[ویکی فقه] در قرآن استضعاف در دو ساحت شناخت حق و عمل به آن مطرح است. در نتیجه کسی که دست کم در یکی از این دو محدوده دچار ناتوانی و محرومیت شده باشد مستضعَف خوانده می شود.
با توجه به این که مستضعَف در قیامت از شفاعت شفیعان و بخشش خداوند بهره مند است قرآن و روایات دینی برای شناساندن ویژگیهای مستضعفان، پدیده استضعاف را در هر یک از دو مؤلفه زیست مؤمنانه (شناختِ دین و عمل به آن) همراه با شرایطی معرفی کرده است، بر این اساس، استضعاف در شناخت دین یا باید از زمینه های درونی چون ناتوانی در ادراک برخاسته باشد، یا آن که به سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به عالمان یا متون دینی زمینه شناخت دین فراهم نباشد، از این رو کسی که با وجود توانایی، همچنان به مبانی دینی جاهل باشد اصطلاحاً «جاهل مُقصِّر» خوانده می شود.
تعریف استضعاف از نظر قرآن
امّا استضعاف در عمل به وظایف دینی پس از شناخت دین، به سبب ناتوانی انسان در عمل به فرایض دینی واقع می شود و باید بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری کافران از عمل به واجبات دینی و ناتوانی مؤمن از مهاجرت به سرزمینی دیگر حاصل شود: «اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها»، بنابراین، استضعاف، یا به صورت مطلق و در همه احکام دین یا به صورت نسبی و در برخی از مسائل آن رخ می دهد و مستضعف هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواسته درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبه زیستی کاملا مؤمنانه ناتوان ساخته است، ازاین رو قرآن، ضعف و فرودستی را به تنهایی موجب استضعاف نمی شمرد و سخنان کسانی از «ضعفاء» را حکایت می کند که کفر ورزیدند و در قیامت کفر خود را به مستکبران نسبت می دهند و از آنان می خواهند بخشی از عذابی را که در آن گرفتارند تحمل کنند: «فَقالَ الضُّعَفؤُا لِلَّذینَ استَکبَروا اِنّا کُنّا لَکُم تَبَعًا فَهَل اَنتُم مُغنونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَیء...». همچنین است گفتوشنود مستکبران و مستضعفانی که با امکان هدایت، به کفر گراییدند: «... ولَو تَری اِذِ الظّلِمونَ مَوقوفونَ عِندَ رَبِّهِم یَرجِعُ بَعضُهُم اِلی بَعض اَلقَولَ یَقولُ الَّذینَ استُضعِفوا لِلَّذینَ استَکبَروا لَولا اَنتُم لَکُنّا مُؤمِنین...»، افزون بر این دو دسته از آیات، قرآن مستضعفانی را که با امکان مهاجرت، در سرزمین کفر مانده اند و در پاسخ فرشتگان شرایط زندگی خود را استضعافی ترسیم کرده اند، اهل جهنم می داند.
مستضعف نبودن اهل جهنم
چون استضعاف واقعی، عفو خداوند را به همراه دارد: «فَاُولئِکَ عَسَی اللّهُ اَن یَعفُوَ عَنهُم...» می توان گفت تعابیری چون: «الَّذینَ استُضعِفوا»، «المستضعفین» و «الضعفاء» درباره برخی از اهل جهنم بیانگر استضعاف واقعی آنان نیست، بلکه این گروه تنها ادعای استضعاف دارند، چنان که عدم پذیرش عذر مدعیان استضعاف به سبب امکان مهاجرت در آیه ۹۷ نساء و بلافاصله معذور دانستن مستضعفان واقعی، بر این مطلب گواهی می دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئِکَ مَأوهُم جَهَنَّمُ... اِلاَّ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ... لا یَستَطیعونَ حیلَةً ولا یَهتَدونَ سَبیلا»
با توجه به این که مستضعَف در قیامت از شفاعت شفیعان و بخشش خداوند بهره مند است قرآن و روایات دینی برای شناساندن ویژگیهای مستضعفان، پدیده استضعاف را در هر یک از دو مؤلفه زیست مؤمنانه (شناختِ دین و عمل به آن) همراه با شرایطی معرفی کرده است، بر این اساس، استضعاف در شناخت دین یا باید از زمینه های درونی چون ناتوانی در ادراک برخاسته باشد، یا آن که به سبب عوامل بیرونی مانند دسترسی نداشتن به عالمان یا متون دینی زمینه شناخت دین فراهم نباشد، از این رو کسی که با وجود توانایی، همچنان به مبانی دینی جاهل باشد اصطلاحاً «جاهل مُقصِّر» خوانده می شود.
تعریف استضعاف از نظر قرآن
امّا استضعاف در عمل به وظایف دینی پس از شناخت دین، به سبب ناتوانی انسان در عمل به فرایض دینی واقع می شود و باید بر اثر عوامل بیرونی مانند جلوگیری کافران از عمل به واجبات دینی و ناتوانی مؤمن از مهاجرت به سرزمینی دیگر حاصل شود: «اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها»، بنابراین، استضعاف، یا به صورت مطلق و در همه احکام دین یا به صورت نسبی و در برخی از مسائل آن رخ می دهد و مستضعف هیچ نقشی در استضعاف خود ندارد، بلکه این عوامل ناخواسته درونی و بیرونی است که او را از راهیابی به مرتبه زیستی کاملا مؤمنانه ناتوان ساخته است، ازاین رو قرآن، ضعف و فرودستی را به تنهایی موجب استضعاف نمی شمرد و سخنان کسانی از «ضعفاء» را حکایت می کند که کفر ورزیدند و در قیامت کفر خود را به مستکبران نسبت می دهند و از آنان می خواهند بخشی از عذابی را که در آن گرفتارند تحمل کنند: «فَقالَ الضُّعَفؤُا لِلَّذینَ استَکبَروا اِنّا کُنّا لَکُم تَبَعًا فَهَل اَنتُم مُغنونَ عَنّا مِن عَذابِ اللّهِ مِن شَیء...». همچنین است گفتوشنود مستکبران و مستضعفانی که با امکان هدایت، به کفر گراییدند: «... ولَو تَری اِذِ الظّلِمونَ مَوقوفونَ عِندَ رَبِّهِم یَرجِعُ بَعضُهُم اِلی بَعض اَلقَولَ یَقولُ الَّذینَ استُضعِفوا لِلَّذینَ استَکبَروا لَولا اَنتُم لَکُنّا مُؤمِنین...»، افزون بر این دو دسته از آیات، قرآن مستضعفانی را که با امکان مهاجرت، در سرزمین کفر مانده اند و در پاسخ فرشتگان شرایط زندگی خود را استضعافی ترسیم کرده اند، اهل جهنم می داند.
مستضعف نبودن اهل جهنم
چون استضعاف واقعی، عفو خداوند را به همراه دارد: «فَاُولئِکَ عَسَی اللّهُ اَن یَعفُوَ عَنهُم...» می توان گفت تعابیری چون: «الَّذینَ استُضعِفوا»، «المستضعفین» و «الضعفاء» درباره برخی از اهل جهنم بیانگر استضعاف واقعی آنان نیست، بلکه این گروه تنها ادعای استضعاف دارند، چنان که عدم پذیرش عذر مدعیان استضعاف به سبب امکان مهاجرت در آیه ۹۷ نساء و بلافاصله معذور دانستن مستضعفان واقعی، بر این مطلب گواهی می دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئِکَ مَأوهُم جَهَنَّمُ... اِلاَّ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ... لا یَستَطیعونَ حیلَةً ولا یَهتَدونَ سَبیلا»
wikifeqh: شرایط_تحقق_استضعاف