سریه عمرو بن امیه ضمری و غالب بن عبدالله

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «سریه» از ماده «سرو» و به گروهی از سپاه گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شدند؛ بدون آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان برود.
علت وقوع این سریه،
حمیری المعافری، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفة، بی تا، ج۲، ص۶۳۳.
مرد اعرابی برای سوء قصد به جان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به طرف مدینه حرکت کرد و پس از شش روز به آنجا رسید؛ او پس از ورود به مدینه، جویای مکان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شد تا اینکه ایشان را در مسجد بنی عبدالاشهل یافت. هنگامی که دیدگان مبارک خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مرد اعرابی افتاد، به اصحاب خود فرمود که او ارادۀ کار شومی دارد!مرد اعرابی قصد داشت خود را به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) نزدیک کند؛ در این حال، اسید بن حَضِیر وی را عقب کشید و از میان پیراهنش، خنجری بیرون آورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مرد اعرابی که در این لحظه به شدت ترسیده و خویش را باخته بود، خواست تا خود را معرفی کند. وی پس از دریافت امان از جانب پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قصدش را آشکار کرد و گفت: از جانب ابوسفیان برای ترور حضرت اعزام شده است. آن بزرگوار، هنگام مشاهدۀ صداقت فرد، او را بخشید و پس از آن، مرد اعرابی، مسلمان شد.
هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق، چاپ اول، ج۲، ص۷۲.
با افشای طرح ناکام ابوسفیان، مبنی بر ترور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، عَمرو بن امیه ضُمری و سَلَمه بن اسلَم، برای غافلگیری و از بین بردن ابوسفیان، راهی مکه شدند. وقتی آنان به مکه رسیدند، معاویه، عَمرو بن امیه را ـ که شب هنگام برای طواف به خانه کعبه رفته بود ـ دید و به اهل مکه، ورودش را خبر داد.از آنجا که عَمرو بن امیه در جاهلیت فردی خونریز بود، اهل مکه ترسیدند و به سرعت به جستجویش پرداختند؛ چرا که می دانستند او به منظور کار درستی به مکه نیامده است؛ در این احوال، راهی جز گریز برای عَمرو بن امیه و سَلَمه بن اسلَم باقی نماند و آن دو به سرعت به مدینه بازگشتند.
هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق، چاپ اول، ج۲، ص۷۲.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس