[ویکی فقه] جَبّار، از صورتهای فلکی می باشد. جبّار به هیئت مردی تصویر شده که در جنوب دایره البروج، بر دو کرسی ایستاده است و عصایی در دست و شمشیری بر کمر دارد.
چون مجموعه ستارگان درخشان در صورت فلکی جبّار بیش از هر صورت فلکی دیگری است، از قدیم مورد توجه و تحسین تمدن های گوناگون بوده و به سبب قرار گرفتن بر استوای سماوی، برای ساکنان هر دو نیمکره (شمالی و جنوبی) قابل مشاهده بوده است. جبّار در نجوم قدیم از صورت های فلکی نیمکره جنوبی آسمان به شمار می آمد. در اسطوره های بابلی و هندی، این صورت فلکی را موجب طوفانهای زمستانی می دانستند. پولیبیوس (قرن دوم پیش از میلاد) سفر دریایی لشکریان رومی را در هنگام طلوع جبّار، سبب شکست آنان در نخستین جنگ پونیک (کارتاژی) می دانست. بعدها در قرون وسطا در اروپا، جبّار نشانه ای تقویمی به حساب می آمد، چنانکه طلوع آن را در نیمه شب نشانه آغاز زمان چیدن انگور می دانستند.
نام های صورت فلکی جبار
یکی از نامهای این صورت فلکی در یونانی، آریون به معنای جنگجو بوده است که احتمالاً، از واژه اکدی ارو آنا به معنای نور آسمانی اخذ شده و شاید بعدها از طریق تمدن های بین النهرینی به اسطوره ها و نجوم یونانی راه یافته است. امروزه نیز جبّار در زبانهای اروپایی با واژه اوریون شناخته می شود. در اسطوره های یونانی، اوریون پسر نپتون و شکارچی قدرتمندی بود که ادعا می کرد بر همه مخلوقات برتری و تسلط دارد. به روایتی، سرانجام، اوریون به طور غیرعمدی با تیر دیانا (الهه شکار) از پای در آمد و بنا به روایت دیگر، با نیش عقربی هلاک شد. با وجود این، در آسمان، صورتهای فلکیِ شکارچی و عقرب در دو نقطه مقابل هم قرار گرفتند تا دوباره عقرب گزندی به شکارچی نرساند. دو سگ (صورتهای فلکی کلب اکبر و کلب اصغر)، شکارچی را همراهی می کنند و خرگوشی (صورت فلکی اِرْنَب) زیر پای او قرار دارد. در نجوم دوره اسلامی نیز از صورت فلکی کلب اکبر با نام کلب الجبّار یاد شده است. در یونان باستان جبّار را با نام ¨ (در لاتینی gigas به معنای غول پیکر) هم می شناختند که این نام به صورت جبّار، به معنای توانا، ستمگر و بزرگ منش به نجوم دوره اسلامی راه یافت. واژه جبّار در عبری به صورت gebir/gebror و در سریانی ¦gabora آمده است. اَعراب قدیم، جبّار را جوزاء می نامیدند. این نام برای صورت فلکی دیگری به نام توأمین/ توأمان (= دو پیکر) از صور منطقه البروج نیز به کار رفته است. بعدها در نوشتارهای علمی عربی، جبّار به عنوان نام اصلی صورت فلکی اوریون یونانی پذیرفته شد و جوزاء بیش تر برای صورت فلکی توأمین به کار رفت که این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. در سریانی هم این نام ها خلط شده اند، چنانکه واژه ¦gabora برای صورت فلکی دو پیکر به کار رفته است. احتمالاً میان دو صورت فلکی جبّار و جوزاء در گذشته ارتباطی وجود داشته است.
← دلایل کاربرد نام جوزاء
بطلمیوس، منجم یونان باستان، برای جبّار ۳۸ ستاره بر شمرده که قدرهای آن ها چنین است: دو «ستاره» از قدر اول، چهار تا از قدر دوم، هشت تا از قدر سوم، پانزده تا از قدر چهارم، سه تا از قدر پنجم، پنج تا از قدر ششم، و یک «ستاره» ابری. عبدالرحمان صوفی (متوفی ۳۷۶)، منجم مشهور دوره اسلامی، نیز در مورد تعداد ستارگان جبّار با بطلمیوس موافق است، اما بر اساس رصدهایش، تعداد آن ها را در قدر سوم و چهارم یکی کمتر و در قدر پنجم دو تا بیش تر از بطلمیوس ذکر کرده است. ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی فهرست قدرهای ستارگان جبّار را بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی در کنار هم آورده است. خواجه نصیر نیز در ترجمه اش از صورالکواکب، علاوه بر قدر ستارگان، در ستونی که خود اضافه کرده ستارگان جبّار را عمدتاً از مزاج مشتری و زحل دانسته است. به نوشته بطلمیوس، ستاره اول جبّار یک سحابی است که بر سر آن قرار گرفته، اما صوفی ستاره اول را متشکل از سه ستاره کم نور نزدیک به هم دانسته، که درست است. البته وی در فهرست و تصویر ستارگان جبّار از ستاره اول به عنوان سحابی یاد کرده است. به نوشته صوفی، بطلمیوس طول و عرض ستاره ای فرضی در میان این سه ستاره را آورده است. در نجوم دوره اسلامی این سه ستاره را که آرایشی مثلث شکل دارند، هَقْعَه، هَقْعَه الجوزاء، تَحاتی، تحیات، و اَثافی (دیگپایه) می نامیدند که منزل پنجم از منازل ماه نزد اعراب قدیم بود. هقعه دایره کوچکی بود که اعراب بر پهلوی چپ یا پیشانی اسبها می بستند و ستارگان مذکور را به دلیل شباهتشان به این دایره، هقعه می نامیدند. باتوجه به جایگاه این ستارگان در آسمان و وضع مداری ماه نسبت به زمین، هیچ گاه امکان ندارد که ماه از مثلث ستارگان مذکور عبور کند. این سه ستاره را امروزه با نامهای ، ۱ و ۲ ـ جبّار می شناسند (برای اطلاع از بحثهای احکام نجومی و کاربردهای زمان سنجی هقعه نزد اعراب قدیم رجوع کنید به این آدرس ).
آشفتگی در نامگذاری ستارگان جبار
...
چون مجموعه ستارگان درخشان در صورت فلکی جبّار بیش از هر صورت فلکی دیگری است، از قدیم مورد توجه و تحسین تمدن های گوناگون بوده و به سبب قرار گرفتن بر استوای سماوی، برای ساکنان هر دو نیمکره (شمالی و جنوبی) قابل مشاهده بوده است. جبّار در نجوم قدیم از صورت های فلکی نیمکره جنوبی آسمان به شمار می آمد. در اسطوره های بابلی و هندی، این صورت فلکی را موجب طوفانهای زمستانی می دانستند. پولیبیوس (قرن دوم پیش از میلاد) سفر دریایی لشکریان رومی را در هنگام طلوع جبّار، سبب شکست آنان در نخستین جنگ پونیک (کارتاژی) می دانست. بعدها در قرون وسطا در اروپا، جبّار نشانه ای تقویمی به حساب می آمد، چنانکه طلوع آن را در نیمه شب نشانه آغاز زمان چیدن انگور می دانستند.
نام های صورت فلکی جبار
یکی از نامهای این صورت فلکی در یونانی، آریون به معنای جنگجو بوده است که احتمالاً، از واژه اکدی ارو آنا به معنای نور آسمانی اخذ شده و شاید بعدها از طریق تمدن های بین النهرینی به اسطوره ها و نجوم یونانی راه یافته است. امروزه نیز جبّار در زبانهای اروپایی با واژه اوریون شناخته می شود. در اسطوره های یونانی، اوریون پسر نپتون و شکارچی قدرتمندی بود که ادعا می کرد بر همه مخلوقات برتری و تسلط دارد. به روایتی، سرانجام، اوریون به طور غیرعمدی با تیر دیانا (الهه شکار) از پای در آمد و بنا به روایت دیگر، با نیش عقربی هلاک شد. با وجود این، در آسمان، صورتهای فلکیِ شکارچی و عقرب در دو نقطه مقابل هم قرار گرفتند تا دوباره عقرب گزندی به شکارچی نرساند. دو سگ (صورتهای فلکی کلب اکبر و کلب اصغر)، شکارچی را همراهی می کنند و خرگوشی (صورت فلکی اِرْنَب) زیر پای او قرار دارد. در نجوم دوره اسلامی نیز از صورت فلکی کلب اکبر با نام کلب الجبّار یاد شده است. در یونان باستان جبّار را با نام ¨ (در لاتینی gigas به معنای غول پیکر) هم می شناختند که این نام به صورت جبّار، به معنای توانا، ستمگر و بزرگ منش به نجوم دوره اسلامی راه یافت. واژه جبّار در عبری به صورت gebir/gebror و در سریانی ¦gabora آمده است. اَعراب قدیم، جبّار را جوزاء می نامیدند. این نام برای صورت فلکی دیگری به نام توأمین/ توأمان (= دو پیکر) از صور منطقه البروج نیز به کار رفته است. بعدها در نوشتارهای علمی عربی، جبّار به عنوان نام اصلی صورت فلکی اوریون یونانی پذیرفته شد و جوزاء بیش تر برای صورت فلکی توأمین به کار رفت که این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. در سریانی هم این نام ها خلط شده اند، چنانکه واژه ¦gabora برای صورت فلکی دو پیکر به کار رفته است. احتمالاً میان دو صورت فلکی جبّار و جوزاء در گذشته ارتباطی وجود داشته است.
← دلایل کاربرد نام جوزاء
بطلمیوس، منجم یونان باستان، برای جبّار ۳۸ ستاره بر شمرده که قدرهای آن ها چنین است: دو «ستاره» از قدر اول، چهار تا از قدر دوم، هشت تا از قدر سوم، پانزده تا از قدر چهارم، سه تا از قدر پنجم، پنج تا از قدر ششم، و یک «ستاره» ابری. عبدالرحمان صوفی (متوفی ۳۷۶)، منجم مشهور دوره اسلامی، نیز در مورد تعداد ستارگان جبّار با بطلمیوس موافق است، اما بر اساس رصدهایش، تعداد آن ها را در قدر سوم و چهارم یکی کمتر و در قدر پنجم دو تا بیش تر از بطلمیوس ذکر کرده است. ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی فهرست قدرهای ستارگان جبّار را بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی در کنار هم آورده است. خواجه نصیر نیز در ترجمه اش از صورالکواکب، علاوه بر قدر ستارگان، در ستونی که خود اضافه کرده ستارگان جبّار را عمدتاً از مزاج مشتری و زحل دانسته است. به نوشته بطلمیوس، ستاره اول جبّار یک سحابی است که بر سر آن قرار گرفته، اما صوفی ستاره اول را متشکل از سه ستاره کم نور نزدیک به هم دانسته، که درست است. البته وی در فهرست و تصویر ستارگان جبّار از ستاره اول به عنوان سحابی یاد کرده است. به نوشته صوفی، بطلمیوس طول و عرض ستاره ای فرضی در میان این سه ستاره را آورده است. در نجوم دوره اسلامی این سه ستاره را که آرایشی مثلث شکل دارند، هَقْعَه، هَقْعَه الجوزاء، تَحاتی، تحیات، و اَثافی (دیگپایه) می نامیدند که منزل پنجم از منازل ماه نزد اعراب قدیم بود. هقعه دایره کوچکی بود که اعراب بر پهلوی چپ یا پیشانی اسبها می بستند و ستارگان مذکور را به دلیل شباهتشان به این دایره، هقعه می نامیدند. باتوجه به جایگاه این ستارگان در آسمان و وضع مداری ماه نسبت به زمین، هیچ گاه امکان ندارد که ماه از مثلث ستارگان مذکور عبور کند. این سه ستاره را امروزه با نامهای ، ۱ و ۲ ـ جبّار می شناسند (برای اطلاع از بحثهای احکام نجومی و کاربردهای زمان سنجی هقعه نزد اعراب قدیم رجوع کنید به این آدرس ).
آشفتگی در نامگذاری ستارگان جبار
...
wikifeqh: صورت_فلکی_جبار