زم ( Zam ) به چم سرما و هَریر ( Harir ) همریشه با ( Hard ) زبان انگلیسی از واژگان پارسی اند. پس واژه ی زَمهَریر ، پارسی است نه تازی.
زمهریر ؛ سرمای شدید و سوزناک و زخم زننده یا سرمای حرارت گیرنده.
درک بهتر مفهوم نهفته در کلمه ی زمهریر مرتبط با مطلب تحلیلی زیر؛
زمان ؛ کلیدواژه ای است که مرتبط و منطبق با حال حاضر و واقعیت موجود نیست بلکه مفهومی است مرتبط با نیستی ، پوکی و پوچی و عدم وجود انرژی. که این تعریف فقط برای گذشته و آینده صادق می شود. کلیدواژه ی زمان که ریشه ی اصلی این کلمه از زم منشعب شده و در کلماتی مثل زمستان زمین زم زم زمهریر قابل مشاهده است اشاره به کمبود و یا عدم انرژی و حرارت در چیزی را دارد. در زبان انگلیسی امروزی از کلمه ی epoch که به معنی دوران به زبان فارسی ترجمه و برگردان شده است در واقع مرتبط با کلمه ی پوچی در زبان فارسی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
زمستان ؛ زمست بعلاوه آن به مفهوم سرما. افزونه ی حرف آن جهت ایجاد اسم افزوده شده است مثل نیکان کامران زنگان رحمان و. . .
زمین ؛ به مفهوم خاک سرد و خشک
زم زم یا زمزم ؛ آب خنک خنک ، برند نوشابه ی زمزم نیز بر مبنای خنک نوشی آن نام گذاری گردیده است.
زمزمه ؛ سخن زیر لب و آهسته و کم صدا یا بی صدا یا صدای ضعیف و پَست
گفته که رمزیش نباشد ز بن
لحن بود زمزمه بی سخن.
امیرخسرو
زمهریر ؛ سرمای شدید و سوزناک و زخم زننده یا سرمای حرارت گیرنده.
زمغ یا صمغ ؛ شیره خشک و سرد درختان
زمخت ؛ سرد و سخت و خشک مرتبط با کلمه ی زُخان به مفهوم سرمای سخت و شدید و زخم زننده که در زبان کردی کرمانجی وقتی هوا بسیار سرد باشد می گویند هوا زَخ دارد یعنی هوا زخم زننده است از کلمه ی زُخان در زبان ژاپنی به جای کلمه ی زمان از کلمه ی جیکان استفاده می شود که همان تغییر شکل یافته ی زیخان می باشد به مفهوم نیستی و پوچی و عدم وجود انرژی و گرما یا هر چیزی که وجود نداشته باشد و غایب باشد. حتی مفهوم نهفته در کلمه ی زخم به معنی هدر رفت انرژی دارای مفهوم می باشد. حتی کلمه ی زَخ در کلمه ی صخره به مفهوم سنگ سختی که به خود آب نمی گیرد در عالم واقع قابل مشاهده است. همچنین این مفهوم در کلمه ی زخارف و مزخرف به معنی بی ارزش و بی معنی و بیهوده قابل مشاهده است و فراوان از این دست کلمات.
زم یا سم ؛ به مفهوم مرگ آور و کشنده و سوزاننده
زمام ؛ گرفتن و مهار کردن انرژی زیاد تحت عنوان افسار لجام و غیره
ضمیر ؛ ضمایر اشاره به شخصی یا چیزی که دور یا نزدیک است، دارند. و در مکانی که ما هستیم نیست و غایب است.
زمن یا ثمن ؛ بی ارزش کم بها با اصطلاح رایج ثمن بخس که کلمه ی بخس منشعب از کلمه ی خز به مفهوم سردی و خنکی و بی ارزشی دارای مفهوم می باشد.
زمره ؛ فوج و گروه یا گروه متفرق از مردم.
مؤنث زَمِر. کم موی و کم پشم.
سوره زمر ؛ سی و نهمین سوره از قرآن کریم است و شامل ۷۵ آیه می باشد. این سوره مکی است و به موضوعات مختلفی از جمله توحید، قیامت، و پاداش و مجازات در آخرت می پردازد.
برخی از محورهای اصلی سوره زمر عبارتند از:
- تأکید بر توحید و یکتاپرستی
- دعوت به اخلاص در عبادت خداوند
- تأکید بر عدالت الهی و حساب و کتاب اعمال در روز قیامت
- سرنوشت نیکوکاران و بدکاران در آخرت
- تشویق به توبه و بازگشت به سوی خداوند
این سوره به ویژه تأکید می کند که انسان ها در روز قیامت به دسته های مختلف تقسیم می شوند و بر اساس اعمال خود مورد حسابرسی قرار می گیرند.
در زبان روسی به زمستان " زیما" می گویند. به نظر میرسد واژه های" زمستان"، " زمهریر"، و " زیما" همگی ریشه مشترک دارند.
زمهریر از ماده زمهر به معنی شدت سرما ، یا شدت غضب ، یا سرخ شدن چشم بر اثر خشم ، می باشد .
در زبان ترکی به آن زُنپور گفته می شود . "قشین زنپورنده " یعنی در سرمای شدید زمستان.
واژه زمهریر ریشه ایی ایرانی داردیا عربی ؟اگرایرانیست چرادرقرآن آمده ؟اگر عربیست برچه وزنی میباشد ؟
شجام. [ ش َ ] ( اِ ) سجام. سرمای سختی باشد که درختان را بخشکاند. ( برهان ) . سرمای سخت بود. ( فرهنگ نظام ) ( لغت فرس اسدی ) . شخته. سرمازدگی. سرمای سخت بود که درختان را خشک گرداند. ( اوبهی ) . شجد. شجن. سرمای سخت. ( فرهنگ جهانگیری ) :
... [مشاهده متن کامل]
سپاهی که نوروز گرد آورید
همه نیست کردش ز ناگه شجام.
دقیقی.
سپاهی که نوروز گرد آورید
شجامش به یک دم فروخوابنید.
فردوسی.
- شجام زدگی ؛ یخ زدگی. سرمازدگی. سرماخوردگی.
- شجام زدن کسی را ؛ سرما زدن او را. ( از فرهنگ اسدی چ پاول هورن ) .
صمیم
|| سرمای سخت. ( منتهی الارب ) .
از زخم گام باره ٔ تو در صمیم دی
بر کوه لاله رسته و بر دشت ضیمران.
مسعود سعد
زمهریر:سرمای شدید.
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون تقسیم واژه به کلمات کوچکتر و در صورت لزوم ایجاد تغییر در جهت معنادار شدن، سپس داستان سازی و در نهایت تجسم صحنه های داستان در ذهن استفاده نمود مثال:زمهریر، تقسیم و تغییر: زم زم و حریر ( پارچه ی نازک خنک ) ، اما چکیده داستان: لباس حریر بر تن حاجی بیت الله الحرام و خیس کردن آن با آب زم زم باعث یک سرمای شدید در حاجی می شود که قابل وصف نیست.
... [مشاهده متن کامل] بنام خدا
با سلام، به معنی جایگاه بسیار سرد در عالم غیب.
زمهریر: سرمای بسیارسخت ومکان خیلی سرد
زمهریر
زمهریر. [ زَ هََ ] ( ع اِ ) سختی سرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . سرمای بسیار سخت و شدت سرما. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرمای سخت . ( غیاث ) ( شرفنامه ٔ منیری ) ( دهار ) ( ترجمان القرآن ) ( السامی فی الاسامی ) . سرمای سخت . برودت عظیم . باد سرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا )
... [مشاهده متن کامل]
بدان رستخیز و دم زمهریر
خروش یلان بود و باران تیر.
فردوسی .
تو باشی به بیچارگی دستگیر
توانا ابر آتش وزمهریر.
فردوسی .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)