[ویکی فقه] به طور کلی شیعه بر خلاف اهل سنت معتقد است که همان اهداف و اغراضی که منجر به ارسال رسل و انزال وحی از طرف خداوند شده، به نوعی دیگر در حضور امام دنبال می شود؛ لذا اکثر وظایف و شئونی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در زمان حیاتش به عهده داشت در زمان ممات و غیابش در جامعه ی اسلامی، به امامان معصوم (علیه السّلام) منتقل و واگذار می شود. البته این شئون غیر از شئون فردی آن حضرت است، چون همه و حتی خود ائمه (علیهم السّلام) بر این امر متفق اند که هیچ امری در کمال و تقرب، همچون رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در هستی یافت نمی شود.
واضح است که با اعلام خاتمیت دین اسلام و پس از وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمدن شریعتی جدید برای همیشه منتفی شده است. خداوند متعال ختم نبوت را چنین اعلام فرمود: (ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ...) ; محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده ی خدا و خاتم پیامبران است....بنابراین پس از شریعت اسلام، هیچ پیامبری، نه تشریعی و نه تبلیغی، (پیامبران به دو گروه عمده تقسیم می شوند: ۱.پیامبران تشریعی که از جانب خداوند شریعت خاصی را به بشر عرضه می کنند. ۲.پیامبران تبلیغی که وظیفه ی تبلیغ و ترویج همان شریعتی را که پیامبر تشریعی آورده است به عهده دارند.) نخواهد آمد و نبوت پیامبر اسلام پایان دهنده ی سلسله ی پیامبران است. این عقیده مورد اتفاق و اجماع همه ی مسلمانان و از ضروریات دین است و منکر آن در واقع منکر اسلام و نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) است. بنابراین پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نزول وحی آسمانی برای همیشه منقطع شده است. حضرت علی (علیه السّلام) هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: با مرگ تو رشته ای بریده شد که در مرگِ جز تو بریده نشد؛ پایان یافتن دعوت پیامبران و بریدن خبرهای آسمانی. پس هیچ کس بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نمی تواند مدعی مقام دریافت و ابلاغ وحی باشد. حتی امامان شیعه که در اکثر شئون با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مشترک اند از این مقام محروم هستند؛ البته مراد از وحی در این جا، وحی نبوت است، نه الهام و تحدیث که این مرتبه شامل ائمه (علیه السّلام) هم می شود.
وظایف و شئون پیامبر اکرم
بی تردید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مدت بیست و سه سال نبوت خویش، وظایف و شئون مختلفی را در قبال جامعه ی اسلامی بر عهده داشتند که برخی نیاز به تداوم ندارند، مانند دریافت و ابلاغ وحی یا پیام آوری از خداوند برای راه نمایی و هدایت بشر و برخی دیگر که عمده ی وظایف آن حضرت بود، مربوط به شئونی است که باید تداوم داشته باشند؛ آنها عبارت اند از: ۱. تفسیر و تبیین وحی الهی و تشریع اهداف و مقاصد آن؛۲. بیان و توضیح احکام موضوعات جدید در حوزه ی وظایف و احکام فردی و اجتماعی مسلمانان؛۳. پاسخ گویی به شبهات مخالفین اسلام و ردّ اعتراضات آنان به حقانیت آیین اسلام؛۴. محافظت و پاسداری از کیان آموزه های دینی و جلوگیری از وقوع تحریف و بدعت در آنها؛۵. داوری و قضاوت در اختلافات و نزاع های بین مسلمین و تطبیق و اجرای حدود و قوانین کلی الهی؛۶. حکومت داری و ریاست بر عامه ی مردم در همه ی مسائل اجتماعی و سیاسی.
امامت استمرار وظایف و شئون نبوت
حال سؤال اساسی این است که غیر از ابلاغ وحی که مخصوص انبیا بود، بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، دیگر وظایف ایشان چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا شارع در متن دین برای جبران آنها تدبیری اندیشیده یا آنها را به خود امت واگذار کرده است؟ واقعیت ها و گزارش های تاریخی از اختلاف شدید مفسران در تفسیر پاره ای از آیات قرآن، اختلاف شدید مسلمانان در احکام عملی و حتی در مورد تفسیر سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، هجوم بی امان شبهات ویرانگر به عقاید اسلام و شیوع ده ها هزار حدیث مجعول و.... همگی گویای این حقیقت اند که امت اسلامی از یک سو نیازمند آن است که عمل به وظایف یاد شده پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) تداوم یابد و از سوی دیگر، خود امت (بدون امداد الهی) هرگز قادر به پاسخ گویی به این نیازها نیست.حال با دو احتمال رو به رو هستیم: اول آن که خداوند، با علم به ناتوانی امت اسلامی از رفع نیاز خود، امر آنان را به خودشان واگذار کرده باشد.این احتمال آشکارا باطل است؛ چون لازم می آید خداوند حکیم، غرض خویش از ارسال پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و تشریع آیین اسلام و ختم نبوت را نقض کند و این از سوی حکیم، ممتنع است.دوم آن که خداوند حکیم، برای حفظ شریعت اسلامی و مصونیت آن از تحریف و نیز برای استمرار هدایت مردم، اشخاصی شایسته و معصوم را به مردم معرفی کرده باشد تا پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) عهده دار مسئولیت ها و وظایف یاد شده گردند. بدیهی است که این احتمال صحیح است. بنابراین امامت چیزی جز تداوم و استمرار وظایف و شئون نبوت و رسالت نیست و مقام امامت مقام تحقق و عینیت بخشیدن به اهداف رسالت است.
شرط امامت
...
واضح است که با اعلام خاتمیت دین اسلام و پس از وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) آمدن شریعتی جدید برای همیشه منتفی شده است. خداوند متعال ختم نبوت را چنین اعلام فرمود: (ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ...) ; محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده ی خدا و خاتم پیامبران است....بنابراین پس از شریعت اسلام، هیچ پیامبری، نه تشریعی و نه تبلیغی، (پیامبران به دو گروه عمده تقسیم می شوند: ۱.پیامبران تشریعی که از جانب خداوند شریعت خاصی را به بشر عرضه می کنند. ۲.پیامبران تبلیغی که وظیفه ی تبلیغ و ترویج همان شریعتی را که پیامبر تشریعی آورده است به عهده دارند.) نخواهد آمد و نبوت پیامبر اسلام پایان دهنده ی سلسله ی پیامبران است. این عقیده مورد اتفاق و اجماع همه ی مسلمانان و از ضروریات دین است و منکر آن در واقع منکر اسلام و نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) است. بنابراین پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نزول وحی آسمانی برای همیشه منقطع شده است. حضرت علی (علیه السّلام) هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمودند: با مرگ تو رشته ای بریده شد که در مرگِ جز تو بریده نشد؛ پایان یافتن دعوت پیامبران و بریدن خبرهای آسمانی. پس هیچ کس بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نمی تواند مدعی مقام دریافت و ابلاغ وحی باشد. حتی امامان شیعه که در اکثر شئون با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) مشترک اند از این مقام محروم هستند؛ البته مراد از وحی در این جا، وحی نبوت است، نه الهام و تحدیث که این مرتبه شامل ائمه (علیه السّلام) هم می شود.
وظایف و شئون پیامبر اکرم
بی تردید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مدت بیست و سه سال نبوت خویش، وظایف و شئون مختلفی را در قبال جامعه ی اسلامی بر عهده داشتند که برخی نیاز به تداوم ندارند، مانند دریافت و ابلاغ وحی یا پیام آوری از خداوند برای راه نمایی و هدایت بشر و برخی دیگر که عمده ی وظایف آن حضرت بود، مربوط به شئونی است که باید تداوم داشته باشند؛ آنها عبارت اند از: ۱. تفسیر و تبیین وحی الهی و تشریع اهداف و مقاصد آن؛۲. بیان و توضیح احکام موضوعات جدید در حوزه ی وظایف و احکام فردی و اجتماعی مسلمانان؛۳. پاسخ گویی به شبهات مخالفین اسلام و ردّ اعتراضات آنان به حقانیت آیین اسلام؛۴. محافظت و پاسداری از کیان آموزه های دینی و جلوگیری از وقوع تحریف و بدعت در آنها؛۵. داوری و قضاوت در اختلافات و نزاع های بین مسلمین و تطبیق و اجرای حدود و قوانین کلی الهی؛۶. حکومت داری و ریاست بر عامه ی مردم در همه ی مسائل اجتماعی و سیاسی.
امامت استمرار وظایف و شئون نبوت
حال سؤال اساسی این است که غیر از ابلاغ وحی که مخصوص انبیا بود، بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، دیگر وظایف ایشان چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا شارع در متن دین برای جبران آنها تدبیری اندیشیده یا آنها را به خود امت واگذار کرده است؟ واقعیت ها و گزارش های تاریخی از اختلاف شدید مفسران در تفسیر پاره ای از آیات قرآن، اختلاف شدید مسلمانان در احکام عملی و حتی در مورد تفسیر سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، هجوم بی امان شبهات ویرانگر به عقاید اسلام و شیوع ده ها هزار حدیث مجعول و.... همگی گویای این حقیقت اند که امت اسلامی از یک سو نیازمند آن است که عمل به وظایف یاد شده پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) تداوم یابد و از سوی دیگر، خود امت (بدون امداد الهی) هرگز قادر به پاسخ گویی به این نیازها نیست.حال با دو احتمال رو به رو هستیم: اول آن که خداوند، با علم به ناتوانی امت اسلامی از رفع نیاز خود، امر آنان را به خودشان واگذار کرده باشد.این احتمال آشکارا باطل است؛ چون لازم می آید خداوند حکیم، غرض خویش از ارسال پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و تشریع آیین اسلام و ختم نبوت را نقض کند و این از سوی حکیم، ممتنع است.دوم آن که خداوند حکیم، برای حفظ شریعت اسلامی و مصونیت آن از تحریف و نیز برای استمرار هدایت مردم، اشخاصی شایسته و معصوم را به مردم معرفی کرده باشد تا پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) عهده دار مسئولیت ها و وظایف یاد شده گردند. بدیهی است که این احتمال صحیح است. بنابراین امامت چیزی جز تداوم و استمرار وظایف و شئون نبوت و رسالت نیست و مقام امامت مقام تحقق و عینیت بخشیدن به اهداف رسالت است.
شرط امامت
...
wikifeqh: شئون_و_وظایف_امام