اسید بن حضیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اُسیدبن حُضیربن سِماک بن عتیک اوسی، یکی از صحابه پیامبر اکرم (ص) و از جمله راویان می باشد.
اُسِیْدبن حُضِیر مکنّا به ابویحیی می باشد.
زندگی
از زندگی پیش از اسلام او اطلاع چندانی در دست نیست. وی در یثرب متولد شد.
در جاهلیت
پدرش حضیر الکتائب ، در جاهلیت از بزرگان یثرب و رئیس قبیله اوس بود و در جنگ بُعاث واپسین جنگ اوس و خزرج کشته شد. اسید در جوانی بر جای پدر نشست و بسان او، نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهلیت، خواندن ، نوشتن ، تیراندازی و شنا را نیک می دانست به او «کامل» می گفتند. میان او و سعدبن معاذ ، دوستی بسیار عمیقی برقرار بود که پس از اسلام نیز ادامه یافت و اوسیان آن دو را سیّد و سرور می دانستند.
راوی بودن
...

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اُسید بن حُضیر بن سِماک بن عتیک اوسی، مکنّا به ابویحیی.
از زندگی پیش از اسلام او اطلاع چندانی در دست نیست وی در یثرب متولد شد. پدرش حضیر الکتائب، در جاهلیت از بزرگان یثرب و رئیس قبیله اوس بود و در جنگ بُعاث ـ واپسین جنگ اوس و خزرج ـ کشته شد.
اسید در جوانی بر جای پدر نشست و بسان او نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهلیت؛ خواندن، نوشتن، تیراندازی و شنا را نیک می دانست به او «کامل» می گفتند. میان او و سعد بن معاذ، دوستی بسیار عمیقی برقرار بود که پس از اسلام نیز ادامه یافت و اوسیان آن دو را سید و سرور می دانستند. او از راویان پیامبر صلی الله علیه و آله است و بعضی از صحابه از او روایت کرده اند.
اسید پیش از هجرت پیامبر به مدینه بدست مصعب بن عمیر اسلام آورد و در عقبه دوم همراه 70 نفر از انصار با پیامبر پیمان بست و بر اساس روایتی از طرف حضرت، یکی از نقبای دوازده گانه شد؛ لیکن برخی به دلیل آن که ابان بن عثمان با تعبیر «عن جماعة» این روایت را به رسول اللّه صلی الله علیه و آله مستند می کند و این جماعت عبارت اند از: یحیی بن ابی کثیر و سعید بن عبدالعزیز و سفیان بن عیینه، آن را قابل اعتماد نمی دانند. وی از کسانی بود که روزها برای آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه انتظار می کشید و هنگام ورود ایشان زمام شتر حضرت را بدست گرفت. او در ساختن مسجدِ پیامبر، همکاری داشت. در پیمان برادری (مؤاخات)، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بین او و زید بن حارثه عقد اخّوت بست.
البته برخی در این مورد تردید کرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحی دانسته اند، درباره شرکت أسید در جنگها، آورده اند که وی در جنگ بدر حضور نداشت و بدین جهت سخت پشیمان شد ولی در دیگر جنگ ها شرکت کرد و در بیشتر موارد پرچم اوس را بدست داشت. در جنگ احد جزو چند تنی بود که برای دفاع از جان پیامبر مقاومت کرد و سرانجام مجروح شد و به گفته ابوهریره پیامبر او را به سبب رشادتهایش با جمله: «نعم الرجل اسید بن حضیر» ستود.
پس از جنگ، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله صدای گریه زنان مدینه را بر کشته های خود شنید و فرمود: حمزه گریه کننده ندارد اسید با سعد بن معاذ میان زنان انصار رفته، از آنها خواستند تا برای عموی پیامبر صلی الله علیه و آله نوحه سرایی کنند.
در سال ششم هجرت با سه تن دیگر برای گفت گو با قوم اشجع از طرف پیامبر نزد آنان رفت و در غزوه بنی قریظه در پیشاپیش سپاه، یهودیان را به مرگ تهدید کرد. در جنگ تبوک، از سوی پیامبر مأمور تهیه آب شد و در بازگشت چون دریافت که برخی منافقان با رَماندن شتر پیامبر صلی الله علیه و آله در پی کشتن آن حضرت برآمده اند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بکشد. در یکی از جنگ ها، مسئولیت آموزش قرآن به یکی از اسیران را از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله بر عهده گرفت. او به هنگام فرار مسلمانان در جنگ حنین اوسیان را به پایداری فرا می خواند.

[ویکی فقه] اسید بن حضیر (قرآن). اُسیدبن حُضیربن سِماک بن عتیک اوسی، یکی از صحابه پیامبر اکرم و از جمله راویان می باشد.
اسیدبن حضیر، از بزرگان قبیله اوس و از حاضران در بیعت عقبه دوم بود. به نقلی، در پی پرسش وی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم درباره آمیزش با زنان حائض و نیز حد فاصله گرفتن از آن ها آیه ۲۲۲ سوره بقره نازل شد و تکلیف را مشخص کرد. •وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًی فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّیَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ (از تو در باره عادت ماهانه (زنان) می پرسند بگو آن رنجی است پس هنگام عادت ماهانه از (آمیزش با) زنان کناره گیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همان جا که خدا به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می دارد.) در تفسیر المیزان گقته آمد: کلمه (اعتزال) که جمله (فاعتزلوهن ) امر از آن است ، به معنای عزلت گرفتن ، و دوری گزیدن از معاشرت است ، و نیز وقتی گفته میشود: (عزلت نصیبه)، معنایش این است که من سهم او را مشخص نموده ، و از سایر سهام جدا کردم ، و کنار گذاشتم و کلمه (قرب ) در مقابل کلمه (بعد) است، و این کلمه هم به خودی خود متعدی می شود، و هم با حرف (من )، و مراد از اعتزال ترک نزدیکی از محل خون است ، که بیانش خواهد آمد. در شأن نزول آیه گفته شده است که یهود و مجوس نه تنها با زن حایض هم بستر و هم نشین نمی شدند، بلکه اتاق آن ها را نیز جدا می کردند و اعراب جاهلی نیز در این کار از آنان پیروی می کردند. پس از ظهور اسلام شخصی به نام ثابت بن دحداح ، و به نقلی اسید بن حضیر و عباد بن بشر نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمده، از ایشان حدّ فاصله گرفتن از زن حایض را پرسیدند که آیه مزبور نازل شد. قرطبی این نقل را مورد پذیرش بیش تر پژوهشگران می داند.

پیشنهاد کاربران

بپرس