زهیر
فرهنگ اسم ها
معنی: درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ) زهیر ابن ابی اسما [حدود میلادی] شاعر عرب، که یکی از معلقات به او منسوب است و او را یکی از سه شاعر بزرگ عرب جاهلی شمرده اند، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم پسر، اسم عربی، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن، اسم طبیعت
لغت نامه دهخدا
زهیر. [ زَ ] ( ع ص ) لاغری بواسطه بیماری. || غمناک و دلگیر. ( ناظم الاطباء ). به هر دو معنی رجوع به اشتینگاس شود.
زهیر. [ زَ ] ( اِخ ) نام پهلوانی ایرانی. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ) ( از فهرست ولف ) :
سر مایه و پیشروشان زهیر
که آهو ربودی ز چنگال شیر.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1280 ).
زهیر. [ زُ هََ ] ( اِخ ) ابن ابی سلمی ( 530 - 627 م. ) . شاعر عرب در دوره جاهلیت و از اصحاب معلقات. وی در وصف دقیق و تنسیق کلام متین بود و از مشهورترین شعرای عصر خود به شمار می رفت. او را دیوانی است و یکی از سه شاعر متقدم عرب است و آن دو دیگر امروءالقیس و نابغه ذبیانی اند. خلقی عالی و منزلتی بزرگ و ثروتی فراوان داشت. اغلب خویشاوندانش از جمله پدر و خال و خواهر و... او شاعر بودند و اشعار او در روح عرب تأثیرفراوان داشت و در نزد امراء ذبیان خصوصاً هرم بن سنان و حرث بن عوف مقرب بود... زهیر به تهذیب و تنقیح اشعار خود اهتمام داشت تا آنجا که قصاید وی به «حولیات » معروف گردیده است ، زیرا هر قصیده را در چهار ماه تنظیم می کرد و چهار ماه آنرا بر شعراء دیگر عرضه می داشت و بدین طریق اشعارش در غایت روانی و جودت و با پند و موعظه آمیخته بود و از بکار بردن الفاظ سست و لغو احتراز می کرد. معلقه وی با این بیت آغاز میشود:
«اء مِن ام اوفی دمنة لم تکلم
بحومانة الدراج فالمتثلم » :
صلصل خواند همی شعر لبید و زهیر
نارو راند همی مدح جریر و خثم.
منوچهری.
با خط ابن مقله و با حکمت زهیربا حفظ ابن معتز و با صحبت ابی.
منوچهری.
یکی همچون جمیل آمد دوم مانند بثینه سدیگر چون زهیر آمد چهارم چون ام اوفی.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 133 ).
رجوع به البیان و التبیین و امتاع و روضات و الموشح و شدالازار و اعلام زرکلی و المعرب جوالیقی و عقد الفرید و المرصع و امتاع ص 494 و تاریخ گزیده و معجم المطبوعات شود.زهیر. [ زُ هََ ] ( اِخ )ابن اقمر، مکنی به ابوکثیر. رجوع به ابوکثیر شود.
زهیر. [ زُ هََ ] ( اِخ ) ابن القین البجلی. یکی از اصحاب امام حسین ( ع ) که در واقعه روز عاشورا به شهادت رسید. ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 46 و 51 و 53 شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
ابن هند العدوی
پیشنهاد کاربران
زهیر ۱ - شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ ۲ - ( اَعلام ) ۱ ) نام یکی از شهدای کربلا؛ ۲ ) زهیر ابن ابی اسما [حدود ۶۲۷ میلادی] شاعر عرب، که یکی از معلقات به او منسوب است و او را یکی از سه شاعر بزرگ عرب جاهلی شمرده اند.
زهیر : زَهیر از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی .
زهیر : زُ هَیر یکی از اصحاب امام حسین ( ع ) که در واقعه روز عاشورا به شهادت رسید .
زهیر : زُ هَیر یکی از اصحاب امام حسین ( ع ) که در واقعه روز عاشورا به شهادت رسید .
زهیر یعنی تابناک . مثل عشقم ، همسرم ، زندگیم ، که اسمش زهیره
ابن قتیبه در کتابش ادب الکاتب زُهَیر را مصغّر مرخّم از " اَزهَر" میداند و ازهر را ( ( اَبیَض ) ) به معنی سپیدتر معنا کرده است !
ادب الکاتب با شرح استاد علی فاعور ص ۶۳
ادب الکاتب با شرح استاد علی فاعور ص ۶۳
در گویش دری
آدم ناتوان و درمانده
آدم لاغر و ناتوان
آدم پیر و لاغر
آدم بیمار و ضعیف
آدم ناتوان و درمانده
آدم لاغر و ناتوان
آدم پیر و لاغر
آدم بیمار و ضعیف
زهیر
جنگاور و دلاور کربلا
فرمانده سپاه امام حسین که در گودال قتلگاه هم نام او را صدا زد
جنگاور و دلاور کربلا
فرمانده سپاه امام حسین که در گودال قتلگاه هم نام او را صدا زد
زهر شدن برای کسی که دوسش داشتی
اگه کسی معنی کلمه زهیر در زبان بلکچی میدونه بگه لطفا زهیرن ذلفا بو عا ینی چی
زَهیر در بلوچی دلتنگی معنی می دهد . در بلوچی نوعی آواز در موسیقی بلوچستان است که آوازی دلتنگ آور است که به هنگام دوری از یار و دلبر از عمق دل نواخته می شود. این موسیقی و آواز در بین بلوچها به زهیروک معروف است.
زهیر از شهدای کربلا
و ماندگاری نام زهیر در این روزگار فقط به واسطه جنگاوری و دلاوری شخص زهیر بن قین و داستان عجیب و شنیدنی این جناب با حضرت حسین ابن علی علیه السلام میباشد.
و ماندگاری نام زهیر در این روزگار فقط به واسطه جنگاوری و دلاوری شخص زهیر بن قین و داستان عجیب و شنیدنی این جناب با حضرت حسین ابن علی علیه السلام میباشد.
درخت پرشکوفه
در بوئنوس آیرس , زهیر , یک سکه ی معمولی بیست سنتاوی است , که با چاقو یا کاغذبر , رقم 2 را رویش کنده اند ؛ 1929 , تاریخی است که در طرف دیگر آن حک شده است .
در گجرات , در پایان قرن هجدهم , زهیر یک ببر بود .
... [مشاهده متن کامل]
در جاوه , کوری در مسجد سوراکارتا بود که مومنان سنگسارش کردند .
در ایران , اسطرلابی بود که نادر شاه دستور داد به قعر دریا بیندازند .
در زندان مهدی , در سال 1892 , قطب نمایی بود که رودلف کارل فن سلاتین از آن استفاده می کرد .
در گجرات , در پایان قرن هجدهم , زهیر یک ببر بود .
... [مشاهده متن کامل]
در جاوه , کوری در مسجد سوراکارتا بود که مومنان سنگسارش کردند .
در ایران , اسطرلابی بود که نادر شاه دستور داد به قعر دریا بیندازند .
در زندان مهدی , در سال 1892 , قطب نمایی بود که رودلف کارل فن سلاتین از آن استفاده می کرد .
خورخه لوئیس بورخس ( شاعر , مقاله نویس و داستان نویس آرژانتینی ) مفهوم زهیر را متعلق به سنت اسلامی می داند و حدس می زند در آغاز سده ی هجدهم مطرح شده باشد . زهیر به عربی یعنی بیش از حد تابناک , مرئی , حاضر , چیزی که نمی توان نادیده اش گرفت . چیزی یا کسی که وقتی برای اولین بار با آن ارتباط پیدا می کنیم , کم کم فکر ما را اشغال می کند , تا جایی که نمی توانیم به چیز دیگری فکر کنیم . این حال را می توان سلامت دانست , یا جنون . ( فرهنگ نامه ی پدیده های خارق العاده , فوبور سن پر , 1953 )
... [مشاهده متن کامل]
چیزی که وقتی آدم آن را لمس کرد یا دید , دیگر هرگز از یاد نمی برد . . . و آنقدر فکرش را اشغال می کند تا او را به جنون بکشاند .
... [مشاهده متن کامل]
چیزی که وقتی آدم آن را لمس کرد یا دید , دیگر هرگز از یاد نمی برد . . . و آنقدر فکرش را اشغال می کند تا او را به جنون بکشاند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)