سودا

/sowdA/

مترادف سودا: تجارت، دادوستد، معامله، تندخویی، تندمزاجی، عصبیت، اگزما، جرب، حکه، گری، اندیشه، خیال، مالیخولیا، وسواس، اشتیاق، عشق، هوس، میل شدید، میل، اندیشه بی حاصل، خیال باطل، دیوانگی، دلگیری، ملالت، نوعی نوشابه

معنی انگلیسی:
soda, soda pop, commerce, eczema, tonic, transaction, trade

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سودا. [ س َ ] ( ع ص ) سیاه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- سودا بر سر زدن ؛ مرادف زیر کردن سیاهی. ( آنندراج ) :
نیست امروز از جنون این شور و غوغا بر سرم
در حریم غنچه زد چون لاله سودا بر سرم.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به سوداء شود. || ( اِ ) خرید و فروخت. ( غیاث اللغات ). خرید و فروخت که دو کس با هم کنند و این ترکی است. ( آنندراج ). تجارت. بیع و شری. ( یادداشت بخط مؤلف ). معامله. داد و ستد. تبدیل. تعویض. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
تا گرفتاری تو در عقل لجوج
از تو این سودا همه سودا بود.
عطار.
گفت صوفی قادر است آن مستعان
که کند سودای ما را بی زیان.
مولوی.
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز.
حافظ.
به دکان من آمدند و پرسیدند چه مقدار سودا کرده ای. ( انیس الطالبین ص 137 ).
- سودای ترکانه کردن ؛ کنایه از معامله بی تکلف کردن. ( آنندراج ).
- سودا بر هم خوردن ؛ بهم خوردن معامله است. ( از آنندراج ) :
متاع دل بهر کس داده بودم بازمیگیرم
پریشان طره ای دیدم که برهم خورد سودایم.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).
- سودا بر هم زدن ؛ کنایه از معامله بهم زدن. ( آنندراج ) :
رحم کن سودای ما بیچارگان برهم مزن
میتوان آخر بجانی بر سر یک مو گذشت.
طالب آملی ( از آنندراج ).
- سودا بریدن ؛ کنایه از معامله را بهم زدن :
ما را ز نفع و سود تو سودابریده است
سودا بریده است و چه زیبا بریده است.
ملا قاسم مشهدی ( از آنندراج ).
|| نام خلطی از اخلاط اربعه و در فارسی به معنی دیوانگی است و این مجاز است ، چرا که بسبب کثرت خلط سودا جنون پیدا میشود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
شگفت از آنکه همه مغز من محبت تست
چگونه داند غالب شدن بر او سودا.
مسعودسعد.
با واقعه عشقم و با حادثه هجر
در عشوه وسواسم و در قبضه سودا.
مسعودسعد.
و هرگاه که جگر گرمتر کفک او بیشتر باشد و گرمتر، آنرا صفراء سوخته گویند و اگر بغایت سوختگی رسد سودا گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). سودا دو گونه است : طبیعی و ناطبیعی. اما طبیعی درد خون است و بدین سبب سطبرتر و گران تر از اوست و طبع او طبع زمین است سرد و خشک و رنگ او سیاه است و مزه او آمیخته است از شیرینی و ترشی و فراز هم کشیدگی و... ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

معامله، دادوستد، ریدوفروش، آب سودا، نوشابه گازدار، آب دارای اسیدکربنیک
۱ - ( صفت ) مونث اسود سیاه . ۲ - یکی از اخلاط چهار گانه که مقر آن طحال است . ۳ - مالیخولیا وسواس . ۴ - خیال فاسد . ۵ - دلگیر ی ملالت . ۶ - هوی و هوس میل شدید . ۷ - عشق . یا سر ( به کسر اول و تشدید یا تخفیف دوم ) و سودائ . اسرار و اندیشه های باطن : ای که انکار کنی عالم درویشانرا - تونه ( چه ) دانی که سودا و سر است ایشانرا ? ( بدایع سعدی چاپ کاویانی ص ۳ ) توضیح بعضی سر و سودا به فتح سین اول خوانند و صحیح نیست : جانم ز سر کون بسودا در اوفتاد دل زو سبق ببرد و بغوغا در اوفتاد ( عطار ) یا سودائ دل ( قلب ) دانه دل سویدای قلب .
سیاه خرید و فروخت

فرهنگ معین

(سَ یا سُ ) (اِ. ) داد و ستد، خرید و فروش .
(سُ ) [ انگ . ] (اِ. ) آب دارای گاز کربنیک .
(سَ یا سُ ) [ ع . سوداء ] (ص . ) ۱ - مؤنث اسود، سیاه . ۲ - یکی از اخلاط چهارگانه که جای آن طحال است . ۳ - وسواس . ۴ - مالیخولیا، وهم . ۵ - هوی و هوس . ۶ - عشق .

فرهنگ عمید

معامله، دادوستد، خریدوفروش.
۱. (طب قدیم ) از اخلاط چهارگانۀ بدن.
۲. (طب قدیم ) مرض مالیخولیا، فساد فکر، خیال بافی.
۳. [قدیمی، مجاز] عشق.
۴. (طب قدیم ) جنون.
۵. [قدیمی، مجاز] هوا و هوس: روزی تر و خشک من بسوزد / آتش که به زیر دیگ سوداست (سعدی۲: ۳۲۹ ).
۱. نوشابۀ گازدار حاوی گازکربنیک.
۲. مادۀ قلیایی سفیدرنگ، بی بو و تلخ که در صنایع شیشه سازی و مواد غذایی به کار می رود، آب سودا.

فرهنگستان زبان و ادب

[پزشکی] ← اگزما

گویش مازنی

/sodaa/ بیماری سودا چرب - چوب زدن و خودخوری ۳مشورت

دانشنامه عمومی

سودا (برند). سودا ( چینی: 须田 ) ، همچنین شناخته شده به نام های هنان سودا ئی وی ( چینی: 河南苏达电动汽车 ) و اس دی ئی وی ( چینی: 标清电动汽车 ) ، یک تولیدکنندهٔ خودروی چینی است که در زمینهٔ تولید وسایل نقلیه الکتریکی فعالیت دارد.
محصولات این شرکت در ایران توسط خودروسازی کارمانیا عرضه می شوند. کارمانیا، خودروی سودا اس ای۰۱ را با نام کارمانیا ئی کی۱ عرضه می کند. [ ۱]
سودا در سال ۲۰۱۰ تأسیس شد. این شرکت در سانمنشیا، چین مستقر است. در ماه مه ۲۰۱۸، این شرکت ساخت یک کارخانهٔ تولید با سرمایه گذاری ۲٫۶ میلیارد یوان و توانایی تولید ۱۰۰٬۰۰۰ دستگاه در سال را آغاز کردن که در اوت همان سال ساخت این کارخانه تکمیل شد. [ ۲]
اولین خودروی تولیدی این شرکت، اس ای۰۱[ ۳] است که به آن لانس نیز گفته می شود. انرژی این خودرو از مجموعه ای از باتری های ۴۵ کیلووات ساعت تأمین می شود که به این خودرو ۱۰۷ اسب بخار نیرو می دهد. ابعاد آن ۴۴۱۷ میلی متر/۱۷۳۷ میلی متر/۱۶۰۶ میلی متر، فاصلهٔ بین دو محور آن ۲۵۰۰ میلی متر و وزن خالص آن ۱۳۹۰ کیلوگرم است. [ ۴] اس ای۰۱ به دلیل نتایج بد تست ایمنی تصادف مورد انتقاد قرار گرفت. [ ۵] [ ۶]
اس دی۰۱ دومین خودروی سودا است که به آن یینس نیز گفته می شود. قدرت این خودرو همانند اس ای۰۱ از مجموعه ای از باتری های ۴۵ کیلووات ساعت تأمین می شود که به این خودرو ۱۰۷ اسب بخار قدرت می دهد. ابعاد آن ۴۰۴۶ میلی متر/۱۷۳۷ میلی متر/۱۵۷۶ میلی متر، فاصلهٔ بین دو محور آن ۲۵۰۰ میلی متر و وزن آن ۱۳۹۰ کیلوگرم است. [ ۷]
این شرکت زیرمجموعهٔ برند یما است. [ ۸]
سودا در حال حاضر ۲ خودرو را برروی خط تولید خود دارد.
عکس سودا (برند)

سودا (خلط ها). سودا، یکی از خلط های چهارگانه ( اخلاط اربعه به معنی ترکیب های چهار گانه ) در طب سنتی اخلاطی است. [ ۱]
طبیبان سنتی معتقد هستند غلبه خلط سودا در بدن باعث بروز عوارضی از جمله: لاغری، تیرگی پوست غلظت خون، مالیخولیا، سوزش دهانه معده، اشتهای کاذب و … می شود. همچنین نباید اسم سودا را با سودا به معنی رنگ سیاه اشتباه گرفت البته این در حالی است که دو واژه هم ریشه هستند افراد سوداوی معمولا رنگ پوست تیره قفسه سینه کوچک عضلات محکم و کوچک دارند آز لحاظ روانی افراد سوداوی معمولا فرمان بردار و مصمم هستند در کتب طبی سفارش شده که سربازان جنگ ها را را آز سوداوی ها انتخاب کنید [ ۲]
عکس سودا (خلط ها)

سودا (نوشیدنی). سودا یا آب گازدار یا آب کربناته، آبی است که در آن کربن دی اکسید، تحت فشار حل شده باشد. آب گازدار یکی از مواد اولیه برای ساخت نوشابه های گازدار است. سودا معمولاً با آب میوه یا نوشیدنی الکلی مخلوط و مصرف می شود. در ایران کارخانهٔ زمزم یکی از کارخانه هایی است که حق تولید سودا را داراست.
از سودا بیشتر جهت ساخت نوشیدنی های متفاوت در کافی شاپ ها یا مهمانی های مجلل استفاده می شود. همچنین در برخی رستوران های فرنگی از سودا برای فعال کردن حالت تخمیری در بنیه ( مایه خمیری برای سوخاری ) نیز استفاده می شود. بر اساس مطالعات، سودا در جهان هر ساله بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار خرید و فروش دارد.
نوشابه های گازدار باعث اسیدی شدن بدن می شوند که مهم ترین عارضهٔ آنی آن احساس خستگی و مهم ترین عارضهٔ مزمن آن، پوکی استخوان است. [ ۱]
عکس سودا (نوشیدنی)

سودا (کتاب). سودا ( به یونانی: Σοῦδα ) دانشنامهٔ بزرگ بیزانسی، مربوط به قرن دهم میلادی است که در مورد دنیای مدیترانه باستان است. سابق بر این، تالیف این دانشنامه را به سویداس نسبت می دادند.
دانشنامه سودا، دانشنامه ای واژگانی است که دارای ۳۰٬۰۰۰ مدخل به زبان یونانی است. تعدادی تصویر از منابع کهن نیز در کتاب موجود بوده که از بین رفته است. مطالب این دانشنامه از منابع مسیحی قرون وسطی اخذ شده است.
واژه سودا از واژه یونانی بیزانسی souids به معنای دژ یا قلعه نظامی مشتق شده است. نام دیگر این کتاب سویدا است ریشهٔ آن در این است که اوستاتیوس که به غلط می پنداشت، سویدا نام مؤلف این دانشنامه است.
عکس سودا (کتاب)

سودا (کرت). سودا ( به لاتین: Souda ) یک شهرک در یونان است که در Chania Municipality واقع شده است. [ ۱]
عکس سودا (کرت)عکس سودا (کرت)عکس سودا (کرت)عکس سودا (کرت)عکس سودا (کرت)عکس سودا (کرت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

معامله , خرید و فروش, داد و ستد

مترادف ها

deal (اسم)
حد، مقدار، سودا، اندازه، قدر

soda (اسم)
قلیا، جوش شیرین، سودا، لیموناد، کربنات سدیم، مشروب گازدار، مشروب غیر الکلی گازدار

melancholia (اسم)
دل تنگی، سودا، افسردگی، گرفتگی، مالیخولیا

trade (اسم)
سرگرمی، ازار، حرفه، کسب، داد و ستد، سودا، تجارت، کاسبی، سوداگری، پیشه، بازرگانی، شغل، مبادله کالا، امد و رفت

bargain (اسم)
معامله، داد و ستد، خرید ارزان، قرارداد معامله، سودا، قرارداد معامله بستن

melancholy (اسم)
سودا، مالیخولیا، سودا زدگی، نژندی

soda water (اسم)
سودا، لیموناد، همسایگی، مشروب غیر الکلی گازدار

yellow bile (اسم)
سودا، صفرا

eczema (اسم)
سودا، اگزما

hyp (اسم)
سودا، مالیخولیا

hypochondria (اسم)
سودا، مالیخولیا، حالت افسردگی، مراق

فارسی به عربی

اکزیما , صفقة , صودا , فرس , کآبة , وسواس

پیشنهاد کاربران

ویکی پدیای ترکی استانبولی:
ارتباط زبان سومری با دیگر زبان های جهان ثابت نشده است.
پانترک ایرونی
زبان شناسا همشون عقیده دارن سومری گویشی از تورکیه
Sevda اسم دخترونه کاملا تورکی هست به معنای "دوست داشتنی"
وهسودان جان ترکی بودن سومری رو افراد عادی نمیگن زبان شناسانی که روش کار کردن میگن. و کلمات ترکی مستخرج رو هم گذاشتن. دوست من تورکهای ایران قدمتشون زیاده هزار سال و اینا نیست. اگه اینقدر بود که این همه
...
[مشاهده متن کامل]
کلمه توی فارسی نداشتیم. ضمنا قبل از این ترکهای اغوز ترکهای بلغار و مجار میدونی چقدر قبل از الان رسیدن به اروپا. فکر می کنم اطلاعاتتون در مورد مجارستان و بلغارستان و آلمان خیلی کمه. بعدشم ایران کشوریه هر طرفش یک ملت واقع شدن. آسیای میانه که میگن انتهای سرحد ش خراسانه. یعنی در خراسان از اول بودن. اینور در قفقاز همیشه بودن

جوهر قلیا
کلمہ در منطقہ کوہ سلیمان soda است از این کلمہ دو تا کلمہ دیگری ھم درست شدہ است sodo و soda ظاھرا کلمہ اول یک صفت است کلمہ دوم اسم نسبت و کلمہ سوم در حالت اضافہ است در اصل یک زمانی بر سرزمین سند حکمران
...
[مشاهده متن کامل]
بودن حکومت آنان را سودا راج می گفتند ولی امروزہ می گویند سودا یک ایل است و سودو ھمین الآن ھم بہ عنوان لقب یا اسم استفادہ می شود۔

سودا کلمه ای است ترکی که عینا وارد زبان فارسی شده است، سودا به معنی خواسته هست و کلمه ای ترکی هست.
سودابه معنیچی
تمنا ، آرزو ، قصد، عزم، خواهش، طلب، اهتمام،
پروا، توجه، میل، روی، هوا، خیال، طمع،
گویا برای برخی ها خیلی سخته فهمیدن اینکه اصلا sevda باشه یا soda اصلا به زبان فارسی ربطی نداره این کلمه در این معانی تورکیست
Sevda از sev یعنی دوست داشتن ، عاشق بودن
مثل sevgi
Sevgili با تلفط sowgoli در آذربایجانی که الان در ایران هم به عنوان وام واژه استعمال میشه یعنی معشوقه
...
[مشاهده متن کامل]

Sevda یعنی عشق
Sevil یعنی کسی که مورد عشق دیگران باشه
Sevim دوست داشته شده
Sevin شاد و خرم
در معنای soda در زبان عرب یعنی خیال کسی در ذهن

سودا ابتدا به کسره یعنی عشق بینهایت که ریشه ی تورکی داره . sowda هم که بعضی دوستان فرمودن از sevda گرفته شده . عشق بی نهایتی که هوش از سر میبره که معنای sowda رو هم میشه از آن دریافت کرد. سود هم که به معنای بهره هست هم از همین کلمه گرفته شد
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی در واقع تمام این کلماتی که فرمودین دقیقا از sevdaگرفته شده

سودا به معنای خیال، پندار، آرزو، قصد، آهنگ، مراد، طلب، شور و شوق و عشق. . .
سودا واژه ی پارسی است
و برچم آن چیزی که دریافته و فروخته شود
یک سر و هزار سودا
یک سر و هزار خرید
سودا در بعضی مکان ها به صورت ایهام می آید
مثل ) ز شوق روی تو اندر سر قلم سودا/فتاد چون من سودا زده به سر می گشت
سودا:1 - فکرو خیال عاشقانه 2 - سیاهی و تیرگی
اسم سودا در زبان ترکی به معنی عشق و علاقه است
وهسودان مرزبان ۹۰ درصد اسم های ترکی که من توی سایت دیدم شما براش ریشه فارسی ساختی. به نظرم بهتره به زبان، فرهنگ و حقوق همدیگه احترام بذاریم تا بتونیم ایرانمون رو بسازیم.
در ترکی بودن سودا هم همین بس که همه به معنی عشق و دوست داشتن معنی کردن اما در مورده فارسی یکی می گه سودابه، یکی پندار، یکی سود، خرید و فروش، . . . . در مورد میاندوآب هم باید بگم اسمش رو رضاشاه که با اقوام دشمنی داشت عوض کرده این شهر تو تاریخ گشاچای ذکر شده. همین طور خانج و بقیه اسم ها ترکی هستن.
...
[مشاهده متن کامل]

سَرِ پُر شور
سودا از واژه سود و زیان است در ایران شوربختانه انرا به گمان عربی بودن به گونه عربی میگویند
سودا اسم دختر با ریشه ترکی
از sevgi یعنی عش سوگلی و سوگل در فارسی هم اومدن و ترکی هستند
با تشکر یک در زبان
سودا در پارسی دو پاره هست یکی به معنی سود و زیان
دیگری به معنای جنون و عشق و همریشه با سوگ و سوز و سوگند و آتش هست و نام �سودابه� شاهزاده ایرانی هم از همین گرفته شده، نام رودابه هم پسوند �به� به معنای خوب رو داره
...
[مشاهده متن کامل]

ترکی یه زبان با انبوه واژگان فارسی و عربی و ارمنی بویژه فارسی
اگر نه که زبان درباری حکومتهای ترک زبان به فارسی نبود

سودا sevda : عشق، خیال ، سودا
سودا یعنی:, عشق
سودا یعنی عشق در ضمن هرکسی که میگه soda داره میگه نوشابه
حتی به شکل sevda هم به نظر نمیاد ترکی باشد چون این شکل بر خلاف قانون هماهنگی واکه ای است و چون در هیچ یک از زبان های ترکی شکل sevde را نداریم پس بهتر است بگوییم از همان سودای فارسی یا عربی و یا هر زبان
...
[مشاهده متن کامل]
دیگر گرفته شده است زبان ترکمنی یکی از محافظه کارترین زبان های ترکی است و با این حال این کلمه را به شکل s�wda ضبط کرده یعنی مال من نیست.

جناب فارسی دهم نوشته معنی درستش اندیشه هست در فارسی
در سوالات چهارگزینه هم جوابش اندیشه در فارسیه
در ترکی عشق
سودا ( ســِ ) در ترکی از سوگی یعنی عشق است و سودا یعنی عشق بی نهایت
مثل سون به معنی پایان
سونا: اسم دختر با ریشه ترکی به معنی زیبای بی نهایت
سودا در عربی هم هست که معنیش فرق داره

...
[مشاهده متن کامل]

سومک یعنی دوست داشتن
سوین لنمک یعنی شادمانی خوشحالی
سودا لانماک یعنی عاشق شدن
سوگیلی که در فارسی وارد شده یعنی محبوب همدم و یار
ضمنن در ترکی قلعه ارک هست خانم سودا
دیوان لغات ترک کاشغری صفحه 117 ارک محل سلطنت و قلعه

پندار _ اندیشه نادرست
تلفظ این کلمه در این معنی به شکل sowda هست نه sevda.
سودا ( Sevda ) نام ترکی به معنی در عشق
سودا ( Sooda ) نام ترکی به معنی در آب و زلالیت
قهرمان:
این واژه در پهلوی ساسانی کوهرومان kuhr - u - mān به چم فرد کار اندیش و چاره یاب بوده.
آسمان:
در پهلوی ساسانی آسمان āsmān و به همین چم بوده.
خانه:
پارسی باستان ( هخامنشی ) : کانا kānā
...
[مشاهده متن کامل]

پارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) : خانک xānak
پارسی نوین: خانه xāne
خانوار: خانه وار ( وار به چم دارنده: امیدوار، سوگوار )
خانواده: خانه واده ( واده پسوند نسبیت اوستایی: کِواده، نواده:نوه واده )
خانمان: خانه مان ( در پهلوی نیز به کار میرفته: xānmān )
مان [فرهنگ معین]:
۱. اسباب و اثاثیه خانه ۲. مثل و مانند ۳. خانه ۴. به صورت پسوند در کلمات مرکب آید و به معنی محل، جا و خانه ۵. در بعضی کلمات به معنی "منش" و "اندیشه" آید: شادمان، قهرمان . ۶. از ریشه فعل اسم معنی ( اسم مصدر )
دودمان: در پهلوی دوتک مان dutak - mān بوده که از دوده ( dutak ) به چم خوانواده و نسب، و مان mān به چم جا و خانه ساخته شده.

اسم سودا به دو صورت نوشته و خوانده میشه Sevda ریشه ترکی و sowda ریشه عربی ، متاسفانه بعضی میگن soda ولی نوشیدنی گازدار هست
رضا جان رنگ کرمست که قرمز شده و سرخ که با سهر و سور و سیر نیز یکی است گفتیم میدانیم در گفتارشمال غرب منجمله در گفتار ارمنیها بسیاری فتحه های حروف وسط را آ میگویند مثلا ارمنی ها کج را کاج میگویند مثلا اگر
...
[مشاهده متن کامل]
بخواهند بگویند زری میگویند زاری یا همان ساری به معنی زرد - اذربایجان و مردمش جان و دل منند به هر زبان که باشند دوستشان دارم امااگر هزار زبان هم بگردانند همین نام اذربایجان و تبریز و شبستر و میان دو اب و خانج در پارسی بودنشان بس است

سودا به چم خرید و فروش فارسی است و ریشه اش از سود و هود میباشدهوده مانند بیهوده به معنی بی سود است
من در شگغتم از دوستانی که میخواهند دوستان ترکی زبان را قانع کنند اخر کسی که میگوید سومری هم ترکی بوده چگونه میتوان او را به دانش خرسند کرد - باز خوبست که سلجوقیان در کتابهای سلجوقنامه و دیگر کتابها که
...
[مشاهده متن کامل]
در روزگاشان نوشته شد گفته اند که از جانب چین امدیم و در اواخر قرن چهار هجری مسلمان شدیم - این واژه در صورتی میشد ترکی باشد که ریشه اش سیو بود درحالی که از قدیم این را از غلبه سودا بر صفرا گفته اند - یاد دوست اذریم بخیر میگفت من به این فارسها میخندم که به شوشه میگویند شیشه

Sevda ترکی شده همون sowda هست حتی در لغت نامه عمید نوشته که ریشه عربی داره که درستش به صورت سوداء نوشته میشه در آنجا هم زده به در قدیم به معنی ( مجاز ) عشق دقیقا مانند معنی که در ترکی داره احتمالا از عربی وارد شده تغییر شکل پیدا کرده مانند قلعه که عربیه وارد ترکی شده و تغییر کرده شده قالا
...
[مشاهده متن کامل]

یا قرمز =قیرمیزی و. . .

Sowda به فارسی عشق و خیال و پندار
دیوان سعدی

سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
...
[مشاهده متن کامل]

همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
سیر نتوان شدن از دیدن مهرافزایت
[[روزگاریست که سودای تو در سر دارم
مگرم سر برود تا برود سودایت]]
قدر آن خاک ندارم که بر او می گذری
که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت
دوستان عیب کنندم که نبودی هشیار
تا فرو رفت به گل پای جهان پیمایت

Sevda اسم ترکی
Sowda اسم عربی
Soda آب گازدار
زمین گرده و مثل دیگ آشپزی همه چی تو هم وارد می شه و هیچ زبانی مستقل از زبان های دیگه نمی تونه موجودیت داشته باشه.
این جنگ و دعوای بیهوده بین زبان من زبان تو رو ترک کنید. قرن 21 م شده و انقدر علم رشد کرده که جایی برای تعصب وجود نداره.
از خواب چند هزارساله بیدار شید.
سوا: اسم ترکی
معنی عشق
دوست داشتن
عشقین بینهایتی، بیزتورکده معنیمیزبودو، فارسی سیندا بیلمیرم
سودا اسم ترکی هست یعنی عشق ولی فکر کنم اشتباه نوشتین سودا یعنی عشق بینهایت
سودا نام وریشه ترکی داره که معنیش میشه عشق علاقه دوست داشتن بین معشوق و عاشق ربطی به اتش و . . . . اینا نداره
اگر برای نام ثبت احوال گذاشته شوددرست کلمه که در نظر گرفته میشودسِودا ( sevda ) میباشد. ویک نام ترکی به معنای عشق و دوست داشتن می باشد.
سودا ( Black Bile ) :[ اصطلاح طب سنتی ] سیاه رنگ است. در جگر تولید می شود و جایگاه اصلی آن طحال است. طبعش مانند خاک سرد و خشک و طعمش گس متمایل به تلخ است. قسمتی از آن پس از تراوش از جگر، همراه خون به تغذیه استخوان ها کمک می کند. قسمت دیگر به طحال می رود و موجب تقویت دهانه معده می شود.
سودا اسم ترکی هست ما ترکا ب عشق میگیم سودا این داستانا چیه نوشتین
سودا: در لغت سیاه، و نام یکی از اخلاط اربعه که در بدن وجود دارد.
[ درونِ جوهرِ صفرا همه کفر است و شیطانی
گرت سودای دین باشد قدم بیرون نِه از صفرا]
دکتر شفیعی کدکنی در مورد سودا می نویسد: ( ( در عقاید پزشکان قدیم، غلبه این خلط، سببِ نوعی جنون می شود و بهمین دلیل دیوانگان را سودایی می خواندند. معنی دیگر سودا در زبان فارسی خرید و فروش و بیع و شریٰ است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۲۵٠. )

ریشه این اسم ترکی هستش و اسم دخترانه ای است و معنای اون فکر و خیال و اندیشه است و همچنین معنی دیگرش عشق و علاقه زیاد به یک نفر هستش و این اسم اسم واقعا زیبایی هستش و اسم یکی از دوستان من هم سودا هست
سودا یعنی دوست داشتن کسی
سودا یعنی عشق
به سودای. . . = به بهانه ی. . .
سودا یعنی سودا ارگینجی ( بازیگر )
سِودا اسم رایج ترکی هست که در خیلی از مناطق ترک نشین دنیا گذاشته میشه از مصدر سِومک
sevmek ، عشق ورزیدن
sevda, عشق
sevgili, معشوق
که در فارسی به صورت soda و sogoli وارد شدن

به معنی عشق هستش ریشه ترکی داره
به نظرمن معنیش میشه آرامش دلهامخصوصاپدر
عشق
اگه بخواییم داستانی بگیم سودا نوعی پرنده ی اسمانی ( عربی ) است که بال های اتشین و ذهنی اشفته ( فارسی ) و دلی با عشق پاک و جاویدان ( ترکی ) بایک معامله ( فارسی باستانی ) خیالی از دنیایی سیاه خارج شده
البته این اسم فلسفه ها زیادی دارد و بسته به تلفظ است
...
[مشاهده متن کامل]

Sodaبه عنوان یک نوشیدنی قدمت زیادی ندارد
سودایی که امیل به بدى میگه ( واو ) تلفظ نمیشه

معنی اسم سودا یعنی عشق و شماها که سودا رو اشتباه مینویسیدترک ها w ندارد چرا وقتی ترکی بلد نیستید الکی مینویسید
اندیشه . . . وسواس. . . . سیاهی . . . حومه ی شهر. . . . اشتیاق. . . . معامله. . . . فکر . . . . جنون. . . . یکی از اخلاط چهاگانه. . . . از بیماری های فکری. . . . عشق. . . خیال واهی. . .
سودا ریشه در اسم ترکی
به معنی دوست داشتن و علاقه بسیار و عشق اتشین
البته اغواگر و هوس برانگیز هم معنی میشه
سودا
سَوَدًا: صارَ أَسْوَدَ، صارَ لَهُ لَوْنُ الفَحْمِ، اِسْوَدَّ * إِذا سَوِدَتِ الغُیومُ أَنْذَرَتْ بالمَطَرِ.
سُودا دارای معانی مختلفی در ترکی ، فارسی و عربی است و در هر زبان معنی خاص خودش را دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان فارسی به معنی معامله و داد و ستد و تجارت هست و صرب المثل وَصلت با خودی و سودا با غریب هم نمایانگر معنای معامله و داد و ستد و تجارت هست. چون معامله با خودی و اقوام باعث ناراحتی میشده و لذا گفتند با اقوام و خودی معامله نکنید و وصلت هم با خودی و اقوام باشد که معروف بود اقوام اگر گوشتت را بخورد استخوانت را بیرون نمی اندازد یعنی زن به قوم و خویش خود بدهد و با غریبه ها معامله کنید چون غریب دیگه معمولا پیدا نمیشه و می رود دنبال کار خودش حال یا ضرر و یا نفع بلاخره دیگر در دید انسان نیست که باعث ناراحتی و درگیری شود.
باز هم در فارسی ، به معنی یک نوع غده و حبه ای که روی دست و یا صورت بوجود می آید که به غده یا حبه سودا معروف هست و در قدیم این حبه یا غده سودا که بیشتر روی دست و گاها صورت میزد را یادم هست که به غده سودا معروف بود و با داغ کردن غده به بهبودی آن کمک میکردند.
در زبان ترکی هم که بیشتر معنی عشق و دوستی میدهد .
اما در زبان عربی به معنی سیاه و مقابل سفید و ابیض و بیاض هست. رایت قمیص سودا یعنی دیدم پیراهن مشکی ( سیاه ) را و از اَسود و سَوَدَ می آید بع معنی سیاه و سیاهی.

کلمه سودا از اسود میاد که یعنی سیاه ( البته به نظر من )

معنیِ کلی ولغویِ سودا به معنیِ معامله میباشد ودرجاهایی ازآن به عنوانِ عشق که یکجورمعامله هست استفاده میشود, مثلأسوداگر یعنی معامله گر
در یک مثل هست که میگن؛
وصلت با خودی ، سودا با غریب
یعنی ازدواج با اقوام و معامله و داد و ستد با غریبه ها
پس سودا به معنی معامله و داد و ستد هم هست.
سودا به معنی دوست داشتنی است

این واژه باتلفظSODA یک واژه کهن ایرانی وهندیست که باتلفظSEVDAفرق میکندودرواقع ریشه های یکسانی ندارند ونبایداین دوراباهم اشتباه گرفت . زیراسودادرادبیات کهن ایرانی بارمعنایی سنگین وعمیقی دارد. . . . معانی
...
[مشاهده متن کامل]
ای چون ازخودبیخودشدن درسلوک معنوی . نهایت جنون وقمارتمام هستی خویش برای خوشنودی دلدار. نوعی قمار معنوی . پاکبازی . جان برکف بودن.

عزیزای من چراگیر دادین به SEVDA. . . SEVDA ترکی یه چیز دیگه است . SODA فارسی چیزدیگه. . . تازه ریشه کلمه سودای ترکی هم به معنی عشقای مزخرف بین زن ومردنیست. اصل معنی ترکی باستان هم به معنی عشق پاک وجا ویدان بین بنده وخداونده که درنهایت باعث جنون بنده وازخود بیخودشدنش میشه.
سودا به زبان ترکی به معنی عشق و علاقه بین دو فرد
💞
درادبیات کهن ایرانی معنی حالت دگرگونی وازخود بیخودشدن ازسرعشق شدیدرانیز میدهد اما نه عشق بشری بلکه جنونی که عاشق رادگرگون میکند از شدت عشق الهی ست. . .
باتحقیقات زیادی که کردم به این نتیجه رسیدم پیشنهادات امیل درست ترین پیشنهاد است . . سودای ترکی باتلفظ sevda به معنی عشق با تلفظ فارسی آن soda به معنی جنون قمارروحانی وتجارت بدون عاقبت اندیشی فرق میکند. پیشنهاددوستمون ها ، کی هم تقریبا به معنی نزدیکه.
متاسفانه دوستان صرفابه ترجمه تلفظ ترکی واژه بسنده کرده اند. سودادرادبیات کهن ایران وهند به معنی ( جنون پاکبازی. قمارمعنوی. تجارت بدون تدبیروپر ریسک. ) همچنین ( نام نوعی نوشیدنی توهم زای هندیست ) که معانی واسامی رایج کنونی چون نام برخی مشروبات الکلی از آن استخراج شده اند.
اسم ترکی و به معنی عشق جاودان بین دو عاشق هستش
سودا اسم ترکی است و معنای آن عشق است

سودا با ( وِ ) معنی عشق دارد
سودابا ( وُ ) معنی جدایی دارد
غم عشق حسرت عشق
معنی اسم سودا از سوویم گرفته شده وترکی هست ومعنی عشقو میده
معنی سودا در عمق برابری می کند با سیاهی و تاریکی و در رو برابری میکند با تغییرات به مکان و شکل
اسم ترکی به معنای عشق بینهایت
یکی از اخلاط چهار کانه بدن انسان
اسم سودا در زبان ترکی به معنای عشق هست
ولی معنیsodaآب گازدار میشه هااا

به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ
سودا دراصل اسم ترکیه که معنا ش از دوست داشتن میاد عشق بینهایت

مهنی سودا آتش داغ
داغ
ببخشید شما که میگید اهو یا . . . . . معنی سودا عشق هست
دوستت داشتنی و ملوس
پرواز ذهن
عشق جاویدان
اهو
شور و شوق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٨)

بپرس