زیار

/ziyAr/

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

زیار. ( ع اِ ) زوار. لبیشه ستور. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هر چیز که صلاح چیزی باشد. ( ناظم الاطباء ). || رسنی که میان پاردم و سینه بند شتر کنند. ( ناظم الاطباء ). به همه معانی رجوع به زوار شود.

زیار. ( ع اِ ) زیارة. کمان و قوس. ( ناظم الاطباء ).

زیار. ( اِخ ) نام مردی بوده از اکابر امرای گیلانات و مازندران ، اصل ایشان از پارسیان زردشتی. وقتی حکمرانی مازندران یافتندو از اولاد او مردآویج به سپهسالاری تبرستان و ری ، تاشهر زنگان رسید... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). که نسبش به ارغش پیوسته میشود و پدر ملوک آل زیار است. ( از حبیب السیر ). نامی از نامهای ایرانی و از جمله نام پدرمردآویج سرسلسله ملوک ایرانی نژاد در گرگان و... ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به آل زیار شود.

زیار. ( اِخ ) دهی از دهستان بالا لاریجان است که در بخش لاریجان شهرستان آمل واقع است و 175 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

زیار. ( اِخ ) دهی از دهستان میان دربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

زیار. ( اِخ ) دهی از دهستان براآن است که در بخش حومه شهرستان اصفهان واقع است و 459 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

پدر مرداویج ووشمگیر که آل زیار بدو منسوبند .
دهی از دهستان برا آن است که در بخش حومه شهرستان اصفهان واقع است و ۴۵۹ تن سکنه دارد .

گویش مازنی

/zeyaar/ از توابع بالا لاریجان آمل & زمین و ملک

دانشنامه عمومی

زیار (آمل). زیار ، روستایی از توابع بخش لاریجان شهرستان آمل در استان مازندران ایران است.
این روستا در دهستان بالا لاریجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۰ نفر ( ۱۵خانوار ) بوده است.
عکس زیار (آمل)

زیار (اصفهان). زیار شهری از توابع بخش مرکزی در شهرستان اصفهان در استان اصفهان ایران است که در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۱؛ روستای زیار از توابع دهستان براآن جنوبی بخش مرکزی شهرستان اصفهان به شهر تبدیل و به عنوان شهر زیار شناخته شد . شهر زیار در کیلومتر ۲۵ جاده اصفهان قرارگرفته است. اکثر مردم این شهر به شغل کشاورزی مشغول می باشند. [ ۱]
از مهم ترین آثار تاریخی این شهر می توان به مناره زیار و بند مروان و قلعه اربابی و مسجد جامع امام حسین اشاره نمود.
عکس زیار (اصفهان)عکس زیار (اصفهان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

ریشه کلمه از زَوّار یا زُوار ( زیار ) میباشد به معنی نگهبان و سر پرست آمده ، نام طائفه ای در لرستان که زُوار ( زیار ) ( سی سی یا سیا سیا ) میباشد در بروجرد سمت گلدشت ساکن هستن
میشه این گمان را هم برد که از ریشه پهلوی ژیار باشه بمعنی متمدن و ژیار شده زیار
چون ما کژال هم در پهلوی میبینیم به معرب شده تبدیل به غزال و سپس دوباره به فارسی بازگشته و بسیاری از واژگان ژیوه ( جیوه ) که معرب شده زبیق
...
[مشاهده متن کامل]

و برخی واژگان دگردیسی آوایی در پارسی پیدا کرده آموژکار=آموزگار - بوژ=بُز
ژ به ز جای خود را داده است

زیار ( شاهزاده دیلمی )
زیار شخصیتی تاریخی است که سلف زیاریان می باشد و نام این دودمان از او گرفته شده است. زیار احتمالاً از اشراف گیلان بوده. وی پدر مرداویج و وشمگیر، دو امیر نخستین زیاریان، می باشد.
زیار: زندگی کننده .
یاشار : زندگی کننده .
ار: پسوند اسم ساز و شاخص فارسی یا پسوند چشمگیر، بزرگ کننده، برتری.
زیار : همیشه زنده , جاویدان .
یاشار : یاشار ( ترکی ) جاویدان، همیشه زنده.
زیار : زیار اسم پسرانه با ریشه فارسی به معنی زندگی کننده و زندگی بخش است, , زیار مرکب از : زی : زندگی . ار : این پسوند در زبان پهلوی بیشتر برای ساختن صفت فاعلی به کار می رود. به همین خاطر کلمات "گفتار" و "کردار" و "رفتار" هر سه در زبان پهلوی صفت فاعلی هستند.
زیار= زی ار، صفت فاعلی برگرفته از مفهوم زیستن - زمین و ملک و خواسته که بکار زندگی آید
زیار= زی ار، صفت فاعلی برگرفته از مفهوم زیستن

بپرس