[ویکی فقه] قاجارها وقتی بر سر کار آمدند، خود می دانستند که مردم ایران پادشاهی ایشان را مشروع نمی دانند، بنابراین به هر وسیله می خواستند تا مشروعیتِ نداشته را به دست آورند. "آقا محمدخان" بسیاری از روحانیون را پذیرفت، "فتحعلی شاه" نیز دنبال این را گرفت و بلکه پای را فراتر گذاشت. و برای روحانیان و علما کمک های مالی در نظر گرفت.
آقا محمدخان سه قرن پس از صفویه در هنگام تاج گذاری با نپذیرفتن تاج نادر دستور داد تا شمشیر شاه اسماعیل را از مقبره اش در اردبیل به پایتخت بیاورند؛ او با این حرکت نمادین اعلام کرد که همچون شاه اسماعیل سلطنت و شمشیرش را در خدمت به تشیع قرار خواهد داد. گرچه سلاطین قاجار تمایل داشتند تا دین را در خدمت اهداف و منافع سیاسی در آورند؛ اما به دلیل قدرت روحانیت و بیزاری مردم از حکومت خصوصاً در اوایل حاکمیت قاجارها، جرات استفاده ابزاری از دین و روحانیت را نداشتند و دولت در این عصر هرگز نتوانست سیاست، سلطه و شمول خود را بر نهاد مذهب حاکم کند؛ اما سیاست روحانیت در این دوره بر حفظ نظام سلطنت برای حفظ مذهب شیعه تنظیم شده بود. نظام سیاسی مورد نظر علما یک «سلطنت اسلامیه» بود.
← ارتباط با علما
به طور کلی اساس ابتدایی عشیره ای حکومت قاجار که در دوره آقا محمدخان بسیار مشهود بود، به علما امکان نداد که نفوذ زیادی به دست آورند؛ اگرچه امام جمعه و شیخ الاسلام هر شهر را سلطان انتخاب می کرد؛ اما علما بر خلاف دوره فتحعلی شاه نقش عمده ای در امور ایفا نمی کردند. دربار فتحعلی شاه و شخص شاه تلاش وسیعی را برای نزدیک شدن به علما و تقرب دستگاه آنان آغاز کرده بود. این تلاش در زمینه های مختلف از جمله احیاء و ایجاد مراکز مذهبی، امامزاده ها، مساجد، از جمله مسجد جامع تهران (مسجدشاه) و ساختن مدارس علمیه (از جمله مدرسه علمیه قم) صورت گرفت. این تلاش ها تا دعوت عام از علمای عتبات مقدسه و سایر بلاد ایران، به اقامت در تهران ادامه داشت. علمای متنفذ و مؤثر این دوره یا از شاگردان ملامحمدباقر بهبهانی (م ۱۱۱۷هـ. ق. ) بودند؛ مثل "میرزا ابوالقاسم قمی" و "سید مهدی بحرالعلوم" و یا شاگرد شاگردان وی بودند که نفوذ آنان به سبب علاقه شاه به جلب و جذب آنان، زیاد شد. از جمله علمایی که برای سکونت در تهران دعوت شده بودند؛ "ملا محمدعلی جنگلی" و "ملا محمدجعفر استرآبادی" بودند که فتحعلی شاه ماهی یکبار به دیدار آنان می رفت.
← تلاش برای تقرب به علما
۱. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۷۸. ۲. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۱۸۳. ۳. ↑ الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در درره قاجار، تهران، توس، ۵۵، ص۱۳۱. ۴. ↑ الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در درره قاجار، تهران، توس، ۵۵، ص۱۰۴. ۵. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۸۳۲. ۶. ↑ سپهر، لسان الملک، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، ۷۷، ج۱، ص۷۰. ۷. ↑ تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلما، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ص۱۰۵۸. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۸۳۰. ۹. ↑ مجتهدی، مهدی، رجال آذربایجان در مشروطه، بی جا، نقش جهان، ۱۳۲۷، ص۲۳. ۱۰. ↑ لسان الملک، سپهر، ناسخ التواریخ، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۵۳، ص۴۷۲. ۱۱. ↑ اعتمادالسلطنه، منتظم ناصری، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷، صص۱۴۰ـ۱۵۰. ۱۲. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۱۳۴. ۱۳. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۷۸. ۱۴. ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، قاهره، بی نا، بی تا، ج۲، صص۱۴۰ـ۱۵۱. ۱۵. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۸۰. ۱۶. ↑ شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجار، تهران، افکار، ۱۳۷۴، ص۱۰۷. ۱۷. ↑ واتسن، گرنت، تاریخ ایران دوره قاجار، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، سیمرغ، ۱۳۵۴، ص۲۵۱. ۱۸. ↑ سپهر، لسان الملک، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، ۷۷، ص۴۵. ۱۹. ↑ شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجار، تهران، افکار، ۱۳۷۴، ص۱۱۰. ۲۰. ↑ تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلما، تصحیح محمدرضا برزگر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳، ص۲۱. ۲۱. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۱۵۲. ۲۲. ↑ موسوی، محمدباقر، روضات الجنات، ترجمه شیخ محمدباقر، تهران، اسماعلیه، بی تا، ص۶۵۹. ۲۳. ↑ تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلما، تصحیح محمدرضا برزگر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳، ص۱۹ـ۲۰
منبع
...
آقا محمدخان سه قرن پس از صفویه در هنگام تاج گذاری با نپذیرفتن تاج نادر دستور داد تا شمشیر شاه اسماعیل را از مقبره اش در اردبیل به پایتخت بیاورند؛ او با این حرکت نمادین اعلام کرد که همچون شاه اسماعیل سلطنت و شمشیرش را در خدمت به تشیع قرار خواهد داد. گرچه سلاطین قاجار تمایل داشتند تا دین را در خدمت اهداف و منافع سیاسی در آورند؛ اما به دلیل قدرت روحانیت و بیزاری مردم از حکومت خصوصاً در اوایل حاکمیت قاجارها، جرات استفاده ابزاری از دین و روحانیت را نداشتند و دولت در این عصر هرگز نتوانست سیاست، سلطه و شمول خود را بر نهاد مذهب حاکم کند؛ اما سیاست روحانیت در این دوره بر حفظ نظام سلطنت برای حفظ مذهب شیعه تنظیم شده بود. نظام سیاسی مورد نظر علما یک «سلطنت اسلامیه» بود.
← ارتباط با علما
به طور کلی اساس ابتدایی عشیره ای حکومت قاجار که در دوره آقا محمدخان بسیار مشهود بود، به علما امکان نداد که نفوذ زیادی به دست آورند؛ اگرچه امام جمعه و شیخ الاسلام هر شهر را سلطان انتخاب می کرد؛ اما علما بر خلاف دوره فتحعلی شاه نقش عمده ای در امور ایفا نمی کردند. دربار فتحعلی شاه و شخص شاه تلاش وسیعی را برای نزدیک شدن به علما و تقرب دستگاه آنان آغاز کرده بود. این تلاش در زمینه های مختلف از جمله احیاء و ایجاد مراکز مذهبی، امامزاده ها، مساجد، از جمله مسجد جامع تهران (مسجدشاه) و ساختن مدارس علمیه (از جمله مدرسه علمیه قم) صورت گرفت. این تلاش ها تا دعوت عام از علمای عتبات مقدسه و سایر بلاد ایران، به اقامت در تهران ادامه داشت. علمای متنفذ و مؤثر این دوره یا از شاگردان ملامحمدباقر بهبهانی (م ۱۱۱۷هـ. ق. ) بودند؛ مثل "میرزا ابوالقاسم قمی" و "سید مهدی بحرالعلوم" و یا شاگرد شاگردان وی بودند که نفوذ آنان به سبب علاقه شاه به جلب و جذب آنان، زیاد شد. از جمله علمایی که برای سکونت در تهران دعوت شده بودند؛ "ملا محمدعلی جنگلی" و "ملا محمدجعفر استرآبادی" بودند که فتحعلی شاه ماهی یکبار به دیدار آنان می رفت.
← تلاش برای تقرب به علما
۱. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۷۸. ۲. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۱۸۳. ۳. ↑ الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در درره قاجار، تهران، توس، ۵۵، ص۱۳۱. ۴. ↑ الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در درره قاجار، تهران، توس، ۵۵، ص۱۰۴. ۵. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۸۳۲. ۶. ↑ سپهر، لسان الملک، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، ۷۷، ج۱، ص۷۰. ۷. ↑ تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلما، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ص۱۰۵۸. ↑ ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، تاریخ ایران، تهران، افسون، ۸۰، ص۸۳۰. ۹. ↑ مجتهدی، مهدی، رجال آذربایجان در مشروطه، بی جا، نقش جهان، ۱۳۲۷، ص۲۳. ۱۰. ↑ لسان الملک، سپهر، ناسخ التواریخ، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۵۳، ص۴۷۲. ۱۱. ↑ اعتمادالسلطنه، منتظم ناصری، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷، صص۱۴۰ـ۱۵۰. ۱۲. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۱۳۴. ۱۳. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۷۸. ۱۴. ↑ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، قاهره، بی نا، بی تا، ج۲، صص۱۴۰ـ۱۵۱. ۱۵. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۸۰. ۱۶. ↑ شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجار، تهران، افکار، ۱۳۷۴، ص۱۰۷. ۱۷. ↑ واتسن، گرنت، تاریخ ایران دوره قاجار، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، سیمرغ، ۱۳۵۴، ص۲۵۱. ۱۸. ↑ سپهر، لسان الملک، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، ۷۷، ص۴۵. ۱۹. ↑ شمیم، علی اصغر، ایران در دوره قاجار، تهران، افکار، ۱۳۷۴، ص۱۱۰. ۲۰. ↑ تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلما، تصحیح محمدرضا برزگر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳، ص۲۱. ۲۱. ↑ الگار، حامد، دین و دولت در ایران دوره قاجار، تهران، توس، ۶۹، ص۱۵۲. ۲۲. ↑ موسوی، محمدباقر، روضات الجنات، ترجمه شیخ محمدباقر، تهران، اسماعلیه، بی تا، ص۶۵۹. ۲۳. ↑ تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلما، تصحیح محمدرضا برزگر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳، ص۱۹ـ۲۰
منبع
...
wikifeqh: سیاست_مذهبی_قاجار