[ویکی فقه] امام خمینی (ره) در تولید اندیشه اصولی از شیوه هایی فعّال و در عین حال منطقی بهره می گرفته است.
عرف گرایی، عنصری مشترک میان بسیاری از مکتب های اصولی است؛ نائینی ، آقا ضیاء عراقی ، کمپانی ، امام خمینی و شهید صدر ، همگی عرف گرا هستند؛ یعنی موضوع حکم را براساس عرف شناسایی می کنند، به قواعد عرفی در محاورات گردن می نهند و با روایات براساس فهم عرفی برخورد می کنند. اگر تفاوتی میان مجموعه های اصولی دیده می شود، بیشتر از این نظر است که برخی این ویژگی عرف گرایی را کمتر و برخی بیش تر دارند. در مَثل، نائینی در ارائه و تنقیح مباحث، عرف گراتر از آقا ضیاء است؛ چه آن که آقا ضیاء، در موارد بسیار، بحث را با دقت هایی عقلی هرچند با لایه ای از عرف گرایی به پیش می برد. به عبارت دیگر، تفاوت در این است که ذهن عرفیِ پاره ای از اصولی ها به دلیل مدرسه ای شدن و انس گرفتن با مباحث عقلی، آسیب دیده وگرنه شعار عرف گرایی نقطه اشتراک همه یا اکثر اصولیان است.آنچه امام خمینی (ره) را از بسیاری از عالمان اصولی متمایز می سازد، عرفی نگر بودن وی است که در جای جای مطالعات اصولی او به چشم می آید. به تعبیر دیگر، امام علاوه بر عرف گرایی، عرف نگر بود؛ یعنی در تحلیل قواعد عرفی که به حکم و مقتضای عرف گرایی پذیرفته می شوند، نگاه و نگرشی عرفی را مبنای تحلیل و مطالعه قرار می داد، در حالی که اصولیان مباحث را با گرایشی عقلی نگرانه مطالعه و بررسی کرده یا می کنند.
← تفاوت این دو نگرش و گرایش
بسیاری، مرجع تشخیص و تعیین مصداق موضوع را دقت عقلی می پندارند. طرفداران این دیدگاه در عین حال که معتقدند: مفهوم موضوع را باید از عرف گرفت، و به همین جهت عرف گرا هستند، در تشخیص مصداق به سراغ عقل می روند. صاحب کفایه از طرفداران این نظریه است. او می گوید:(والعرف إنّما یکون مرجعاً فی تعیین المفاهیم، لا فی تطبیقها علی مصادیقها.) نایینی نیز همین دیدگاه را می پذیرد و می گوید:(إنّ نظر العرف إنّما یکون متّبعاً فی المفاهیم، لا فی تطبیقها علی المصادیق.) دلیل این دیدگاه این است که: چون عرف مسامحه می کند، نمی توان در مصداق شناسی تکیه بر آن کرد؛ چه آن که معیار، مصداق واقعی است و نه مصداق وهمی و مسامحی.
← نظر مرحوم نایینی
۱. این سیاق نباید خلاف ظهور آیات دیگر باشد؛۲. در سیاق، توجه به ضمایر، اشاره ها و… بسیار مهم است؛۳. برخی از آیات در کنار آیات دیگر قرار دارند و سیاق شمرده نمی شوند؛و قواعد دیگری که ممکن است با تأمل در این مطلب، بنیان نهاده شود.لذا خوب است که ما پیرامون سیاق شناسی، با تأمل پیش رویم؛ زیرا هر کسی ممکن است سیاق را مطابق فهم کاذب خود تشخیص دهد. برای این که به توافقی عرفی و عالمانه برسیم، ناچاریم که قواعد سیاق شناسی را تأسیس کنیم.
گونه های مختلف سخن عرفی برای فهم قرآن
...
عرف گرایی، عنصری مشترک میان بسیاری از مکتب های اصولی است؛ نائینی ، آقا ضیاء عراقی ، کمپانی ، امام خمینی و شهید صدر ، همگی عرف گرا هستند؛ یعنی موضوع حکم را براساس عرف شناسایی می کنند، به قواعد عرفی در محاورات گردن می نهند و با روایات براساس فهم عرفی برخورد می کنند. اگر تفاوتی میان مجموعه های اصولی دیده می شود، بیشتر از این نظر است که برخی این ویژگی عرف گرایی را کمتر و برخی بیش تر دارند. در مَثل، نائینی در ارائه و تنقیح مباحث، عرف گراتر از آقا ضیاء است؛ چه آن که آقا ضیاء، در موارد بسیار، بحث را با دقت هایی عقلی هرچند با لایه ای از عرف گرایی به پیش می برد. به عبارت دیگر، تفاوت در این است که ذهن عرفیِ پاره ای از اصولی ها به دلیل مدرسه ای شدن و انس گرفتن با مباحث عقلی، آسیب دیده وگرنه شعار عرف گرایی نقطه اشتراک همه یا اکثر اصولیان است.آنچه امام خمینی (ره) را از بسیاری از عالمان اصولی متمایز می سازد، عرفی نگر بودن وی است که در جای جای مطالعات اصولی او به چشم می آید. به تعبیر دیگر، امام علاوه بر عرف گرایی، عرف نگر بود؛ یعنی در تحلیل قواعد عرفی که به حکم و مقتضای عرف گرایی پذیرفته می شوند، نگاه و نگرشی عرفی را مبنای تحلیل و مطالعه قرار می داد، در حالی که اصولیان مباحث را با گرایشی عقلی نگرانه مطالعه و بررسی کرده یا می کنند.
← تفاوت این دو نگرش و گرایش
بسیاری، مرجع تشخیص و تعیین مصداق موضوع را دقت عقلی می پندارند. طرفداران این دیدگاه در عین حال که معتقدند: مفهوم موضوع را باید از عرف گرفت، و به همین جهت عرف گرا هستند، در تشخیص مصداق به سراغ عقل می روند. صاحب کفایه از طرفداران این نظریه است. او می گوید:(والعرف إنّما یکون مرجعاً فی تعیین المفاهیم، لا فی تطبیقها علی مصادیقها.) نایینی نیز همین دیدگاه را می پذیرد و می گوید:(إنّ نظر العرف إنّما یکون متّبعاً فی المفاهیم، لا فی تطبیقها علی المصادیق.) دلیل این دیدگاه این است که: چون عرف مسامحه می کند، نمی توان در مصداق شناسی تکیه بر آن کرد؛ چه آن که معیار، مصداق واقعی است و نه مصداق وهمی و مسامحی.
← نظر مرحوم نایینی
۱. این سیاق نباید خلاف ظهور آیات دیگر باشد؛۲. در سیاق، توجه به ضمایر، اشاره ها و… بسیار مهم است؛۳. برخی از آیات در کنار آیات دیگر قرار دارند و سیاق شمرده نمی شوند؛و قواعد دیگری که ممکن است با تأمل در این مطلب، بنیان نهاده شود.لذا خوب است که ما پیرامون سیاق شناسی، با تأمل پیش رویم؛ زیرا هر کسی ممکن است سیاق را مطابق فهم کاذب خود تشخیص دهد. برای این که به توافقی عرفی و عالمانه برسیم، ناچاریم که قواعد سیاق شناسی را تأسیس کنیم.
گونه های مختلف سخن عرفی برای فهم قرآن
...
wikifeqh: روش_اصولی_امام_خمینی