[ویکی فقه] سرور بهشتیان (قرآن). قلب های بهشتیان در بهشت چنان مالامال از شادی و سرور است که آثار آن در تمام وجودشان ظاهر می گردد.
بهشتیان شادمان، در باغ های بهشتی :•«فاما الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت فهم فی روضة یحبرون:امّا آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغی از بهشت شاد و مسرور خواهند بود» " یحبرون" از ماده" حبر" (بر وزن قشر) به معنی اثر جالب و خوب است، و به حالت شادی و سروری که آثار آن در چهره ظاهر گردد نیز گفته می شود و از آنجا که قلب بهشتیان چنان مالامال از شادی و سرور است که آثار آن در تمام وجودشان ظاهر می گردد این تعبیر در مورد آنها به کار رفته." روضة" به معنی محلی است که آب و درخت فراوان دارد، لذا به باغهای خرم و سرسبز" روضة" اطلاق می شود، و اگر می بینیم در اینجا این کلمه به صورت نکره آمده است برای تعظیم و بزرگداشت آن است، یعنی در بهترین و برترین باغهای زیبا و سرورانگیز بهشت غرق نعمت خواهند بود. «ابن عباس» گوید: مقصود از یحبرون یعنی در آنجا مورد احترام و پذیرایی قرار میگیرند و یا بوسیله شنیدن (از نغمه های موزون) لذت می برند. •«وجوه یومـئذ ناعمة فی جنة عالیة:چهره هایی در آن روز شاداب و با طراوتند، ودر بهشتی عالی جای دارند،». کلمه" ناعمه" یا از" نعومة" است، پس عبارت آیه کنایه است از بهجت و سروری که از باطن به ظاهر انسان سرایت می کند، و هر بیننده را از مسرت باطنی با خبر می سازد، هم چنان که در جای دیگر فرموده " تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ" ، و یا از" نعمت" است که در این صورت ناعمه به معنای متنعمه خواهد بود.
ورود به بهشت همراه شادمانی
ورود بهشتیان به بهشت، در نهایت شادمانی:•«ادخلوا الجنة انتم وازوجکم تحبرون:(به آنها خطاب می شود:) شما و همسران تان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!». کلمه" تحبرون" از مصدر" حبور" است، و- به طوری که گفته اند به معنای سروری است که حبار و آثارش در وجهه انسان نمودار باشد و کلمه" حبرة" به معنای زینت و هیئت زیبا است. و معنای جمله این است که: داخل بهشت شوید شما و همسران مؤمن تان در حالی که خوشحال باشید، آن چنان که آثار خوشحالی در وجهه شما نمودار باشد. و یا آن چنان که بهترین قیافه را دارا باشید.
شادی از عطایای خداوند
شادی بهشتیان، از عطایای خداوند به آنان:•«فرحین بمآ ءاتـیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم ولا هم یحزنون:آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده )، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند؛ و می دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.». کلمه" فرح" ضد کلمه" حزن" است، و کلمه"بشارت" و" بشری" به معنای هر خیری است که تو را خوشحال کند، و کلمه" استبشار" به معنای این است که در طلب این باشی که با رسیدن خیری و بشرایی خرسندی کنی و معنای جمله این است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسیدن خودشان به فضل خدا و دیدن آن فضل خوشحالی می کنند و هم در طلب این خبر خوش هستند که رفقای عقب مانده شان نیز به این فضل الهی رسیدند، و آنها نیز خوفی و اندوهی ندارند.از این بیان دو نکته روشن می شود، یکی اینکه کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنین برجسته که هنوز در دنیا باقی مانده اند خبر دارند، و دوم اینکه منظور از این بشارت همان ثواب اعمال مؤمنین است که عبارت است از نداشتن خوف و نداشتن اندوه و این بشارت به ایشان دست نمی دهد مگر با مشاهده ثواب نامبرده در آن عالمی که هستند، نه اینکه خواسته باشند با موفق شدن به شهادت استدلال کنند بر اینکه در قیامت خوف و اندوهی نخواهند داشت، چون آیه در مقام این است که بفرماید پاداش خود را می گیرند نه اینکه بعد از شهادت تازه استدلال می کنند که در قیامت چنین و چنان خواهیم بود.پس این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه انسان بعد از مردن تا قبل از قیامت باقی و زنده است " یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ ..."این" استبشار" اعم از استبشاری است که قبلا فرمود از حال بازماندگان می کنند و شامل استبشار به حال خودشان هم می شود، و شاید همین دو تا بودن معنا باعث شده که دو باره آن را تکرار کند و همچنین کلمه فضل را دو باره بیاورد. •«ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون:بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند». " شغل" (بر وزن شتر) و" شغل" (بر وزن قفل) هر دو به معنی حوادث و حالاتی است که برای انسان روی می دهد و او را به خود مشغول می دارد خواه مسرت بخش باشد و یا غم انگیز.اما از آنجا که بلافاصله پشت سر آن، کلمه" فاکهون" آورده شده و این واژه جمع" فاکه" به معنی مسرور و خوشحال و خندان است، می تواند اشاره به اموری باشد که از فرط شادی انسان را چنان به خود مشغول می دارد که از امور نگرانی زا به کلی غافل می سازد، به طوری غرق در سرور و نشاط خواهد شد که غم و اندوهی بر او چیره نخواهد گشت، و حتی هول و وحشتی را که به هنگام قیام قیامت و حضور در دادگاه عدل الهی به او دست داده به فراموشی می سپارد، که اگر به راستی فراموش نشود همواره سایه نگرانی و غم بر دل او سنگینی خواهد کرد، بنا بر این یکی از آثار این اشتغال ذهن فراموش کردن اهوال محشر است. •«ان المتقین فی جنت ونعیم فـکهین بما ءاتـیهم ربهم ووقـیهم ربهم عذاب الجحیم:ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!». کلمه" فاکهه" که" فاکهین" از آن گرفته شده، به معنای مطلق میوه است.و بعضی گفته اند: به معنای همه میوه ها، به جز انگور و انار است، وقتی گفته می شود" فلان تفکه و یا فلان فکه" هم معنایش این است که میوه را به یکدیگر دادند، و هم این است که آن را تناول کرد، و در آیه شریفه به هر دو معنا تفسیر شده. بعضی گفته اند: یعنی اهل بهشت با یکدیگر در باره نعمت هایی که خدای تعالی به ایشان داده با هم گفتگو می کنند.و بعضی دیگر معنا کرده اند به اینکه: میوه و فاکهه هایی را که خدا به ایشان داده می گیرند.بعضی هم گفته اند: معنایش این است که: از آن احسانها که پروردگارشان به ایشان می کند لذت می برند. و برگشت این معنا به همان معنای اول است.بعضی هم گفته اند: معنایش این است که: از آن چه خدا به ایشان داده شگفتی می کنند. که شاید برگشت این هم به معنای دوم باشد.و اگر کلمه" ربهم" را در جمله ای کوتاه دوباره آورد، برای این است که بفهماند پروردگارشان به ایشان عنایتی دارد. •«ان الابرار لفی نعیم علی الارائک ینظرون تعرف فی وجوههم نضرة النعیم:مسلّماً نیکان در انواع نعمت اند: بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و (به زیبایی های بهشت) می نگرند! در چهره هایشان طراوت و نشاط نعمت را می بینی و می شناسی!» «فالیوم الذین ءامنوا من الکفار یضحکون علی الارائک ینظرون:ولی امروز مؤمنان به کفار می خندند، در حالی که بر تختهای آراسته بهشتی نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) می نگرند!»
شادی به دور از هرگونه تیرگی
...
بهشتیان شادمان، در باغ های بهشتی :•«فاما الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت فهم فی روضة یحبرون:امّا آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغی از بهشت شاد و مسرور خواهند بود» " یحبرون" از ماده" حبر" (بر وزن قشر) به معنی اثر جالب و خوب است، و به حالت شادی و سروری که آثار آن در چهره ظاهر گردد نیز گفته می شود و از آنجا که قلب بهشتیان چنان مالامال از شادی و سرور است که آثار آن در تمام وجودشان ظاهر می گردد این تعبیر در مورد آنها به کار رفته." روضة" به معنی محلی است که آب و درخت فراوان دارد، لذا به باغهای خرم و سرسبز" روضة" اطلاق می شود، و اگر می بینیم در اینجا این کلمه به صورت نکره آمده است برای تعظیم و بزرگداشت آن است، یعنی در بهترین و برترین باغهای زیبا و سرورانگیز بهشت غرق نعمت خواهند بود. «ابن عباس» گوید: مقصود از یحبرون یعنی در آنجا مورد احترام و پذیرایی قرار میگیرند و یا بوسیله شنیدن (از نغمه های موزون) لذت می برند. •«وجوه یومـئذ ناعمة فی جنة عالیة:چهره هایی در آن روز شاداب و با طراوتند، ودر بهشتی عالی جای دارند،». کلمه" ناعمه" یا از" نعومة" است، پس عبارت آیه کنایه است از بهجت و سروری که از باطن به ظاهر انسان سرایت می کند، و هر بیننده را از مسرت باطنی با خبر می سازد، هم چنان که در جای دیگر فرموده " تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ" ، و یا از" نعمت" است که در این صورت ناعمه به معنای متنعمه خواهد بود.
ورود به بهشت همراه شادمانی
ورود بهشتیان به بهشت، در نهایت شادمانی:•«ادخلوا الجنة انتم وازوجکم تحبرون:(به آنها خطاب می شود:) شما و همسران تان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!». کلمه" تحبرون" از مصدر" حبور" است، و- به طوری که گفته اند به معنای سروری است که حبار و آثارش در وجهه انسان نمودار باشد و کلمه" حبرة" به معنای زینت و هیئت زیبا است. و معنای جمله این است که: داخل بهشت شوید شما و همسران مؤمن تان در حالی که خوشحال باشید، آن چنان که آثار خوشحالی در وجهه شما نمودار باشد. و یا آن چنان که بهترین قیافه را دارا باشید.
شادی از عطایای خداوند
شادی بهشتیان، از عطایای خداوند به آنان:•«فرحین بمآ ءاتـیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم ولا هم یحزنون:آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده )، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند؛ و می دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.». کلمه" فرح" ضد کلمه" حزن" است، و کلمه"بشارت" و" بشری" به معنای هر خیری است که تو را خوشحال کند، و کلمه" استبشار" به معنای این است که در طلب این باشی که با رسیدن خیری و بشرایی خرسندی کنی و معنای جمله این است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسیدن خودشان به فضل خدا و دیدن آن فضل خوشحالی می کنند و هم در طلب این خبر خوش هستند که رفقای عقب مانده شان نیز به این فضل الهی رسیدند، و آنها نیز خوفی و اندوهی ندارند.از این بیان دو نکته روشن می شود، یکی اینکه کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنین برجسته که هنوز در دنیا باقی مانده اند خبر دارند، و دوم اینکه منظور از این بشارت همان ثواب اعمال مؤمنین است که عبارت است از نداشتن خوف و نداشتن اندوه و این بشارت به ایشان دست نمی دهد مگر با مشاهده ثواب نامبرده در آن عالمی که هستند، نه اینکه خواسته باشند با موفق شدن به شهادت استدلال کنند بر اینکه در قیامت خوف و اندوهی نخواهند داشت، چون آیه در مقام این است که بفرماید پاداش خود را می گیرند نه اینکه بعد از شهادت تازه استدلال می کنند که در قیامت چنین و چنان خواهیم بود.پس این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه انسان بعد از مردن تا قبل از قیامت باقی و زنده است " یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ ..."این" استبشار" اعم از استبشاری است که قبلا فرمود از حال بازماندگان می کنند و شامل استبشار به حال خودشان هم می شود، و شاید همین دو تا بودن معنا باعث شده که دو باره آن را تکرار کند و همچنین کلمه فضل را دو باره بیاورد. •«ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون:بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند». " شغل" (بر وزن شتر) و" شغل" (بر وزن قفل) هر دو به معنی حوادث و حالاتی است که برای انسان روی می دهد و او را به خود مشغول می دارد خواه مسرت بخش باشد و یا غم انگیز.اما از آنجا که بلافاصله پشت سر آن، کلمه" فاکهون" آورده شده و این واژه جمع" فاکه" به معنی مسرور و خوشحال و خندان است، می تواند اشاره به اموری باشد که از فرط شادی انسان را چنان به خود مشغول می دارد که از امور نگرانی زا به کلی غافل می سازد، به طوری غرق در سرور و نشاط خواهد شد که غم و اندوهی بر او چیره نخواهد گشت، و حتی هول و وحشتی را که به هنگام قیام قیامت و حضور در دادگاه عدل الهی به او دست داده به فراموشی می سپارد، که اگر به راستی فراموش نشود همواره سایه نگرانی و غم بر دل او سنگینی خواهد کرد، بنا بر این یکی از آثار این اشتغال ذهن فراموش کردن اهوال محشر است. •«ان المتقین فی جنت ونعیم فـکهین بما ءاتـیهم ربهم ووقـیهم ربهم عذاب الجحیم:ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!». کلمه" فاکهه" که" فاکهین" از آن گرفته شده، به معنای مطلق میوه است.و بعضی گفته اند: به معنای همه میوه ها، به جز انگور و انار است، وقتی گفته می شود" فلان تفکه و یا فلان فکه" هم معنایش این است که میوه را به یکدیگر دادند، و هم این است که آن را تناول کرد، و در آیه شریفه به هر دو معنا تفسیر شده. بعضی گفته اند: یعنی اهل بهشت با یکدیگر در باره نعمت هایی که خدای تعالی به ایشان داده با هم گفتگو می کنند.و بعضی دیگر معنا کرده اند به اینکه: میوه و فاکهه هایی را که خدا به ایشان داده می گیرند.بعضی هم گفته اند: معنایش این است که: از آن احسانها که پروردگارشان به ایشان می کند لذت می برند. و برگشت این معنا به همان معنای اول است.بعضی هم گفته اند: معنایش این است که: از آن چه خدا به ایشان داده شگفتی می کنند. که شاید برگشت این هم به معنای دوم باشد.و اگر کلمه" ربهم" را در جمله ای کوتاه دوباره آورد، برای این است که بفهماند پروردگارشان به ایشان عنایتی دارد. •«ان الابرار لفی نعیم علی الارائک ینظرون تعرف فی وجوههم نضرة النعیم:مسلّماً نیکان در انواع نعمت اند: بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و (به زیبایی های بهشت) می نگرند! در چهره هایشان طراوت و نشاط نعمت را می بینی و می شناسی!» «فالیوم الذین ءامنوا من الکفار یضحکون علی الارائک ینظرون:ولی امروز مؤمنان به کفار می خندند، در حالی که بر تختهای آراسته بهشتی نشسته و (به سرنوشت شوم آنها) می نگرند!»
شادی به دور از هرگونه تیرگی
...
wikifeqh: سرور_بهشتیان_(قرآن)