شواهد تبار مشترک جانداران، در طول دهه ها توسط دانشمندانی که در رشته های مختلفی پژوهش می کنند کشف شده اند، که نشان می دهند کل حیات بر روی زمین از جدی یگانه می آید، به عبارتی دیگر: تبار مشترک تمامی حیات بر روی زمین از یک جهان نیای پایانی[ پانویس ۱] توسعه یافته است؛ و این، چارچوبی نظری را بنا می گذارد که نظریه فرگشت بر آن قرار می گیرد، و نشان می دهد که فرگشت دارد اتفاق می افتد، و قادر است تا روال هایی را که تنوع زیستی زمین را ایجاد کرده اند نشان بدهد. به علاوه، این شواهد سنتز فرگشتی مدرن را پشتیبانی می کنند —نظریه علمی کنونی ای که توضیح می دهد چگونه و چرا حیات در طول زمان دگرگون می شود. زیست شناسان تکاملی شواهد و مدارک تبار مشترک را در طول تمام مسیر به عقب تا آخرین جهان نیای پایانی، با ایجاد پیش بینی های قابل راستی آزمایی، راستی آزمایی فرضیه ها، و ساخت نظریه هایی که علت هایش را توضیح دهند و روشن کنند، مستند می کنند.
مقایسه توالی های ژنتیکی دی ان ای ارگانیسم ها آشکار کرده است که ارگانیسم هایی که به لحاظ تبارزایشی[ پانویس ۲] به هم نزدیکند، درجه بالایی از شباهت قطعات ژنتیکی مانند شبه ژن ها را نیز دارند، که شبه ژن ها بخش هایی از دی ان ای هستند که با ژنی در یک ارگانیسم مرتبط، ارتاساخت[ پانویس ۳] هستند، اما دیگر فعال نیستند و ظاهراً تحت روندی ثابت از زوال یا واگونگی[ پانویس ۴] از جهش های انباشتی قرار گرفته اند، که این تبار مشترک را، همراه با ساختار بیوشیمیایی همگانی، و الگوهای دگرگون پذیری مولکولی که در تمام ارگانیسم ها یافت می شود را اثبات و پشتیبانی می کند. اطلاعات ژنتیکی اضافه، به طور قاطعانه خویشاوندی حیات را اثبات می کنند و دانشمندان را قادر ساخته اند ( از زمان کشف دی ان ای ) که درخت های تبارزایشی را بسازند: ترسیمی از خویشاوندی فرگشتی ارگانیسم ها. این ها همچنین به ایجاد تکنیک های ساعت مولکولی برای تعیین تاریخ های انشعاب تاکسون ها و کالیبره کردنشان با سوابق فسیلی منجر شده است.
فسیل ها برای تخمین این که کی تبارهای مختلف در مقیاس های زمانی مختلف زمین شناختی توسعه یافتند و ایجاد شدند مهم هستند. از آن جا که فسیل شدن ها وقایعی نادر هستند، که معمولاً نیاز به اجزاء بدنی سخت و همچنین مرگ نزدیک مکان هایی که رسوب ها دارند ته نشین می شوند دارند، سوابق فسیلی تنها اطلاعات پراکنده و تک و توک و گاه به گاهی را در مورد فرگشت حسات می دهند. مخصوصاً شواهد ارگانیسم های پیش از توسعه اجزاء بدنی سخت مانند صدف ها، استخوان ها و دندان ها، کمیاب هستند، اما به شکل میکروفسیل های کلانسان، و همچنین نقش ها و نشان های ارگانیسم های نرم - تن مختلف وجود دارند. مطالعه تطبیقی کالبدشناسی گروه های مختلف حیوانات ویژگی هایی ساختاری را نشان می دهد که به طور بنیادین مشابه هستند یا اصطلاحاً هم ساخت[ پانویس ۵] هستند، که نشان گر روابط تبارزایشی[ پانویس ۶] و دیرینه با دیگر ارگانیسم ها هستند، مخصوصاً بیش از همه وقتی که با فسیل های ارگانیسم های منقضرش شده کهن مقایسه انجام می شود. ساختارهای بازمانده ژنتیکی یا اصطلاحاً وستیجال[ پانویس ۷] و مقایسه ها و مشابهت ها در رشد جنینی، تا حد زیادی عوامل و معیارهایی مؤثر و دخیل در همسانی های کالبدشناختی در هماهنگی با نیای مشترک هستند. از آن جا که فرایندهای دگرگشتی ( متابولیک ) فسیل به جای نمی گذارند، تحقیقات در فرگشت فرایندهای پایه سولی به طور زیادی توسط مقایسه فیزیولوژی و زیست شیمی ارگانیسم های موجود انجام می شوند. بسیاری از تبارها در مراحل مختفی از توسعه انشعاب یافتند، بنابراین با مقایسه خصیصه های نوادگان یک تبار مشترک امکان تعیین این که کی فرایندهای دگرگشتی خاصی ظهور کردند وجود دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمقایسه توالی های ژنتیکی دی ان ای ارگانیسم ها آشکار کرده است که ارگانیسم هایی که به لحاظ تبارزایشی[ پانویس ۲] به هم نزدیکند، درجه بالایی از شباهت قطعات ژنتیکی مانند شبه ژن ها را نیز دارند، که شبه ژن ها بخش هایی از دی ان ای هستند که با ژنی در یک ارگانیسم مرتبط، ارتاساخت[ پانویس ۳] هستند، اما دیگر فعال نیستند و ظاهراً تحت روندی ثابت از زوال یا واگونگی[ پانویس ۴] از جهش های انباشتی قرار گرفته اند، که این تبار مشترک را، همراه با ساختار بیوشیمیایی همگانی، و الگوهای دگرگون پذیری مولکولی که در تمام ارگانیسم ها یافت می شود را اثبات و پشتیبانی می کند. اطلاعات ژنتیکی اضافه، به طور قاطعانه خویشاوندی حیات را اثبات می کنند و دانشمندان را قادر ساخته اند ( از زمان کشف دی ان ای ) که درخت های تبارزایشی را بسازند: ترسیمی از خویشاوندی فرگشتی ارگانیسم ها. این ها همچنین به ایجاد تکنیک های ساعت مولکولی برای تعیین تاریخ های انشعاب تاکسون ها و کالیبره کردنشان با سوابق فسیلی منجر شده است.
فسیل ها برای تخمین این که کی تبارهای مختلف در مقیاس های زمانی مختلف زمین شناختی توسعه یافتند و ایجاد شدند مهم هستند. از آن جا که فسیل شدن ها وقایعی نادر هستند، که معمولاً نیاز به اجزاء بدنی سخت و همچنین مرگ نزدیک مکان هایی که رسوب ها دارند ته نشین می شوند دارند، سوابق فسیلی تنها اطلاعات پراکنده و تک و توک و گاه به گاهی را در مورد فرگشت حسات می دهند. مخصوصاً شواهد ارگانیسم های پیش از توسعه اجزاء بدنی سخت مانند صدف ها، استخوان ها و دندان ها، کمیاب هستند، اما به شکل میکروفسیل های کلانسان، و همچنین نقش ها و نشان های ارگانیسم های نرم - تن مختلف وجود دارند. مطالعه تطبیقی کالبدشناسی گروه های مختلف حیوانات ویژگی هایی ساختاری را نشان می دهد که به طور بنیادین مشابه هستند یا اصطلاحاً هم ساخت[ پانویس ۵] هستند، که نشان گر روابط تبارزایشی[ پانویس ۶] و دیرینه با دیگر ارگانیسم ها هستند، مخصوصاً بیش از همه وقتی که با فسیل های ارگانیسم های منقضرش شده کهن مقایسه انجام می شود. ساختارهای بازمانده ژنتیکی یا اصطلاحاً وستیجال[ پانویس ۷] و مقایسه ها و مشابهت ها در رشد جنینی، تا حد زیادی عوامل و معیارهایی مؤثر و دخیل در همسانی های کالبدشناختی در هماهنگی با نیای مشترک هستند. از آن جا که فرایندهای دگرگشتی ( متابولیک ) فسیل به جای نمی گذارند، تحقیقات در فرگشت فرایندهای پایه سولی به طور زیادی توسط مقایسه فیزیولوژی و زیست شیمی ارگانیسم های موجود انجام می شوند. بسیاری از تبارها در مراحل مختفی از توسعه انشعاب یافتند، بنابراین با مقایسه خصیصه های نوادگان یک تبار مشترک امکان تعیین این که کی فرایندهای دگرگشتی خاصی ظهور کردند وجود دارد.
wiki: شواهد تبار مشترک