شییَر ، shiyar در گویش کمره ای به شوهر و شووَر گفته می شَد.
مفهومی که از این کلمه به بیرون منتشر می شود این طور می شود درک کرد که ؛ شوهر از یک زاویه یعنی جوهر جواهر یعنی گوهر یعنی دارنده جوهر کار و زندگی. و از یک زاویه دیگر این کلمه با شهرت و شهره ارتباط ریشه ای
... [مشاهده متن کامل] دارد یعنی زنی که با یک مرد به شهره و شهرت می رسد و مشهور می شود و با آن مرد حشر و نشر دارد و محشور می شود. یعنی یک زن با آن شوهر در انظار و دیدگاه عموم به لحاظ وابستگی و تعلق خاطر و تشکیل خانواده مرتبط و شهره به آن مرد می باشد.
شوهر در پهلوی shuhr و به معنی نطفه می باشد.
واژه شوهر کاملا پارسی است و ریشه ی اوستایی دارد در عربی می شود زوج این واژه یعنی شوهر صد درصد پارسی است.
منبع. فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
شوهر یعنی مردی که تکلف زنی رابه عهده داشته باشد
شوهرم
سایه سر ؛ بمجاز بمعنی شوهر است :
دوستی تو و فرزندان تو
مر مرا نور دل و سایه سر است.
ناصرخسرو.
زن را سایه سری ضروری است.
در زبان لری بختیاری به شوهر ، میره گفته میشود.
ولی به دختری که ازدواج کرده میگویند که :�شی کرده است�. شی هم آوا و برابر با شوهر یا شوی در پارسی است
در لری بختیاری
شوهر : مِهره، می رِه، مِ رِه
میشه زن ها به پرتغالی
در فارس همه گویه های شوهر شوی شو شی شوگر شیگر شیهر شیئر شوئر را می توان از زبان یک تن شنید
شوهَر
واژه ای ایرانی - اروپایی ست و هم ریشه با :
انگلیسی: shot
آلمانی : schiessen
شوهَر در پارسی کهن شوتَر یا شوسَر گفته می شده.
شوهَر : شوه - اَر
شوه / شوت/ شوس = پَرتاب کردن ، جَهیدن ، جَهاندن، اَفشاندن ، پاشاندن
... [مشاهده متن کامل]
اَر = پس وند کُننده کار
شوهَر کَسی اَست که زامه/ زومه/ مَنی/ سِفام/ سِفیزه/ اِسپِرم می اَفشاند/ میپاشاند/ می جَهاند .
یزنه . وداماد هر دوتورکی هستند.
زوج، شو، شوی، مرد، همسر
در زبان آذری به شوهر " اَر " نیز گفته می شود به معنی مرد و جنس نر در مقابل زن . به نظر می رسد که 《 اَر 》آذری و 《شوهر 》 فارسی با واژه ی اَرشن ( جنس نر ) ارتباط معنایی داشته باشد.
شوهر اشاره به مردی که بازنی پیمان وازدواج بسته ودر معنی خود کلمه شوهر میتوان گفت شو ( شب ) هر ( بر ) کسی که شب کنارکسی میخوابدمعناکرد. یاشو بر
شوهَر - شوی ( دوتا، جفت، زوج ) و پسوند ( اَر! ) نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی!
اَر - پسوند نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی است!
مانند: خواهَر، پسَر، داتار ( داتَر، دادار ) ، ساستار ( معنی: فرمانروا ) ، پرستار و. . .
... [مشاهده متن کامل]
.
از سِتاک xšusta :
به مانند شوی دو معنا می دهد:
1. خرد، کوچک، دوتکه، جفت
2. آبکی، دارای منی، آبدار
مردی که با زنی نسبت دارد، مردی که با زنی عهد و پیمان بسته است، جفت و نیمه گمشده زن!
مرد، آدم، رفیق، انسان، مهره شطرنج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)