شجاع الدین
فرهنگ اسم ها
معنی: شجاع و دلیر در راه دین، ( اَعلام ) ) شجاع الدین خورشید لر: نخستین اتابک [حدود، قمری] و بنیانگذار سلسله ی اتابکان لر کوچک موسوم به خورشیدیان یا عباسیان، ) شجاع الدین محمود لر: اتابک لر کوچک [، قمری]، آن که در دفاع از دین شجاع است
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) رجوع به ابولؤلؤ مولی مغیرةبن شعبه شود.
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) اسماعیل بن عمرالظوری از ایوبیانی است که در دمشق حکومت داشته اند. ( از معجم الانساب و الاسرات زامباور ج 1 ص 47 ).
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) الیاس از خاندان «منتشا»ست که در مغلا، بالاط، بوزایوک ، میلاس ، بجین و مرن حکومت میکرده اند. بار اول حکومت وی بسال 793 هَ. ق. و بار دوم از 805 تا 824 هَ. ق. بوده است. ( از معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 230 ).
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) امیر ذوالنون ارغون. از امرای معاصر میرزا بدیعالزمان بود که مدتی رتق و فتق امور قندهارو فراه و زمین داور را داشت. رجوع به ذوالنون شجاع الدین و فهرست حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 3 شود.
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) سپهسالار قاسم بن محمود. وی در ذوالحجه سال 667 هَ. ق. به حکومت قلعه کاه منصوب گردیده است. ( تاریخ سیستان ص 404 ).
شجاع الدین. [ ش ُ عُدْ دی ] ( اِخ ) سلطان سورله ، یکی از اکراد و الواری است که در عهد شاه عباس به رتبه سلطانی و خانی رسیده است و مدتی امیر شیروان بوده است. ( تاریخ کرد ص 208 ).
پیشنهاد کاربران
شجاع الدینی یعنی قاتل عمربن خطاب