سادات

/sAdAt/

مترادف سادات: سیدها، سیده ها

معنی انگلیسی:
the sayyids or descendants of the prophet, the descendants of the prophet

لغت نامه دهخدا

سادات. ( ع اِ ) جمع سادت ( سادة ) است که در اصل سَیَدة بود، جمع تکسیر سائد، و سائد بر وزن فاعل بمعنی سید است. پس سادات جمع الجمع سائد باشدنه جمع سید. ( غیاث ) ( آنندراج ). مهتران :
که سادات جمع جوانان جنت
نبی گفت هستند شبیر و شبر.
ناصرخسرو ( دیوان ص 150 ).
و اسامی ملوک عصر و سادات زمان بنظم رائع و شعر شائع این جماعت باقی است. ( چهار مقاله چ معین ص 51 ). در جملگی دیار خراسان از اشراف سادات به مکنت و یسار و کثرت عقار... درگذشته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 250 ). احدی از فضلا و سادات نزدیک تر از ایشان [ ملاباشی ] در خدمت پادشاهان نمی نشستند. ( تذکرة الملوک چ تهران ص 1 ).

سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایتبوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری نورآباد در کنار باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه. دامنه و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات است ، 300 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ایتیوند هستند و در زمستان قشلاق میروند. در این آبادی امامزاده ای است بنام شاهزاد ابراهیم از اولاد حضرت موسی بن جعفر ( ع ) که معروف به بابابزرگ و ساختمان آن در دامنه غربی کوه سر کشتی واقع است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

سادات. ( اِخ ) دهی است ازدهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 77 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه آرو بهبهان. کوهستانی و هوای آن سردسیر و مالاریائی است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات ، گردو، میوه است ، 250 تن سکنه دارد که به : زراعت ، گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی و بافت قالیچه و جاجیم درآن معمول است. راه مالرو دارد. ساکنان آن از طایفه ٔبویراحمد هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در 7 هزارگزی شمال باختری قره باشلو، سر راه عمومی کپکان. جلگه ای و سردسیر است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است ، 130 تن سکنه دارد که بزراعت اشتغال دارند.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سادات. ( اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 3 هزارگزی شمال لردگان و متصل به راه سادات به لردگان. کوهستانی و هوای آن معتدل است. آب آن از چشمه و محصول آن گندم و جو است ، 306 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سلاطین دهلی چهارمین سلسله از خاندانهای مسلمان هند پیش از سلطنت مغول شامل بیست و هفتمین تا سی امین پادشاهان دهلی که پس از سلسله تغلقیه از ۸۱۷ ه.ق./۱۴۱۴م. تا در حدود ۸۴۷ه.ق./۱۴۴۳ م. در دهلی حکومت رانده اند .
بزرگان، اولادپیغمبراسلام، جمع الجمع سائد
( صفت اسم ) جمع ساده . ۱ - مهتران بزرگان . ۲ - فرزندان رسول ( صفت ) و ایمه اطهار .
سلاطین را سادات میگفتند

فرهنگ معین

[ ع . ] (ص . اِ. ) جِ سادة . ۱ - بزرگان . ۲ - اولاد پیامبر.

فرهنگ عمید

۱. [جمعِ سادَة، جمع الجمعِ سائِد] = سائد
۲. اولاد پیغمبر اسلام.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] سادات در لغت به معنای مِهتران و بنابر تعریف فقهی، عنوانی است برای کسانی که نسب شان به هاشم بن عبد مناف (جدّ رسول الله) میرسد.
البته در عرف مردم، سیادت بیشتر با نسل حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) پیوند خورده است و مشهورترین شاخه های سادات نسل شان به امامان شیعه می رسد. سادات دارای شاخه های مختلفی هستند که اصلی ترین و مهمترین آنها عبارتند از هاشمی، محمدی، حسنی، حسینی، موسوی و رضوی.
در فقه احکامی ویژه برای سادات ذکر شده است؛ ازجمله اینکه گرفتن زکات از غیر سید برای آنها جایز نیست و بخشی از خمس نیز به سادات فقیر اختصاص دارد.

[ویکی اهل البیت] «سادات» جمع «سادة» است که آن در اصل «سَیَدة» بر وزن طلبة و جمع مکسّر سائد به معنی سید، بزرگ و مهتر است. پس سادات جمع الجمع سائد باشد نه جمع سید؛ این واژه در عرف به نسل و ذریه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دختر گرامی اش فاطمه زهراء سلام الله علیها اطلاق می شود و به معنی وسیعتر، نسل هاشم را که در فقه اسلام از مستحقّین خمس بشمار آیند.
سید نامی‎ است که در ایران به ذرّیه پیامبر صلی الله علیه و آله اطلاق می‎شود و در ترکیه و قلمرو پیشین عثمانی به آنان میر می‎گفتند و در عربستان لقب شریف بیشتر گفته می‎شد البته سید بیشتر از دو لقب میر و شریف استعمال می‎شد به ویژه این که علاوه از ایران در عراق و شبه قاره نیز معمول است.
هم اکنون این گونه معمول است که کسانی که سید نامیده می‎شوند نسبشان به پیامبر می‎رسد و در این مورد اکثر سادات شجره نامه دارند در رساله‎های عملیه نیز طرقی برای احراز سیادت اشخاص بیان شده است از جمله شجره نامه و اشتهار به سیادت در محلی این که بگویند پدر و جدّ این شخص سید بوده‎اند در زمانهای گذشته بیشتر از این عصر در مورد نسب سادات سخت‎گیری می‎شد و برای سرپرستی سادات در هر شهری نهادی بود به نام نقابت سادات که به مسئول این نهاد نقیب السادات می‎گفتند و در کل سرزمین‎های هنگامی که حکومت مرکزی خلافت بغداد قدرت داشت شخصی ریاست و سرپرستی کل نقیبان را بر عهده داشت که به او نقیب النقبار می‎گفتند.
روایات درباره فضیلت «سادات» فراوان آمده که به برخی از آنها اشاره می شود:

دانشنامه عمومی

سادات (زابل). سادات، روستایی در دهستان حیدرآباد بخش مرکزی شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۵۰ نفر ( ۵۸ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس سادات (زابل)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شاید باور نکنید سادات اسم دهتر هم هستش الان اسم مادربزرگ دختر خالم ( منظورم مادر باباشه ) سادات هستش!!!
سید سادات نوادگان حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم هستند که با چند لقب در ممالک عربی و بلاد اسلامی وجود دارند . القاب چون سید میر شریف و خواجه و میرزا هستند
به دختری که هم از پدر و هم از مادر سیده باشد، سادات میگویند، به اینصورت که لفظ سادات بعد از اسم او می آید مثل زهرا سادات، رقیه سادات
سادات یعنی افرادی که ازنسل انسانهای برگزیده وخاص وقابل احترام خداوندهستند. و اگر کسی به سادات احترام نکند و رفتارخنثی داشته باشد حداقل نباید به آنها بی احترامی کندولی احترام به سادات مومن صواب است وثواب دارد و رنجاندن سادات غیرمومن هم ناصواب است و ترک رنجاندن آنها واجب است.
descendant

بپرس