[ویکی فقه] واژه ضرورت در لغت، به معنی انفکاک ناپذیری به کار می رود و در دانش فلسفه ، بطور اصطلاحی، به معنی آن است که محمول "الف" از موضوع "ب" جدانشدنی و غیرقابل انفکاک می باشد و به این معناست که "الف" برای "ب" ضروری است. اگر ضرورت به وجود اضافه شود (یعنی ضرورت وجود) "وجوب" خواهد بود و اگر به عدم اضافه شود (یعنی ضرورت عدم) امتناع نامیده می شود. نیز اگر هر دو ضرورت وجود و عدم از یک چیز سلب شود، " امکان " خواهیم داشت.
ضرورت، در چند قسم، دسته بندی می شود که عبارتند از: ضرورت ازلی ، ضرورت ذاتی ، ضرورت وصفی ، ضرورت وقتی و ضرورت به شرط محمول. در این میان، ضرورت وصفی، به این معناست که عدم انفکاک محمولی مثل "الف" از موضوعی مثل "ب"، به خاطر صفت و وصفی است که "ب" دارد. مثلا در گزاره "حسن مادامی که در حال نوشتن است، ضرورتا انگشتانش حرکت می کند"، ضرورت "حرکت انگشتان" (محمول) برای حسن (موضوع)، به خاطر وصف "در حال نوشتن بودن" حسن است.
اقسام ضرورت وصفی
نحوه دخیل بودن وصف موضوع در گزاره، به دوگونه می تواند باشد که به تبع آن، ضرورت وصفی دو نوع است: ۱) به گونه ای که اسناد محمول به موضوع (بطور ضروری)، مشروط به وصف نباشد و وصف، علت حمل محمول بر موضوع نیست؛ بلکه حمل محمول بر موضوع، مقارن با وضعیتی است که موضوع، آن وصف را دارد. ۲) به گونه ای که در حمل محمول بر موضوع (به صورت ضروری)، وصف، علت حمل محمول بر موضوع است و لذا وصف در واقع، در میان موضوع و محمول بوده، در خود حمل دخیل است. اما یکی از وصف هایی که می توان در یک گزاره ، برای موضوع در نظر گرفت و با توجه به آن وصف، محمولی را بر موضوع حمل نمود، وقت خاصی است که موضوع در آن قرار دارد. به عبارت دیگر، گاه حمل ضروری یک محمول بر یک موضوع، با توجه به زمان و وقت خاصی از اوقات موضوع است و موضوع تنها در همان وقت، پذیرای محمول خود به نحو ضروری است که این نوع از ضرورت را "ضرورت وقتی" می نامند. پس ضرورت وقتی، به ضرورت وصفی بازگشت می کند؛ زیرا وقت خاصی از موضوع، یکی از وصفهایی است که می توان در یک حمل ضروری وصفی، برای موضوع در نظر گرفت.
ضرورت، در چند قسم، دسته بندی می شود که عبارتند از: ضرورت ازلی ، ضرورت ذاتی ، ضرورت وصفی ، ضرورت وقتی و ضرورت به شرط محمول. در این میان، ضرورت وصفی، به این معناست که عدم انفکاک محمولی مثل "الف" از موضوعی مثل "ب"، به خاطر صفت و وصفی است که "ب" دارد. مثلا در گزاره "حسن مادامی که در حال نوشتن است، ضرورتا انگشتانش حرکت می کند"، ضرورت "حرکت انگشتان" (محمول) برای حسن (موضوع)، به خاطر وصف "در حال نوشتن بودن" حسن است.
اقسام ضرورت وصفی
نحوه دخیل بودن وصف موضوع در گزاره، به دوگونه می تواند باشد که به تبع آن، ضرورت وصفی دو نوع است: ۱) به گونه ای که اسناد محمول به موضوع (بطور ضروری)، مشروط به وصف نباشد و وصف، علت حمل محمول بر موضوع نیست؛ بلکه حمل محمول بر موضوع، مقارن با وضعیتی است که موضوع، آن وصف را دارد. ۲) به گونه ای که در حمل محمول بر موضوع (به صورت ضروری)، وصف، علت حمل محمول بر موضوع است و لذا وصف در واقع، در میان موضوع و محمول بوده، در خود حمل دخیل است. اما یکی از وصف هایی که می توان در یک گزاره ، برای موضوع در نظر گرفت و با توجه به آن وصف، محمولی را بر موضوع حمل نمود، وقت خاصی است که موضوع در آن قرار دارد. به عبارت دیگر، گاه حمل ضروری یک محمول بر یک موضوع، با توجه به زمان و وقت خاصی از اوقات موضوع است و موضوع تنها در همان وقت، پذیرای محمول خود به نحو ضروری است که این نوع از ضرورت را "ضرورت وقتی" می نامند. پس ضرورت وقتی، به ضرورت وصفی بازگشت می کند؛ زیرا وقت خاصی از موضوع، یکی از وصفهایی است که می توان در یک حمل ضروری وصفی، برای موضوع در نظر گرفت.
wikifeqh: ضرورت_وقتی