سرگذشت ناگوار، داستان های لمونی اسنیکت ( به انگلیسی: Lemony Snicket's A Series of Unfortunate Events ) یک فیلم کمدی سیاه ماجراجویی[ ۱] آمریکایی محصول سال ۲۰۰۴ به کارگردانی برد سیلبرلینگ بر اساس فیلمنامه ای از رابرت گوردون است که بر اساس سه کتاب اول از مجموعه کتاب های مجموعه حوادث ناگوار نوشته لمونی اسنیکت ( نام مستعار نویسنده آمریکایی دنیل هندلر ) ساخته شده است. [ ۲] [ ۳]
سه فرزند کم سن و سال یک خانواده ثروتمند ( ویولت، کلاوس و سانی ) بعد از آتش سوزی عمدی بزرگی که منشأ آن نامشخص است و منجر به کشته شدن پدر و مادرشان می شود به خانه کنت الاف به عنوان قَیم جدیدشان می روند. طبق قانون تا زمانی که بچه ها به سن قانونی نرسیده اند حق تصرف در اموالشان را ندارند. کنت الاف که یک بازیگر سبک سر است رفتار بسیار نادرستی با بچه ها داشته و از آن ها شدیداً بیگاری می کشد و تنها دلیل قبول سرپرستی بچه ها توسط وی این است که ثروتشان را به چنگ آورد. [ ۴] وقتی قیمومت در دادگاه به صورت رسمی به کنت الاف داده می شود وی که اطلاع دقیقی از قوانین ارث و میراث و سرپرستی ندارد برای بدست آوردن ثروت کودکان سعی می کند آن ها را زیر قطار له کند ( چنین چیزی در کتاب اصلی وجود ندارد و توسط نویسنده فیلم نامه به داستان فیلم اضافه شده است ) اما بچه ها خود را نجات می دهند و با خوش شانسی ( از آنجایی که آقای پو ( بانکدار ) بعد از عبور قطار سر رسیده و سانی را پشت فرمان می بیند و فکر می کند کنت الاف به سانی اجازهٔ رانندگی کردن داده است ) قیمومیت آن ها از کنت الاف گرفته می شود. کنت الاف در لحظهٔ جدایی از بچه ها، به آن ها می گوید که هر جا بروند سایه به سایه به دنبالشان خواهد آمد.
سپس بودلرها به خانه مونتگمری مونتگمری ( عمو مونتی ) خزنده شناس معروف می روند. کلاوس متوجه می شود که عمو مونتی دوربینی دارد که قبلاً مشابهٔ آن را در وسایل پدر و مادرش نیز دیده است. مدتی بعد کنت الاف با چهرهٔ جدیدِ دکتر استفانو به عنوان دستیار عمو مونتی مشغول به کار می شود و وی را به قتل می رساند ولی توطئه اش در مورد دزدیدن بچه ها ناکام می ماند.
بچه ها این بار به خانه عمه ژوزفین می روند. کلاوس در آلبوم خانوادگی عمه ژوزفین عکسی از پدر و مادر و فامیل هایشان از جمله عمو مونتی و عمه ژوزفین می بیند که در آن تمامی آن ها از همان دوربین مذکور یک عدد به همراه دارند. کلاوس در کمال تعجب جریان دوربین را از عمه ژوزفین می پرسد اما ژوزفین جواب درستی به وی نمی دهد. مدتی بعد کنت الاف در قالب کاپیتان شام در بازار به سراغشان آمده و عمه ژوزفین که از وی خوشش آمده است او را به منزل می برد و از بچه ها می خواهد تا بعد از خرید تره بار مورد نیاز برای شام به منزل بیایند. بعد از مراجعهٔ بچه ها به منزل متوجه می شوند که کنت الاف و عمه ژوزفین در خانه حضور ندارند. بعد از آن یک دست نوشتهٔ رمزنگاری شده را می یابند که با رمزگشایی از آن متوجه می شوند که عمه ژوزفین از دست کنت الاف به غار کدلد فرار کرده است. در این هنگام خانه شروع به خراب شدن در قالب یک سری اتفاقات عجیب می کند که بودلرها با درایت، خود را نجات می دهند و برای نجات عمه ژوزفین راهی غار کدلد می شوند. باز با سر رسیدن کنت الاف، وی عمهٔ ژوزفین را در دریاچهٔ زالوها رها کرده و بچه ها را با خود می برد. اندکی بعد پاسبان و آقای پو ( بانکدار ) با یک قایق به آن ها نزدیک می شوند و کنت اولاف وانمود می کند که برای نجات بچه ها از دریاچهٔ زالوها به آنجا آمده است. آقای پو که از این اقدام به ظاهر خداپسندانهٔ کنت الاف به وجد آمده است دوباره سرپرستی بودلرها را به وی واگذار می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسه فرزند کم سن و سال یک خانواده ثروتمند ( ویولت، کلاوس و سانی ) بعد از آتش سوزی عمدی بزرگی که منشأ آن نامشخص است و منجر به کشته شدن پدر و مادرشان می شود به خانه کنت الاف به عنوان قَیم جدیدشان می روند. طبق قانون تا زمانی که بچه ها به سن قانونی نرسیده اند حق تصرف در اموالشان را ندارند. کنت الاف که یک بازیگر سبک سر است رفتار بسیار نادرستی با بچه ها داشته و از آن ها شدیداً بیگاری می کشد و تنها دلیل قبول سرپرستی بچه ها توسط وی این است که ثروتشان را به چنگ آورد. [ ۴] وقتی قیمومت در دادگاه به صورت رسمی به کنت الاف داده می شود وی که اطلاع دقیقی از قوانین ارث و میراث و سرپرستی ندارد برای بدست آوردن ثروت کودکان سعی می کند آن ها را زیر قطار له کند ( چنین چیزی در کتاب اصلی وجود ندارد و توسط نویسنده فیلم نامه به داستان فیلم اضافه شده است ) اما بچه ها خود را نجات می دهند و با خوش شانسی ( از آنجایی که آقای پو ( بانکدار ) بعد از عبور قطار سر رسیده و سانی را پشت فرمان می بیند و فکر می کند کنت الاف به سانی اجازهٔ رانندگی کردن داده است ) قیمومیت آن ها از کنت الاف گرفته می شود. کنت الاف در لحظهٔ جدایی از بچه ها، به آن ها می گوید که هر جا بروند سایه به سایه به دنبالشان خواهد آمد.
سپس بودلرها به خانه مونتگمری مونتگمری ( عمو مونتی ) خزنده شناس معروف می روند. کلاوس متوجه می شود که عمو مونتی دوربینی دارد که قبلاً مشابهٔ آن را در وسایل پدر و مادرش نیز دیده است. مدتی بعد کنت الاف با چهرهٔ جدیدِ دکتر استفانو به عنوان دستیار عمو مونتی مشغول به کار می شود و وی را به قتل می رساند ولی توطئه اش در مورد دزدیدن بچه ها ناکام می ماند.
بچه ها این بار به خانه عمه ژوزفین می روند. کلاوس در آلبوم خانوادگی عمه ژوزفین عکسی از پدر و مادر و فامیل هایشان از جمله عمو مونتی و عمه ژوزفین می بیند که در آن تمامی آن ها از همان دوربین مذکور یک عدد به همراه دارند. کلاوس در کمال تعجب جریان دوربین را از عمه ژوزفین می پرسد اما ژوزفین جواب درستی به وی نمی دهد. مدتی بعد کنت الاف در قالب کاپیتان شام در بازار به سراغشان آمده و عمه ژوزفین که از وی خوشش آمده است او را به منزل می برد و از بچه ها می خواهد تا بعد از خرید تره بار مورد نیاز برای شام به منزل بیایند. بعد از مراجعهٔ بچه ها به منزل متوجه می شوند که کنت الاف و عمه ژوزفین در خانه حضور ندارند. بعد از آن یک دست نوشتهٔ رمزنگاری شده را می یابند که با رمزگشایی از آن متوجه می شوند که عمه ژوزفین از دست کنت الاف به غار کدلد فرار کرده است. در این هنگام خانه شروع به خراب شدن در قالب یک سری اتفاقات عجیب می کند که بودلرها با درایت، خود را نجات می دهند و برای نجات عمه ژوزفین راهی غار کدلد می شوند. باز با سر رسیدن کنت الاف، وی عمهٔ ژوزفین را در دریاچهٔ زالوها رها کرده و بچه ها را با خود می برد. اندکی بعد پاسبان و آقای پو ( بانکدار ) با یک قایق به آن ها نزدیک می شوند و کنت اولاف وانمود می کند که برای نجات بچه ها از دریاچهٔ زالوها به آنجا آمده است. آقای پو که از این اقدام به ظاهر خداپسندانهٔ کنت الاف به وجد آمده است دوباره سرپرستی بودلرها را به وی واگذار می کند.