[ویکی فقه] اگر دین را مجموعه عقاید و دستورات عملی بدانیم که بنا بر ادعای آورنده و پیروان آن عقاید و دستورات (پیامبر اسلام و مسلمانان)، از سوی آفریدگار جهان می باشد، و اخلاق را مجموعه آموزه هایی که راه و رسم زندگی کردن به نحو شایسته و بایسته را ترسیم کرده، بایدها و نبایدهای ارزشی حاکم بر رفتار آدمی را می نمایاند، به خوبی به رابطه تنگاتنگ دین و اخلاق پی خواهیم برد واخلاق را پاره ای ناگسستنی از دین به شمار خواهیم آورد. از این رو سخن گفتن از اخلاق منسوب به اسلام، سخنی به جا و بحث درباره نظام اخلاقی اسلام، امری موجه و گفت و گو درباره ساختار کلی حاکم بر این نظام، امری درخور تامل و اندیشه خواهد بود.همان گونه که اشاره شد چنین بحثی امروزه تحت عنوان اخلاق هنجاری مطرح می شود. اخلاق هنجاری که بخش مهمی از فلسفه اخلاق را شکل می دهد، در پی تبیین نظامی از قواعد و اصول حاکم بر افعال اخلاقی است.
اخلاق هنجاری دارای دو بخش است:در بخش نخست معیارهای کلی اخلاقی و خوب و بدهای کلی، ملاک کار درست و نادرست، رابطه خوبی و درستی و معیار خوبی و بدی کارها مطرح می شود و در بخش دوم از خوبی و بدی، و درستی و نادرستی، اخلاقی یا غیراخلاقی بودن افعال خاص سخن می رود. غالب آرای موجود در زمینه اخلاق هنجاری، استقلال اخلاق از دین را مفروض می گیرد و تلاش می کند مستقل از خدا و دین، نظامی اخلاقی را بنیاد نهد. این مکاتب در واقع نوعی اخلاق سکولار را عرضه می کنند.اینک براساس ساختار اصطلاحاتی که برای معرفی مکاتب اخلاقی رایج در مغرب زمین معهود است، می کوشیم جایگاه اخلاق اسلامی را درآن ساختار بیابیم.
مکاتب اخلاق هنجاری
مکاتب اخلاق هنجاری را فیلسوفان اخلاق در دو دسته کلی جای داده اند:الف) نظریه های غایت انگارانه ؛ب) نظریه های وظیفه گرایانه .گروه نخست بازشناسی باید و نبایدها، درست و نادرست ها و خوب و بدها را با توجه به نتیجه کار تعیین می کنند و این که میزان خیر و شر مترتب بر آن چه اندازه است؛ و گروه دوم برآنند که ویژگی های خود عمل، قطع نظر از میزان خیری که در پی می آورد، می تواند آن عمل را صواب و لازم گرداند. برای مثال وفای به عهد کاری عادلانه است، خداوند به آن فرمان داده است و نیز حکومت به آن امر کرده است. در نظر وظیفه گرا هریک از این ویژگی ها می توانئند وفای به عهد را خوب، نادرست و لازم گرداند، هرچند خیری بر آن مترتب نشود. برخلاف او، غایت انگار تنها ویژگی مؤثر در صواب و ناصواب بودن عمل را میزان خیری که بدان می انجامد می داند.
← مکتب اخلاقی اسلام
نظام های اخلاقی غایت انگارانه خود بر چند قسم اند:الف) نظام های خودگرا یک غایت انگار خودگرا همواره در پی به دست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است و در اعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد (غایت انگار). افزون بر آن، آنچه برای او مهم است خیر و صلاح خودش است، نه دیگران - چنین نظامی را خودگروی اخلاقی می نامند.ب) نظام های سودگرا در نظر نظام های سودگرا، ملاک خوب و بد، خیر و شر همگانی است، نه خیر و شر شخصی. البته ممکن است در این میان نیز مکاتبی باشد که خیر گروه، ملت یا حتی خانواده را مورد نظر قرار دهند که اهمیتشان کمتر از دو شاخه قبلی است. پرسش آن است که نظام اخلاقی اسلام به کدام یک از این دسته ها تعلق دارد: خودگراست یا همه گرا یا گروه گرا؟ پاسخ آن است که با توجه به متون دینی ما، نظام اخلاقی اسلام، یک نظام غایت انگار خودگرا می باشد. معنای این سخن آن است که:اولا، فعل اخلاقی در اسلام هدف و غرض (غایت) دارد و ثانیا،آن هدف و غرض مربوط به شخص عامل است.
غایت مکتب اخلاقی اسلام
...
اخلاق هنجاری دارای دو بخش است:در بخش نخست معیارهای کلی اخلاقی و خوب و بدهای کلی، ملاک کار درست و نادرست، رابطه خوبی و درستی و معیار خوبی و بدی کارها مطرح می شود و در بخش دوم از خوبی و بدی، و درستی و نادرستی، اخلاقی یا غیراخلاقی بودن افعال خاص سخن می رود. غالب آرای موجود در زمینه اخلاق هنجاری، استقلال اخلاق از دین را مفروض می گیرد و تلاش می کند مستقل از خدا و دین، نظامی اخلاقی را بنیاد نهد. این مکاتب در واقع نوعی اخلاق سکولار را عرضه می کنند.اینک براساس ساختار اصطلاحاتی که برای معرفی مکاتب اخلاقی رایج در مغرب زمین معهود است، می کوشیم جایگاه اخلاق اسلامی را درآن ساختار بیابیم.
مکاتب اخلاق هنجاری
مکاتب اخلاق هنجاری را فیلسوفان اخلاق در دو دسته کلی جای داده اند:الف) نظریه های غایت انگارانه ؛ب) نظریه های وظیفه گرایانه .گروه نخست بازشناسی باید و نبایدها، درست و نادرست ها و خوب و بدها را با توجه به نتیجه کار تعیین می کنند و این که میزان خیر و شر مترتب بر آن چه اندازه است؛ و گروه دوم برآنند که ویژگی های خود عمل، قطع نظر از میزان خیری که در پی می آورد، می تواند آن عمل را صواب و لازم گرداند. برای مثال وفای به عهد کاری عادلانه است، خداوند به آن فرمان داده است و نیز حکومت به آن امر کرده است. در نظر وظیفه گرا هریک از این ویژگی ها می توانئند وفای به عهد را خوب، نادرست و لازم گرداند، هرچند خیری بر آن مترتب نشود. برخلاف او، غایت انگار تنها ویژگی مؤثر در صواب و ناصواب بودن عمل را میزان خیری که بدان می انجامد می داند.
← مکتب اخلاقی اسلام
نظام های اخلاقی غایت انگارانه خود بر چند قسم اند:الف) نظام های خودگرا یک غایت انگار خودگرا همواره در پی به دست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است و در اعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد (غایت انگار). افزون بر آن، آنچه برای او مهم است خیر و صلاح خودش است، نه دیگران - چنین نظامی را خودگروی اخلاقی می نامند.ب) نظام های سودگرا در نظر نظام های سودگرا، ملاک خوب و بد، خیر و شر همگانی است، نه خیر و شر شخصی. البته ممکن است در این میان نیز مکاتبی باشد که خیر گروه، ملت یا حتی خانواده را مورد نظر قرار دهند که اهمیتشان کمتر از دو شاخه قبلی است. پرسش آن است که نظام اخلاقی اسلام به کدام یک از این دسته ها تعلق دارد: خودگراست یا همه گرا یا گروه گرا؟ پاسخ آن است که با توجه به متون دینی ما، نظام اخلاقی اسلام، یک نظام غایت انگار خودگرا می باشد. معنای این سخن آن است که:اولا، فعل اخلاقی در اسلام هدف و غرض (غایت) دارد و ثانیا،آن هدف و غرض مربوط به شخص عامل است.
غایت مکتب اخلاقی اسلام
...
wikifeqh: ساختار_اخلاق