روز واقعه (فیلمنامه). روز واقعه
فیلمنامه ای از
بهرام بیضایی است از سالِ ۱۳۶۱.
بر اساسِ این کتاب
شهرام اسدی فیلمی به همین نام به سالِ ۱۳۷۳ ساخته،
مجید انتظامی سمفونیِ روز واقعه را ساخته و
محمّد رحمانیان نیز نمایشنامه ای نوشته است. [ ۱]
شخصاً در همان بار اوّلی که فیلمنامه را خواندم، به واسطهٔ سبک و سیاق حاکم بر کار فهمیدم که احتمالاً بهرام بیضایی در نگارش آن نقش داشته است. وقتی حدسم را با
فرهنگ در میان گذاشتم، او تأیید کرد که فیلمنامه کارِ بیضایی است . . .
عبدالله اسفندیاری[ ۲]
روز واقعه به سالِ ۱۳۶۱[ ۴] و به روایتِ دیگر به سالِ ۱۳۵۸[ ۵] نگاشته شد و کتابش نخستین بار به سالِ ۱۳۶۳ در انتشارات
ابتکار طبع شد. [ ۶] سپس تر کتاب در
انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چاپ شد و چاپ های بعدی به وسیلهٔ همین
ناشر و با نگارهٔ «نقارهٔ سفر» از
مقاماتِ حریری کارِ
بغداد ( ۶۳۵ هجریِ قمری ) بر روی جلد بوده است. [ ۷]
عبدالله اسفندیاری در گفتگویی به سالِ ۱۳۹۱ توضیح داده است که «حوالی سال ۱۳۶۰» که در شبکهٔ یکِ
تلویزیونِ ایران کار می کرده، داستانِ مسلمان شدنِ یکی مسیحی در زمانِ
واقعهٔ عاشورا را برای داریوش فرهنگ تعریف کرده و از او درخواسته تا فیلمنامه ای از این داستان بنویسد؛ ولی فرهنگ نپذیرفته و داستان را به دیگرانی از جمله
کیهان رهگذار و
محسن مخملباف بازگفته، مگر فیلمنامه اش را بنویسند؛ ولی کسی نخواسته و فیلمنامه ای نوشته نشده و موضوع فراموش شده؛ تا یک سالی سپس تر که داریوش فرهنگ بازمی گردد و فیلمنامهٔ روز واقعه را به نامِ نویسنده ای با نام مستعار «ع. سالک» به
تلویزیون می دهد، که پروانه ساخت می گیرد؛ ولی تصمیم به ساخت فیلم تا پس از
جنگ پس می افتد. [ ۲] [ ۸]
در این اثنا، نویسنده در سالِ ۱۳۶۳ کتابِ روز واقعه را چاپ کرد و نگارندهٔ واقعی فیلمنامه شناخته شد.
احمد طالبی نژاد خبر داده که کسانی بر این باور بوده اند که بیضایی روز واقعه را «برای تبرئه ی خود از برخی اتهامات» نوشته است. [ ۹]
ترکیبِ «روزِ واقعه» در شعرِ
حافظ پیشینه دارد، و به معنیِ روزِ مرگ به کار رفته است. [ ۱۰]
قرآن نیز
سوره ای به نامِ «واقعه» دارد که دربارهٔ
زندگی پس از مرگ و
روزِ قیامت است. [ ۱۱]
جوانِ نصرانیاسلام آورده و اینک در روزِ عروسی، یک روز پیش از واقعهٔ عاشورا، آنگاه که اخبارِ کشتنِ
مسلم بن عقیل می رسد، آوایی در سرش می پیچد که کمک می خواهد. شبلی پیِ آوا از جشنِ عروسی بیرون می زند و راهِ
کوفه پیش می گیرد و به تاخت از بیابان می گذرد و در این سفر ماجراهایی از سر می گذراند؛ ولی سرانجام ساعتی پس از واقعهٔ عاشورا به کربلا می رسد.