، جسم حلقوی، صدای زنگ تلفن

noise (اسم)
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت

echo (اسم)
طنین صدا، طنین، پژواک، انعکاس صدا، عکس، توف

ting (اسم)
طنین، صدای زنگ

chirm (اسم)
طنین

reverberation (اسم)
طنین، ولوله

فارسی به عربی

صدی
( طنین (انداختن ) ) توخز

پیشنهاد کاربران

موسیقی قدیم ایران:از فواصل موسیقی برابر یک پرده تمام
طنین : آوا ، آواز ، خوش آهنگی .
آواز
طنین یعنی اهنگی با صدای خوش و دلنشین
طنین: سهمگین ( کمی خشن ) ، زنگ دار، پرنوا
صدای طنین انداز: صدایی رسا، صدای سهمگین؛ ( فرهنگی، ادبی یا باکلاسانه: ← ) صدای زنگ دار، صدای پرنوا
صدای او طنین انداز شد: صدایش ( آوایش ) پیچید.
صدای طنین انداز یعنی صدا یا آوایی که همه به آسانی و سادگی آن را بشنوند / بر همه اثر بگذارد.
طنطنه ( تنتنه ) طمطراق ( تم تراق هموزن توپ راق. یپ راق. بای راق ) طنین ) ( تنین ) طناب ( تناب ) طناز ( تن ناز ) . . . . ط مخصوص زبان عربی است و لازم نیست کلمات تورکی با ط نوشته شود.
این واژه هند و اروپایی است نه عربی ، چون در انگلیسی واژه تن را داریم
طنین : خوش آهنگی
طنین : انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی
طنین یعنی یه صدای دلنشین ، یه صدای آرامش بخش
مثلا میگن طنین بین من و تو
طنین یعنی صدای آرامبخش😍
انعکاس صدا، آهنگ
طنین : /tanin/ طنین به معنای: انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی .
ریشه مربوط به: عربی
طنین یعنی خوش آهنگی. پژواک، صدای خوش. طنین یعنی دختر زیبا و خوش خنده من. ب اسمش و خودش میبالم

طنین : [اصطلاح موسیقی ] در موسیقی قدیم به معنای پرده ی بزرگ بوده است که باعلامت اختصاری " ط " نشانه گذاری شده است.
آهنگی یا صدایی دلنشین و زیبا
طنین : طنین نام دخترانه با ریشه عربی به معنی ، آوا ، آواز ، آهنگ، صدا، نوا، خوش آهنگی .

طنین یعنی صدا ، موسیقی ، خوش اهنگ و مقل من خوشگل
طنین یعنی زیباترین و خوش آهنگ ترین واژه هستی
یعنی بهترین و لذت بخش ترین آوا ها
طنین یعنی دختری که صدایش آرامبخش است💛
طنین یعنی تفاوت خاص بودن مثل اسم من پژواک و انعکاس
طنین یعنی صدای خوش و اسم زیبا ی خودم
انعکاس صدا
طنین یعنی دختر زیبای من زیباترین وخوش آواترین نام
در پهلوی " پتان " در نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
طنین انداز = پتان انداز
طنین یعنی عاشقانه ترین آواز ها
طنین یعنی خوش آهنگی. پژواک، صدای خوش. طنین یعنی دختر زیبا و خوش خنده من. ب اسمش و خودش میبالم
ارامبخش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس