اخلاق سکولار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گرایشی در اخلاق است که صفات، رفتارها و هنجارهای حاکم بر آنها را بر دیدگاه غیر دینی مبتنی می کند و معتقد است دین هیچ گونه مرجعیتی در امور اخلاقی ندارد.
از دیدگاه اخلاق سکولار عقل خود بنیاد و علم تجربی تنها مرجع تنظیم رفتارهای انسانی است. برخی قرائت ها از سکولاریسم ، بر این باور استوار است که جهان ارزشی است که خدا به آدمیان اعطا کرده و خود از آن سلب مسئولیت نموده است و نگهداری آنرا به خود انسان سپرده است.
جوهره سکولاریسم
« خدا آن چنان بزرگ است که نباید باشد». چارلز لارمر در کتاب فراسوی دین و روشنگری می نویسد: جوهره سکولاریسم جدید همین جمله است. او معتقد است در واقع رعایت حرمت استعلایی و عظمت خدا کار را به جایی رسانده که لازم نیست زحمت اداره عالم و طبیعت انسانی را به دوش داشته باشد. در اخلاق نیز رعایت حرمت استعلایی خداوند به این است که او را در حد یک آمر و ناهی که انسانها راتحریک به رفتارهای خاصی کند ندانیم. اما اگر خدا و دستورات الاهی مبنای اخلاق نباشد، اخلاق باید بر چه مبنایی استوار شود؟ پاسخ هاچسون (Francis hutcheson (۱۶۹۴-۱۷۴۶)، فیلسوف اسکاتلندی و مبلغ عمده نظریه «حس اخلاقی» در علم اخلاق.) این است که باید به طبع و سرشت آدمی رجوع کرد. اما گروهی دیگر مانند کانت و ساموئل کلارک عقل عملی را جانشین خدا در اخلاق می دانند.
رابطه دین و اخلاق در جهان اسلام
مبحث اخلاق سکولار زیر مجموعه مبحث بسیار مهم رابطه اخلاق و دین است. در جهان اسلام موضوع ارتباط دین و اخلاق تحت عنوان نظریه حسن و قبح الهی مطرح شده و انظار مختلفی را برانگیخته است. با نگاهی به تاریخ اندیشه اسلامی ، دو نکته در این زمینه واضح است. اول این که بحث برسر رابطه اخلاق و دین رنگ بوی کلامی داشته است دوم این که یکی از نخستین درگیری های کلامی در قرون اولیه هجری است. این نزاع میان دو مذهب معتزله و اشاعره درگرفت. معتزله بر این باور بودند که: حسن و قبح اخلاقی، اولا ذاتی است. به این معنا که خوبی و بدی اوصافی وابسته به ذات اشیاء و رفتارهاست نه این که به دستور و فرمان الاهی منوط باشد. ثانیا این حسن و قبح عقلی است، به این معنا که در مقام کشف این اوصاف حداقل در برخی امور عقل به تنهایی و بدون نیاز به دستورات دینی می تواند خوبی و بدی را بفهمد. اشاعره براین باور بودند که حسن و قبح اخلاق شرعی است. به این معنا که امر و نهی خداوند مثبت نیکی و بدی افعال است. این گونه نیست که خوبی و بدی در ذات افعال نهفته باشد. تعبیر شایع و رایجی از اشاعره وجود دارد که مانند یک ضرب المثل علمی شده است. آنها معتقدند «الحسن ما حسنه الشارع و القبیح ما قبحه الشارع». براین پایه لازمه سخن اشاعره این است که اخلاق جزء لاینفک دین باشد و لازمه سخن معتزله این است که اخلاق از مستقل از دین باشد.
پیشینه اخلاق سکولار در غرب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس