شیذر

فرهنگ اسم ها

اسم: شیذر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šizar) (فارسی: شيذَر) (انگلیسی: shizar)
معنی: یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود زرتشتیان می باشد]
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

شیذر. [ ذَ ] ( اِخ ) شیذیر. ( برهان ). یکی از نامهای خداست. ( از برهان ) ( از جهانگیری ). ظاهراً مصحف و مخفف «هوشیدر» نخستین موعودزرتشتیان باشد. ( حاشیه برهان چ معین ) :
توئی آن داور محکم که از دادش بنی آدم
بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر.
عنصری.
رجوع به یشتهای پورداود ج 2 ص 100 و خرده اوستا ص 69 شود.

شیذر. [ ش َ ذَ ] ( اِخ ) نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گوآبهای مناسبی حفر کنند. ( از اقرب الموارد: «ش ذر» ). گوآب. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

هوشیدر، یکی ازنامهای خداوند، ایزدیکتا
خدای تعالی : تویی آن داور محکم که از داداش بنی آدم بیار امید در عالم چو مومن در حق شیذر . ( عنصری )
نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گو آبهای مناسبی حفر کنند . گو آب.

فرهنگ معین

(ش ذَ ) (اِ. ) = شیذیر: خدای تعالی .

فرهنگ عمید

هوشیدر، از نام های خداوند، ایزد یکتا: تویی آن داور محکم که از دادش بنی آدم / بیارامید در عالم چو مؤمن در حق شیذر (عنصری: ۳۳۱ ).

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

شیذرشیذرشیذرشیذرشیذر

بپرس