صنیع
/sani~/
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه
برچسب ها: اسم، اسم با ص، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
تو سیف دولتی و عز ملتی که ترا
صنیع خویش خلیفه به نامه کرد خطاب.
مسعود.
|| مصنوع ساخته : هو صنیعی ؛ یعنی آن کار ساخته و برآورده من است. || اسب داشت نیکویافته. ( منتهی الارب ). الفرس الذی احسن القیام علیه. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) طعام که در راه خدا دهند. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) احسان. ( اقرب الموارد ). نیکوئی. ( منتهی الارب ): ما احسن صنیع اﷲ عندک ؛ ای احسانه. ( اقرب الموارد ). چه نیکو است کار خدا. || ( ص ) رجل صنیعالیدین ؛ چربدست و باریک کار و ماهر در پیشه خود. ( منتهی الارب ).فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. مصنوع، ساخته شده.
۲. پرورش داده شده.
۳. ویژگی شمشیر صیقل شده.
۴. (اسم ) صنعت، عمل، کار.
پیشنهاد کاربران
کارکرد