طنین
/tanin/
مترادف طنین: انعکاس، بازتاب، پژواک، انعکاس صوت، آواز، آهنگ، صدا، نوا، زنگ، خوش آهنگی
برابر پارسی: پژواک، واکنش سدا
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: انعکاس صوت، پژواک، حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ است، خوش آهنگی، حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد
برچسب ها: اسم، اسم با ط، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت
لغت نامه دهخدا
زبان مرغان خواهی طنین چرخ شنو
در سلیمان جوئی به صدر خواجه شتاب.
خاقانی.
مرا ز هاتف همت رسد بگوش خطاب کزین رواق طنینی که میرود دریاب.
خاقانی.
اشکمش گفتی جواب بی طنین که اباد اﷲ کید الکافرین.
مولوی.
کیمیاسازان گردون را ببین بشنو از میناگران هر دم طنین.
مولوی.
کی از طنین ذبابی پلنگ راست زیان کی از حنین حبابی نهنگ راست خطر.
قاآنی.
- طنین الاذن ؛ الریح فی الاذن.- طنین ذوالاربع ؛ در سامعه سه قسمت میشود، دو قسمت در نسبت 89 که آنها را طنینی گویند و «ط» علامت آنست ، و یک قسمت را که کوچکتر است درنسبت 2021 بقیه نامند.
- طنین صوت ؛ ( اصطلاح فیزیک ) عبارتست از طرز ترکیب اصوات اصلیه با اصوات فرعیه.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) آواز کردن ( مگس بط ) . ۲ - طرز ترکیب اصوات با اصوات فرعی یا طنین گوش . وزوز گوش و صدای ناراحت کننده ای که در گوش بر اثر التهاب پرده گوش عارض شود .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خوش آهنگی.
۳. صدای ناقوس، زنگ، و مانند آن که در گوش می پیچد.
۳. صدای مگس، پشه یا زنبور.
دانشنامه آزاد فارسی
جدول کلمات
مترادف ها
تشدید، طنین، پیچش صدا، ایجاد طنین
غوغا، خروش، فریاد، سر و صدا، بانگ، طنین
محفل، میدان، طوق، حلقه، عرصه، گود، گروه، ناقوس، طنین صدا، زنگ اخبار، طنین، چنبر، طوقه، انگشتر، صحنه ورزش، جسم حلقوی، صدای زنگ تلفن
فریاد، سر و صدا، صدا، شلوغ، بانگ، طنین، اختلال، قیل و قال، خش خش، پارازیت، امد و رفته، شایعه و تهمت
طنین صدا، طنین، پژواک، انعکاس صدا، عکس، توف
طنین، صدای زنگ
طنین
طنین، ولوله
فارسی به عربی
( طنین (انداختن ) ) توخز
پیشنهاد کاربران
موسیقی قدیم ایران:از فواصل موسیقی برابر یک پرده تمام
طنین : آوا ، آواز ، خوش آهنگی .
آواز
طنین یعنی اهنگی با صدای خوش و دلنشین
طنین: سهمگین ( کمی خشن ) ، زنگ دار، پرنوا
صدای طنین انداز: صدایی رسا، صدای سهمگین؛ ( فرهنگی، ادبی یا باکلاسانه: ← ) صدای زنگ دار، صدای پرنوا
صدای او طنین انداز شد: صدایش ( آوایش ) پیچید.
صدای طنین انداز یعنی صدا یا آوایی که همه به آسانی و سادگی آن را بشنوند / بر همه اثر بگذارد.
صدای طنین انداز: صدایی رسا، صدای سهمگین؛ ( فرهنگی، ادبی یا باکلاسانه: ← ) صدای زنگ دار، صدای پرنوا
صدای او طنین انداز شد: صدایش ( آوایش ) پیچید.
صدای طنین انداز یعنی صدا یا آوایی که همه به آسانی و سادگی آن را بشنوند / بر همه اثر بگذارد.
طنطنه ( تنتنه ) طمطراق ( تم تراق هموزن توپ راق. یپ راق. بای راق ) طنین ) ( تنین ) طناب ( تناب ) طناز ( تن ناز ) . . . . ط مخصوص زبان عربی است و لازم نیست کلمات تورکی با ط نوشته شود.
این واژه هند و اروپایی است نه عربی ، چون در انگلیسی واژه تن را داریم
طنین : خوش آهنگی
طنین : انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی
طنین یعنی یه صدای دلنشین ، یه صدای آرامش بخش
مثلا میگن طنین بین من و تو
مثلا میگن طنین بین من و تو
طنین یعنی صدای آرامبخش😍
انعکاس صدا، آهنگ
طنین : /tanin/ طنین به معنای: انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی .
ریشه مربوط به: عربی
ریشه مربوط به: عربی
طنین یعنی خوش آهنگی. پژواک، صدای خوش. طنین یعنی دختر زیبا و خوش خنده من. ب اسمش و خودش میبالم
طنین : [اصطلاح موسیقی ] در موسیقی قدیم به معنای پرده ی بزرگ بوده است که باعلامت اختصاری " ط " نشانه گذاری شده است.
آهنگی یا صدایی دلنشین و زیبا
طنین : طنین نام دخترانه با ریشه عربی به معنی ، آوا ، آواز ، آهنگ، صدا، نوا، خوش آهنگی .
طنین یعنی صدا ، موسیقی ، خوش اهنگ و مقل من خوشگل
طنین یعنی زیباترین و خوش آهنگ ترین واژه هستی
یعنی بهترین و لذت بخش ترین آوا ها
طنین یعنی دختری که صدایش آرامبخش است💛
طنین یعنی تفاوت خاص بودن مثل اسم من پژواک و انعکاس
طنین یعنی صدای خوش و اسم زیبا ی خودم
انعکاس صدا
طنین یعنی دختر زیبای من زیباترین وخوش آواترین نام
در پهلوی " پتان " در نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
طنین انداز = پتان انداز
طنین انداز = پتان انداز
طنین یعنی عاشقانه ترین آواز ها
طنین یعنی خوش آهنگی. پژواک، صدای خوش. طنین یعنی دختر زیبا و خوش خنده من. ب اسمش و خودش میبالم
ارامبخش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)