شق صدر پیامبر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماجرای شکافتن سینه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) ، توسط فرشتگان الهی و شستشوی قلب مبارک ایشان در حقیقت داستانی افسانه گون است که ریشه در اعتقاد به نفوذ شیطان در تمام ابنای آدم (علیه السّلام) دارد؛ این اخبار علاوه بر ضعف در سند و متن همچنین با صریح آیات قرآن در تعارض هستند.
به گواهی تاریخ، زندگانی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) سراسر با کرامات و حوادث معجزه گونه همراه بوده است که همگی حکایت از عظمت شخصیت آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) دارد. با وجود این فضائل، عده ای حوادث و وقایعی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نسبت داده اند که حاصلی جز وهن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) و خدشه به عصمت و عظمت ایشان در برندارد. از جمله این حوادث داستان «شق صدر النبی (صلی الله علیه و آله وسلّم)» است. عده ای از سیره نویسان و محدثان اهل سنت در نقل این واقعه مطالبی افسانه گون را به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نسبت داده اند که با شخصیت و عصمت نبی اعظم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در تعارض است. حتی برخی منابع از تکرار این واقعه در طول مدت عمر شریف پیـامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) خبر داده و تکرار این حادثه را سبب ازدیاد شرافت و مقام حضرت دانسته اند؛ چنان که حلبی در سیره خود نوشته است.
داستان شق صدر
بر طبق نقل جـمعی از منابع حدیثی و تاریخی اهل سنت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) حدود ۴ یا ۵ ساله بودند که واقعه ای عجیب برای ایشان روی داد، که به شقّ صدر معروف است. این منابع از حلیمه سعدیه نقل کرده اند که پس از آنکه محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را مجددا به میان قبیله خـود بـردم، روزی محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) با فرزندان دیـگر به پشت چادرها رفتند، ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمده، گفت: برادر قریشی ما را دریـابید کـه دو مـرد سفیدپوش او را گرفته خواباندند، سینه اش را شکافتند و چیزی از سینه اش بیرون آوردند. حلیمه گوید: من و شوهرم به جـانب او روان شدیم، بچه را با رنگی پریده، مضطرب و وحشت زده در نقطه ای از بیابان مشاهده کردیم، بی اختیار در آغوشش کشیده، بدو گفتم: پسر جان چه اتفاقی بـرایت افـتاده، او گفت: دو مرد سفیدپوش پیش من آمدند و مرا خوابانده سینه ام را شکافتند، قلب مرا درآوردنـد و غـدّه ای سیاه از آن بیرون کشیدند و آن را در طشت طلایی شستشو دادنـد و دوبـاره در جـایش قرار دادند. منابع حدیثی و تاریخی اهل سنت این داستان را با بیان های مختلف نقل کرده و آن را بـه عنوان کرامت و فضیلتی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) برشمرده اند. حلیمه از این واقعه به شدت نگران شد و چنان که سیره نویسان نوشته اند؛ او محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) را در حلی که حدودا ۵ سال داشت، نزد مادر و جدش عبدالمطلب بازگرداند. بعضی از مفسران اهل سنت در تایید این واقعه به آیات سوره انشراح، تمسک کرده اند. آنجا کـه خداوند خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرماید: «اَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک • وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَک ؛ آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، • و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟» مفسران اهل سنت روایات مختلفی را در تفسیر آیه بیان نموده و توهم نموده اند که مراد از شرح صدر همان شکافتن شکم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) است.
پیشینه روایی ماجرا
ریشه های این داستان را می توان در کتاب های حدیثی صحیح بـخاری و مـسلم و یا سایر کتاب های تفسیری اهل سنت پیدا نمود.۱. بخاری در صحیح از ابی هریره نقل می کند که: «مولودی از فرزندان آدم به دنیا نمی آید، مگر اینکه شیطان به هنگام تولد او را لمس نماید، مگر مریم و فرزندش.» ۲. در صحیح مسلم آمده است: «مولودی از فـرزندان آدم بـه دنیا نمی آید مگر اینکه به خاطر نیش زدن شیطان، گریه می کند.» ۳. در تفاسیر اهل سنت در ذیل آیه «اِنِّی اُعیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ» درباره مس کردن فرزندان آدم توسط شیطان به جزء حضرت عیسی (علیه السّلام)، مطالبی آمده اسـت.
نقد و بررسی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس