طبل حلبی

دانشنامه عمومی

طَبلِ حَلَبی ( به آلمانی: Die Blechtrommel ) رمانی است به قلم گونتر گراس که سال ۱۹۵۹ میلادی منتشر شد. این رمان در کنار دو رمان دیگر با نام های موش و گربه و سال های سگی سه گانه ای را تشکیل می دهند.
گونتر گراس در مصاحبه های مختلف خود بارها گفته است که او هیچ وقت انتظار نداشته این رمان تا این اندازه مورد استقبال خوانندگان و منتقدان قرار گیرد.
او در گفتگویی که سال ۱۳۸۹ با ماهنامه ادبی ـ هنری نافه کرد دربارهٔ این رمان گفته بود «من مدیون گروه ۴۷ هستم. آن موقع نویسنده جوانی بودم و در گروه ۴۷ شعرهای اولیه ام را می خواندم. بعداً در همان گروه اولین رمانم طبل حلبی را خواندم. »[ ۱]
گراس در این گفتگو دربارهٔ شوخی های اسکار، قهرمان رمانش با مسیح و مذهب گفته بود «شوخی ها و طنز او دشمنی با مذهب نیست. اسکار دچار توهم می شود و به خیالات واهی می افتد. همان چیزی که در خیلی از مردم می بینیم. اسکار فکر می کند مسیح نجات دهنده است. »
سال ۲۰۰۹ به مناسبت پنجاهمین سال انتشار این رمان در بسیاری از انجمن ها و مراکز فرهنگی آلمان برنامه های بزرگداشتی با حضور گونتر گراس برگزار شد.
شخصیت اصلی این رمان پسری است که تصمیم می گیرد از سن سه سالگی بزرگ تر نشود؛ بنابراین در همان قد و قوارهٔ کودکی باقی می ماند. اما از نظر فکری رشد می کند. افراد دور و بر این پسر او را کودک می انگارند. در حالی که او همه چیز را می بیند و درک می کند و هر جا که بتواند از توانایی های خاص خودش برای تفریح یا تغییر شرایط استفاده می کند.
در این رمان وقایعی مربوط به دوران هیتلر آمده است که این کودک نیز شاهد آنها است و نقشی در آنها ایفا می کند. شرایط این کودک که به صورتی ناقص الخلقه باعث آزار دیگران می شود یا با استفاده از احساسات دیگران از آنها سوءاستفاده می نماید، به نوعی نشانگر شرایط زمانی جامعهٔ آن دوران آلمان است.
رمان طبل حلبی را سروش حبیبی به فارسی برگردانده که انتشارات نیلوفر سال ۱۳۸۱ آن را چاپ کرد.
هرمان کانت، نویسنده اهل آلمان شرقی، در سال ۱۹۶۰ این کتاب را به خاطر بیان رویدادهای مشمئزکننده، فاقد ارزش هنری دانست. [ ۲] در سال ۱۹۸۶، اورسلا رینولد، منتقد اهل آلمان شرقی، موضع ملایم تری گرفت و پذیرفت که این رمان ظرفیت تحت تاثیر قرار دادن حاکمیت آلمان غربی را داشته است، منتها گراس را برای استفاده کردن از «غرض ورزی های ضدکمونیستی» و «دست انداختن تلاش جدی مردم در جستجوی معنا» سرزنش کرد. [ ۳]
عکس طبل حلبیعکس طبل حلبی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

طَبلِ حَلَبی (Die Blechtrommel)
رمانی معروف از گونتر گراس، منتشر شده به آلمانی، در ۱۹۵۹. طبل حلبی نخستین بخش و رمان های موش و گربه (۱۹۶۱) و سال های سگی (۱۹۶۳) دو بخشِ دیگر «سه گانۀ دانتسیگِ» گراس را تشکیل می دهند. قهرمان طبل حلبی، اسکار ماتسرات، کوتوله ای است روشن بین که با پایین انداختن خود از نردبان، آگاهانه رشد خود را در ۳سالگی متوقف کرده است، اما این پایان ماجرا نیست. اگرچه اسکار معلول جسمی است، ویژگی ای وهم انگیز دارد و آن پختگی فکری از مرحلۀ جنینی است. کسی که تیره روزی هایش برآمده از بدگمانی های هستی شناختی اوست و فقط با طبل زدن های کودکانه ای که در آن استاد است، با دیگران و جهان ارتباط برقرار می کند و وجود خود را این گونه، و در پایان با نوشتن، به اثبات می رساند. گراس با دو شیوۀ روایت که مدام با یکدیگر تلاقی می کنند و سرآخر یکی می شوند، داستان زندگی اسکار را بازمی گوید. زمان حکایت که طی آن اسکار با مرور آلبوم خاطراتش زندگی خود را از بدو تولد تا بستری شدن در آسایشگاهی روانی، که اکنون در آن اقامت دارد، به تصویر می کشد؛ و زمان نوشتن هم شرح حوادث روزمرۀ آسایشگاه است به صورت یادداشت های روزانه در آستانۀ ۳۰سالگی اسکار. گراس در این رمان که به سرعت او را به شهرتی جهانی رساند، ۳۰ سال تاریخ آلمان را بر طبل حافظه توصیف کرده است. درآمیختن همۀ مراتب زبان از سبکِ کتاب مقدس گرفته تا گویش های زرگری، و مرتبط کردن تصاویر سرشار از قدرت درامی و نمادین، از ویژگی های مهم این رمان است. شلوندورف در ۱۹۷۹ به اقتباس از طبل حلبی فیلم ساخته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس