شیائو جینگ یا خط چهارم ( به چینی: 小经/ثِیَوْݣْ ) ویا ( به چینی: 小儿经/ثِیَوْعَرݣْ ) [ ۱] یک رسم الخط و سیستم نوشتار برای زبان ماندارین به خط عربی می باشد که توسط مسلمانان چین ( مردم هوئی ) استفاده می شده است. [ ۲] [ ۳] یادآوری این نکته که هوئی ها و اویغورها، دو مردم مجزا هستند. هوئی ها چینی زبان بوده و در طول تاریخ تحت سلطهٔ سلسله های مختلف چینی بوده اند. اویغورها ترک تبار بوده و تا پیش از استقرار جمهوری خلق چین در ۱۹۴۹، در خان نشین های ترک و مسلمان خودمختار زندگی می کرده اند.
هوئی ها از قرن شانزدهم، از سه زبان فارسی، عربی و چینی برای فراگیری علوم دینی، ثبت و ضبط یادداشت ها و نوشتن متون دینی استفاده می کردند. در قرن نوزدهم، بیستم و حتی اکنون، شاهدیم که متن های دینی در فرهنگ مسلمانان چین موجود است، اما نه فارسی و عربی و چینی، بلکه ترکیبی از آنها و به «خط چهارم» است؛ یک فارس زبان تا حدودی می تواند آن را بخواند، اما معنایش را متوجه نمی شود. در عین حال یک چینی زبان نمی تواند آن را بخواند، ولی اگر برای او خوانده شود، معنایش را متوجه می شود؛ یعنی این خط «به زبان چینی اما با خط عربی» است.
ارتباط مسلمانان چین با مسلمانان سرزمین های اصلی اسلامی، اندک و ضعیف بوده است؛ اگرچه مسلمانان چین می دانستند که مرکز اصلی دین آنها در غرب قرار دارد و سعی می کرده اند همواره افرادی را برای مراسم حج به مکه بفرستند. در دوران معاصر و پس از پایان دورهٔ انقلاب فرهنگی چین ( که موضعی ضددینی داشت ) این ارتباطات قوت گرفت؛ دولت چین نیز بخاطر منافع سیاسی اش ترجیح داد از سخت گیری علیه مسلمانان بکاهد. [ ۴]
طولی نکشید که مسلمانان چین، با تأسیس حوزه های علمیه و مدارس خود، فضای علمی اسلامی و زمینه های انتقال علوم اسلامی یه نسل های بعدی را فراهم کردند. [ ۵] مسلمانان هوئی، رهبران دینی خود را «آهونگ» می نامند. [ الف] تا قبل از قرن بیستم میلادی، معلومات دینی امام ها و آهونگ ها به متون قرآنی اندک و ادعیه محدود بود. تنها در این دوره بود که آهونگ ها توانستند با کسب اجازهٔ دولت کمونیست چین، برای تحصیل علوم اسلامی به خارج ( فی المثل پاکستان ) بروند. [ ۸]
در ابتدا در مدارس فقط از زبان های عربی و فارسی استفاده می شد. اما همزمان با مسلمان شدن عده ای از چینی ها ( موسوم به هوئی ها ) زبان چینی نیز در کنار عربی و فارسی مورد استفاده قرار گرفت. [ ۹]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهوئی ها از قرن شانزدهم، از سه زبان فارسی، عربی و چینی برای فراگیری علوم دینی، ثبت و ضبط یادداشت ها و نوشتن متون دینی استفاده می کردند. در قرن نوزدهم، بیستم و حتی اکنون، شاهدیم که متن های دینی در فرهنگ مسلمانان چین موجود است، اما نه فارسی و عربی و چینی، بلکه ترکیبی از آنها و به «خط چهارم» است؛ یک فارس زبان تا حدودی می تواند آن را بخواند، اما معنایش را متوجه نمی شود. در عین حال یک چینی زبان نمی تواند آن را بخواند، ولی اگر برای او خوانده شود، معنایش را متوجه می شود؛ یعنی این خط «به زبان چینی اما با خط عربی» است.
ارتباط مسلمانان چین با مسلمانان سرزمین های اصلی اسلامی، اندک و ضعیف بوده است؛ اگرچه مسلمانان چین می دانستند که مرکز اصلی دین آنها در غرب قرار دارد و سعی می کرده اند همواره افرادی را برای مراسم حج به مکه بفرستند. در دوران معاصر و پس از پایان دورهٔ انقلاب فرهنگی چین ( که موضعی ضددینی داشت ) این ارتباطات قوت گرفت؛ دولت چین نیز بخاطر منافع سیاسی اش ترجیح داد از سخت گیری علیه مسلمانان بکاهد. [ ۴]
طولی نکشید که مسلمانان چین، با تأسیس حوزه های علمیه و مدارس خود، فضای علمی اسلامی و زمینه های انتقال علوم اسلامی یه نسل های بعدی را فراهم کردند. [ ۵] مسلمانان هوئی، رهبران دینی خود را «آهونگ» می نامند. [ الف] تا قبل از قرن بیستم میلادی، معلومات دینی امام ها و آهونگ ها به متون قرآنی اندک و ادعیه محدود بود. تنها در این دوره بود که آهونگ ها توانستند با کسب اجازهٔ دولت کمونیست چین، برای تحصیل علوم اسلامی به خارج ( فی المثل پاکستان ) بروند. [ ۸]
در ابتدا در مدارس فقط از زبان های عربی و فارسی استفاده می شد. اما همزمان با مسلمان شدن عده ای از چینی ها ( موسوم به هوئی ها ) زبان چینی نیز در کنار عربی و فارسی مورد استفاده قرار گرفت. [ ۹]
wiki: شیائو جینگ