رویین
فرهنگ اسم ها
معنی: محکم، استوار، ( به مجاز ) سخت و محکم، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر پیران ویسه که در جنگ یازده رخ به دست بیژن کشته شد
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
رده برکشیدند هردو سپاه
غو نای رویین برآمد به ماه.
فردوسی.
چه برزوی از خواب سر بر کشیدخروشیدن نای رویین بدید.
فردوسی.
این بدرد ترک رویین را چو هیزم را تبرو آن شود در سینه جنگی چو در سوراخ مار.
منوچهری.
تختی همه از زر سرخ بود... و چهار صورت رویین ساخته برمثال مردم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 550 ). کوس رویین که بر جمازگان بود فروکوفتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 617 ). ذکر شهرستان رویین که آن را مدینةالصفر خوانند. ( مجمل التواریخ والقصص ). و از عین القطر شهرستانی رویین کرد که آن را مدینةالصفر خوانند. ( مجمل التواریخ والقصص ).دل دوزد نوک نیزه خطی
جان سوزد حد تیغ رویینا .
ناصرخسرو.
ترا رسولان باشند تیرهای خدنگ جواب نامه بود تیغهای رویینا.
مسعودسعد.
جام بلور در خم رویین رستم است دست از دهان خم به مدارا برآورم.
خاقانی.
چو آن طبل رویین گرگینه چرم به ماهی رساند یک آواز نرم.
نظامی.
|| برنجین. ( ناظم الاطباء ) : یکی دیگ رویین به بار اندرون
که استاد بود او به کار اندرون.
فردوسی.
|| محکم. استوار. ( فرهنگ فارسی معین ).- دژ رویین ؛ دژ محکم و استوار :
گویی اینک بر دژ رویین روس
رایت شاه اخستان برکرد صبح.
خاقانی.
- رویین حصار ؛ کنایه از حصار محکم و استوار : عروسی را بدان رویین حصاری
ز بازو ساختی سیمین عماری.
نظامی.
- رویین روان ؛ که روانی استوار دارد.که روحیه قوی و محکم دارد : بزودی سوی پهلوان آمدند
خردمند و رویین روان آمدند.
فردوسی.
|| رنگ سرخی که به روی می مالند. سرخی. ( ناظم الاطباء ). اما ظاهراً محرف روینی باشد که منسوب به روین یا روناس است.بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - هرچیز که از روی ساخته شده باشد . ۲ - محکم استوار .
نام ولایتی .
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
در شاهنامۀ فردوسی دو تن بدین نام خوانده شده اند: ۱. دلاور تورانی، پسر پیران که در چوگان بازی افراسیاب و سیاوش ، به فرمان افراسیاب ، در گروه سیاوش بود. چون پیلسم و فرشیدورد او را از کشته شدن سیاوش و خطری که فرنگیس را تهدید می کرد آگاه کردند، برای چاره جویی به پدر روی آورد. هنگامی که بهرام ِ گودرز در پی تازیانۀ گم شده اش، در رزمگاه دلاوران تورانی را شکست داد، پیران رویین را به دستگیری بهرام گمارد، اما رویین از نبرد با بهرام خسته شد و نزد پدر گریخت . رویین، در جنگ یازده رخ ، نامۀ پدر را برای گودرز برد و او را ستود و در برابر او سر فرود آورد. گودرز نیز پذیرایی شاهانه ای از او کرد. رویین یکی از یازده دلاور تورانی بود که در آن جنگ کشته شد؛ ۲. دلاور ایرانی از خاندان پشنگ و داماد طوس که در جنگ کیخسرو با افراسیاب ۳۳ مهتر از خاندان خود را فرماندهی می کرد.
wikijoo: رویین
مترادف ها
رویی، شبیه فلز روی، رویین
پیشنهاد کاربران
سیمین گون
همانند نقره و سفید اندام و سیم گون
همانند نقره و سفید اندام و سیم گون