[ویکی اهل البیت] اِبْن ِ جَوزی یا سبط ابن جوزی ، شمس الدین ابوالمظفر یوسف ابن حسام الدین قزاوغلی بن عبدالله ترکی عونی هبیری بغدادی (582-654ق / 1186-1256م )، واعظ و مورخ .
مادرش رابعه دختر عبدالرحمان بن جوزی بود و به همین سبب به سبط ابن جوزی معروف شد. رابعه نخست در 571ق /1175م به عقد ابوالفتح بن رشید طبری درآمد و چون ابوالفتح درگذشت با حسام الدین ازدواج کرد. حسام الدین قزاوغلی از بردگان عون الدین یحیی بن هبیرة وزیر و به منزلة فرزند او بود که او را آزاد و رابعه را برای او خواستگاری کرد. جالب است که قزاوغلی نیز در ترکی به معنای سبط است . شمس الدین یوسف به گفته محیی الدین یوسف ابن جوزی (ه م ) در رجب 581/ سپتامبر 1185 یا چنانکه خود از مادرش نقل کرده در 582ق /1186م به دنیا آمد. می نویسد که چون شمس الدین به دنیا آمد، مادرش مرد ولی مأخذی که مؤید این قول باشد، ندیدیم .
ابن جوزی تحت توجه جدش ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی (ه م ) پرورش یافت . در بغداد از جد خویش و از عبدالمنعم بن کلیب ، ابن قبیطی ، عبدلله بن ابی بکر معروف به ابن سدان حربی ، موفق الدین عبدالله مقدسی ، ابوحفص بن طبرزد، ابوالیمن کندی و برخی دیگر حدیث شنید. ادب را نزد ابوالبقا و فقه را نزد حصیری خواند و همچون داییش محیی الدین ابن جوزی از دست شیخ ضیاءالدین عبدالوهاب ابن سکینه خرقه پوشید.
خود می نویسد که الجامع الصغیر و قدوری را نزد جمال الدین محمود حصیری و صحاح جوهری را نزد تاج الدین کندی خوانده است . ابن جوزی در 590ق /1194م شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی را در رباط درب المقبرة بغداد در حال وعظ دیده است . او در ذیل وقایع 596ق /1200م می نویسد که این سال ابتدای جلوس وی بر تربت امام احمد حنبل بود. از آن جلسات نیز به نیکی یاد می کند.
شمس الدین در 600ق /1204م از بغداد به شام سفر کرد و این اولین سفر او بود؛ ابتدا به دقوتا رفت و با خطیب و واعظ آنجا که حجت نامیده می شد، دیدار کرد و از او حدیث شنید. پس به اربل رفت و شیخ محیی الدین ساقانی را ملاقات کرد. آنگاه به موصل رفت و در آنجا ضمن برپایی جلسة وعظ که قبول تمام یافت ، جماعتی از علما و محدثان از جمله خطیب ابوطاهر احمد بن عبدالله طوسی را درک کرد. از آنجا به حران رفت و از فخرالدین محمد ابن تیمیه ، ابن طباخ ، عبدالقادر رهاوی و جز آنان حدیث شنید.
پس به حلب رفت و شمائل النبی را از افتخارالدین و اسباب النزول را از عبدالرحمان بن استاد شنید. از آنجا به دمشق رفت و در قاسیون نزدیک فارسیه فرود آمد. در جامع دمشق جلسه داشت و خود این جلسات را به غرفه های بهشت تشبیه کرده است . پس به زیارت بیت المقدس و قبر ابراهیم خلیل علیه السلام رفت که در آنجا هم جلسه داشت . سپس به قاسیون بازگشت و تا 603ق /1207م در آنجا بود. آنگاه به حلب رفت و در شام تاج الدین کندی ، قاضی جمال الدین بن حرستانی ، شمس الدین بن شیرازی ، شرف الدین بن موصلی و بنی عساکر را ملاقات کرد و از موفق الدین حنبلی ، داوود بن ملاعب ، ابن صصری و دیگران استفاده برد و با ابوعمر شیخ فارسیه مصاحبت داشت .
ابن جوزی می گوید: همنشینی با اینان خانواده و وطن را از یاد او برده بوده است . آنچه نقل شد مفصل ترین سخنی است که شمس الدین یوسف درباره خویش گفته است ولی او در مواضع دیگر نیز از مشایخ و اساتید خود از جمله ابن عساکر، شرف الدین اسماعیل موصلی فقیه و دیگران یاد کرده است .
ابن جوزی در دمشق از ملوک بنی ایوب محبت و احترام فراوان دید و مجالس وعظ او به سبب خوش سیمایی و شیرین سخنی وی قبول تام یافت . در 604ق /1207م به حج رفت و گرمای شدید آن سال را تحمل کرد و مرگ حاجیان بسیاری را بر اثر تشنگی شاهد بود. چندانکه می گوید: سه روز تمام در میان مردگان راه می رفته است . در 607ق /1210م با الملک المعظم عیسی (د 624ق /1227م ) به غزا رفت . در 619ق دوباره عازم سفر حج شد، اما بر اثر فروافتادن از اسب دو ماه بستری گردید.
مادرش رابعه دختر عبدالرحمان بن جوزی بود و به همین سبب به سبط ابن جوزی معروف شد. رابعه نخست در 571ق /1175م به عقد ابوالفتح بن رشید طبری درآمد و چون ابوالفتح درگذشت با حسام الدین ازدواج کرد. حسام الدین قزاوغلی از بردگان عون الدین یحیی بن هبیرة وزیر و به منزلة فرزند او بود که او را آزاد و رابعه را برای او خواستگاری کرد. جالب است که قزاوغلی نیز در ترکی به معنای سبط است . شمس الدین یوسف به گفته محیی الدین یوسف ابن جوزی (ه م ) در رجب 581/ سپتامبر 1185 یا چنانکه خود از مادرش نقل کرده در 582ق /1186م به دنیا آمد. می نویسد که چون شمس الدین به دنیا آمد، مادرش مرد ولی مأخذی که مؤید این قول باشد، ندیدیم .
ابن جوزی تحت توجه جدش ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی (ه م ) پرورش یافت . در بغداد از جد خویش و از عبدالمنعم بن کلیب ، ابن قبیطی ، عبدلله بن ابی بکر معروف به ابن سدان حربی ، موفق الدین عبدالله مقدسی ، ابوحفص بن طبرزد، ابوالیمن کندی و برخی دیگر حدیث شنید. ادب را نزد ابوالبقا و فقه را نزد حصیری خواند و همچون داییش محیی الدین ابن جوزی از دست شیخ ضیاءالدین عبدالوهاب ابن سکینه خرقه پوشید.
خود می نویسد که الجامع الصغیر و قدوری را نزد جمال الدین محمود حصیری و صحاح جوهری را نزد تاج الدین کندی خوانده است . ابن جوزی در 590ق /1194م شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی را در رباط درب المقبرة بغداد در حال وعظ دیده است . او در ذیل وقایع 596ق /1200م می نویسد که این سال ابتدای جلوس وی بر تربت امام احمد حنبل بود. از آن جلسات نیز به نیکی یاد می کند.
شمس الدین در 600ق /1204م از بغداد به شام سفر کرد و این اولین سفر او بود؛ ابتدا به دقوتا رفت و با خطیب و واعظ آنجا که حجت نامیده می شد، دیدار کرد و از او حدیث شنید. پس به اربل رفت و شیخ محیی الدین ساقانی را ملاقات کرد. آنگاه به موصل رفت و در آنجا ضمن برپایی جلسة وعظ که قبول تمام یافت ، جماعتی از علما و محدثان از جمله خطیب ابوطاهر احمد بن عبدالله طوسی را درک کرد. از آنجا به حران رفت و از فخرالدین محمد ابن تیمیه ، ابن طباخ ، عبدالقادر رهاوی و جز آنان حدیث شنید.
پس به حلب رفت و شمائل النبی را از افتخارالدین و اسباب النزول را از عبدالرحمان بن استاد شنید. از آنجا به دمشق رفت و در قاسیون نزدیک فارسیه فرود آمد. در جامع دمشق جلسه داشت و خود این جلسات را به غرفه های بهشت تشبیه کرده است . پس به زیارت بیت المقدس و قبر ابراهیم خلیل علیه السلام رفت که در آنجا هم جلسه داشت . سپس به قاسیون بازگشت و تا 603ق /1207م در آنجا بود. آنگاه به حلب رفت و در شام تاج الدین کندی ، قاضی جمال الدین بن حرستانی ، شمس الدین بن شیرازی ، شرف الدین بن موصلی و بنی عساکر را ملاقات کرد و از موفق الدین حنبلی ، داوود بن ملاعب ، ابن صصری و دیگران استفاده برد و با ابوعمر شیخ فارسیه مصاحبت داشت .
ابن جوزی می گوید: همنشینی با اینان خانواده و وطن را از یاد او برده بوده است . آنچه نقل شد مفصل ترین سخنی است که شمس الدین یوسف درباره خویش گفته است ولی او در مواضع دیگر نیز از مشایخ و اساتید خود از جمله ابن عساکر، شرف الدین اسماعیل موصلی فقیه و دیگران یاد کرده است .
ابن جوزی در دمشق از ملوک بنی ایوب محبت و احترام فراوان دید و مجالس وعظ او به سبب خوش سیمایی و شیرین سخنی وی قبول تام یافت . در 604ق /1207م به حج رفت و گرمای شدید آن سال را تحمل کرد و مرگ حاجیان بسیاری را بر اثر تشنگی شاهد بود. چندانکه می گوید: سه روز تمام در میان مردگان راه می رفته است . در 607ق /1210م با الملک المعظم عیسی (د 624ق /1227م ) به غزا رفت . در 619ق دوباره عازم سفر حج شد، اما بر اثر فروافتادن از اسب دو ماه بستری گردید.
wikiahlb: سبط_بن_جوزی