سلحشور

/salahSur/

مترادف سلحشور: جنگاور، جنگجو، جنگی، دلیر، دلاور، حریف، رزمنده، سپاهی، شجاع، مبارز، مجاهد، محارب

برابر پارسی: دلاور، گُرد، جنگجو

معنی انگلیسی:
cavalier, chivalrous, martial, warrior, gladiator, knight

لغت نامه دهخدا

سلحشور.[ س ِ ل َ ] ( نف مرکب ) مخفف سلاح شور. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). سپاهی و مستعد قتال و جدال باشد و معنی آن سلاح ورز است که از سلاح بهم رسانیدن و تحصیل کردن اسباب جنگ باشد و در عربی مقدمة الجیش خوانند و به ترکی شرباشاران گویند. ( برهان ). سلاح ورز است یعنی مرد جنگی که اسباب جنگ او آماده باشد و ورزش و استعمال سلاح بسیار کند چرا که این لفظ مرکب است از سلح که مخفف سلاح باشد و از لفظ شور که مشتق از شوریدن باشد و معنی شوریدن باهم زدن چیزهاو استعمال و وزرش کردن. ( غیاث اللغات ) :
چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور
جوی زر بهتر از پنجاه من زور.
سعدی.
سالی از بلخ بامیانم سفر بود... جوانی ببدرقه همراه ما شد سپرباز، چرخ انداز، سلحشور. ( گلستان ).
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
بلعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش.
حافظ.
|| پیاده سلاح بدست. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

مردجنگی ودلیرودارای سلاح
( صفت ) ورزنده سلاح جنگاور سپاهی .
سپاهی و مستعد قتال و جدال باشد

فرهنگ معین

(سَ لَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) جنگاور، دلاور.

فرهنگ عمید

مرد جنگلی و دلیر و دارای سلاح: چه خوش گفت آن تهیدست سلحشور / جُوی زر بهتر از پنجاه من زور (سعدی: ۱۲۵ ).

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) مُلمُلی؛ شاخه بابادی باب

دانشنامه عمومی

سلحشور (فیلم ۲۰۰۶). «سلحشور» ( انگلیسی: The Warrior ( 2006 film ) ) یک فیلم به کارگردانی تسوی هارک است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
عکس سلحشور (فیلم ۲۰۰۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سَلَحشور (cavalry)
سَلَحشور
یگان نظامیان سوار که در تاکتیک های رزم سواره از آموزش ویژه برخوردارند، و به علت سرعت و تحرک بالا، بیش از واحدهای پیاده نظام به خدمت گرفته می شوند. این اصطلاح هنوز در جنگ های مدرن نیز رایج است و به واحدهای مکانیزۀ مجهز به تانک های سبک و خودروهای زرهی شناسایی، نیز اطلاق می شود که جانشین اسب سواران سنتی به منزلۀ سواره نظام شده اند. رواج تفنگ های دقیق و توپخانۀ صحرایی در قرن ۱۹، سواره نظام را ـ چنانچه با حملۀ ویرانگر تیپ سبکدر جریان جنگ کریمهدر ۱۸۵۴ مشاهده شد ـ آسیب پذیرتر کرد. بعد از آن که تانک ها و خودروهای زرهی در جنگ جهانی اول توسعه و گسترش یافتند، اکثر ارتش ها هنگ های سواره نظام را در فاصلۀ بین دو جنگ از رستۀ نظامی خود خارج کردند. از عهد باستان از اسب در جنگ ها استفاده می شد و در وهلۀ اول بیشتر برای کشیدن ارابه های جنگی به کار می رفت، تا برای نفرات منظم سربازان که برای جنگیدن روی اسب آموزش ویژه دیده بودند. البته از حیوانات دیگر مانند فیل، قاطر، و شتر نیز استفاده می کردند. با آن که ظاهراً مصری ها در دورۀ رامسس دوماز نوعی سواره نظام استفاده می کردند، به کارگیری آن تا دورۀ ایرانیان ـ که سربازان سواره نظام را به صورت گسترده ای در عهد باستان وارد کارزار کردند ـ رایج نبود. یونانی ها عموماً از سواره نظام استفاده نمی کردند و بیشتر بر پیاده نظام سنگین اسلحه متکی بودند؛ اما مردم مقدونیهدر زمان فیلیپ دومو اسکندر مقدونی از اسب استفاده های زیادی کردند. رومی ها عموماً به جنگجویان پیاده توجه داشتند و عمدتاً نیز به کمک متحدین خود برای تأمین واحدهای سواره نظام متکی بودند. امّا اغلب دشمنان آنان واحدهای سواره نظام داشتند. استفاده از سواره نظام در اروپا در جنگ های قرون ۱۸ و ۱۹ هنگامی به اوج خود رسید که ناپلئون یگان های سوار را به درستی به کار گرفت و یگان های سواره نظام قزاقنقش حیاتی در ارتش های تزار روسیه، چه در هنگام جنگ و چه در مواقع ایجاد نظم داخلی ایفا کردند. در اواخر قرن ۱۹ آسیب پذیری فزایندۀ سواره نظام در برابر سلاح های خودکار و تأثیر آن ها بر سرنوشت جنگ از اهمیت سواره نظام کاست. همان طور که اسب در زندگی شهری جای خود را به خودروها داد، سواره نظام هم در جنگ، میدان را به واحدهای مکانیزه سپرد. بعد از آن که نخستین تانک ها در نبرد سومبه خدمت گرفته شد، اکثر ارتش ها، واحدهای مکانیزه را در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ جایگزین واحدهای سواره نظام خود کردند. سربازان سواره نظام امروزی عمدتاً برای کارهای تشریفاتی نگهداری می شوند. سواره نظام ایران از عهد باستان تا اواسط دهۀ ۱۳۳۰ش همواره نقشی حیاتی در جنگ ها برعهده داشته است. به ویژه در دوران اشکانی بهترین سواره نظام جهان تیراندازان سوارکار پارتی بودند. در زمان غزنویان از فیل و در عهد نادرشاه از شتر نیز برای سواری و جنگ استفاده می شد. ارتش نوین ایران در زمان رضاشاه به ویژه در نبرد با عشایر شورشی کرد، لر، بختیاری و قشقایی از اسواران های سوار (معادل گروهان در پیاده نظام) استفاده می کرد. در حدود ۱۳۳۵ سواره نظام ایران که با آمدن سلاح های جدید و خودروهای نظامی دیگر بهره وری نداشت، منحل شد و فقط تعداد کمی اسب و سوار برای موارد عمدتاً تشریفاتی در ارتش باقی ماند.

جدول کلمات

یل

مترادف ها

warrior (اسم)
مبارز، جنگجو، سلحشور، دلاور، مجاهد، محارب، جنگ کننده، رزمجو، جنگاور، مرد جنگی

champion (اسم)
مبارز، پهلوان، سلحشور، قهرمان، مجاهد

knight (اسم)
نجیب زاده، سلحشور، دلاور، شوالیه، قهرمان

gladiator (اسم)
سلحشور، پهلوان از جان گذشته، گلادیاتور

combat (صفت)
سلحشور

brave (صفت)
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات

bold (صفت)
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور

فارسی به عربی

فارس

پیشنهاد کاربران

اهل رزم ؛ جنگجو. سلحشور. جنگ آور :
دو کس پرور ای شاه کشورگشای
یکی اهل رزم و یکی اهل رای.
سعدی.
جنگجویی که هیچ وقت از جنگیدن و مبارزه با ظلم دست نمی کشد
بنده جنگجو و دلاور خداوند
تش های تیره سلحشور
اوستا
مدبهدار
بهلیل
خسروگاهی
سمال وند
از واژه اوستایی " سلهشور " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
تیره سلحشور طایفه مالملی ایل راکی
بابادی باب ایل بختیاری
قوم بزرگ لر آریایی
ساکن ایذه. مسجدسلیمان
. کوهرنگ. لالی. اهواز. آبادان. خرمشهر.
. اصفهان . شاهین شهر. زرین شهر.
تهران. کرج. ماهشهر. عسلویه. کنگان
...
[مشاهده متن کامل]

. بندرعباس. جفیر
کویت. آلمان. . . . .
بیاد دشت سوسن مال و پیون

سلحشور یل بختیاری

یل

بپرس