ردیه نویسی های عصر حضور

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دانش کلام اسلامی در سده دوم و سوم هجری به صورت دانشی با قواعد و روش مشخص شکل گرفت. در این میان متکلمان شیعی با محوریت شخصیت هایی چون هشام بن حکم، هشام بن سالم، مومن طاق و فضل بن شاذان نقش بی بدیلی در شکل گیری و گسترش آن برعهده داشتند؛ به گونه ای که حتی در محافل علمی نسبت به متکلمانِ دیگر گروه های کلامی همانند معتزله، خوارج و مرجئه شناخته شده تر و از جایگاه برتری برخوردار بودند. آنان با نظریه پردازی نوین در پرتو تعالیم اهل بیت و با نگارش آثار مهمی در موضوعات مختلف کلامی و پرورش شاگردانی بنام، در شکل گیری و تعالی علم کلام نقش آفرینی کردند.ردیه نگاری های عالمان شیعه در مباحث کلامی یکی از مهم ترین شاخصه های نشان دهنده این حضور فعال و نقش آفرینی پررنگ است. این ردیه نویسی ها علاوه بر نقد اندیشه های غیرمسلمانان نظیر مسیحیان، مانویه، هندوان و یهود، به نقد آراء و اندیشه های متکلمان جریان های اسلامی مانند معتزلیان، خوارج، مرجئیان و اهل حدیث نیز پرداخته است. این رویکرد از آن جهت که موجب بالندگی علم کلام و تاریخ اندیشه گردیده است در این مقاله به صورت ویژه مورد تحلیل قرار گرفته و تبیین شده است.
می دانیم که دانش کلام با توجه به نیازها و شبهات معرفتی و عقیدتی و نیز سفارش اسلام به تعقل و استدلال در مباحث دینی، در بستر جامعه اسلامی به وجود آمد و بارور گردید. عالمان و نخبگان مسلمان با رویکردهای مختلف به مباحث گوناگون عقایدی پرداختند و به توسعه و تبیین بیش از پیش علم کلام دست یازیدند. شیعیان که همواره معارف اسلامی را از طریق اهل بیت دریافت می کردند تحت اشراف و رهنمودهای آنان به سراغ مسائل کلامی رفتند و مباحث دینی را مورد بررسی و کاوش دقیق قرار دادند.در قرن دوم هجری جریان های فکری و نحله های کلامی از لحاظ نظریه پردازی در حوزه کلام در اوج قرار داشته اند. در این میان اندیشوران تربیت شده در دامان امامان معصوم نیز از میدان داران مهم و برجسته عرصه دانش کلام به شمار می رفتند. اصحاب امامیه با بهره گیری از تعالیم ائمه در شهر مهم کوفه مدرسه کلامیِ را پی ریزی و بنیانگذاری کردند که دوران این مدرسه کلامی یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ تفکر امامیه محسوب می شود. در مدرسه یاد شده افزون بر بگو و مگوهای کلامی و تبادل افکار و تضارب آراء، محصولات علمی ممتاز و قابل توجه (از لحاظ کیفی و کَمّی) تولید و تدوین گردید.اندیشمندان امامی مدرسه کلامی کوفه فعالیت های علمی خویش را تنها در کوفه محدود نکردند بلکه با رونق گرفتن شهر نوبنیاد بغداد (به عنوان مرکز خلافت) آنان نیز همانند رهبران سایر جریان های فکری به تدریج (تقریبا پس از نیمه اول سده دوم هجری) بدانجا منتقل شدند و کارهای علمی خود در حوزه کلام را تداوم بخشیدند.در بغداد هرچند متکلمان امامیه در آغاز فضایی باز و حتی با مساعدت کارگزاران سیاسی روبرو بودند و آنان نیز با استفاده از این فضای مناسب می کوشیدند بسان گذشته در عرصه کلام ورزی فعالانه حضور داشته باشند، اما دیری نپایید که دستگاه خلافت و حاکمان سیاسی به ظرفیت بالا و عمیق جریان کلامی امامیه پی برده و برای حاکمیت خویش احساس خطر نموده و در پی آن عرصه را بر اصحاب متکلم امامیه تنگ کردند تا جایی که برخی از آنان متواری و برخی سر از سیاه چال های خلفای عباسی سر درآوردند. با این جوّ خفقان آور و فضای رعب انگیز، تقریبا در اواخر سده دوم هجری انسجام جریان کلامی امامیه از هم گسیخت و مدرسه کلامی پرفروغ کوفه رو به افول گذاشت. در این دوره نه تنها بزرگترین مدرسه فکری امامیه از رونق افتاد بلکه با سیاست های سخت گیرانه خلفای عباسی رفته رفته ارتباط شیعیان با ائمه نیز کاهش پیدا کرد؛ تا آنکه در سال ۲۶۰ قمری با غیبت امام دوازدهم جامعه امامیه به اوج دشواری های خویش رسید به گونه ای که تحیر و آشفتگی عقیدتی در میان امامیان و عدم یک مدرسه فکری منسجم و پاسخ گو، عرصه را بیش از پیش بر عالمان امامی تنگ کرد. با این همه تلاش سترگ و اهتمام وافر متکلمان امامیه (در عصر حضور) در گسترش و شکوفایی موضوعات نایکسان کلامی انکار ناپذیر است.در این میان با این پرسش مواجه می شویم که با توجه به حضور و فعالیت هایِ جریان ها و گروه های فکری گوناگون در سه قرن نخست، متکلمان امامی عصر حضور به چه میزان در برابر آراء و اندیشه آن گروه ها واکنش نشان داده و ردیه نوشته اند؟ آیا متکلمان عصر حضور صرفا در مقابل دیدگاه هایِ جریان های درون اسلامی فعال بودند و یا اینکه در برابر افکار گروه های غیراسلامی نیز فعالیت می کردند؟ به نظر می رسد یکی از مهم ترین عرصه های کلامی که کلام ورزان امامیه در آن فعال بودند عرصه ردیه نگاری و نقد نظرگاه های مخالفان فکری بوده است. متکلمان امامیه ضمن تبیین مباحث مختلف کلامی، آراء و عقاید جریان های اسلامی و غیر اسلامی را نقد می کردند. در این پژوهه برآنیم تا نشان دهیم که چه نحله های مختلف فکری (اسلامی و غیر اسلامی) مورد انتقاد متکلمان امامی عصر حضور قرار گرفته اند. در این پژوهش از نقد نگاری های امامیه علیه سایر فرق شیعی به دلیل حجم اندک مقاله، سخنی به میان نیامده است و تنها به ردیه نگاری های امامیه علیه جریان های غیرشیعی و غیراسلامی پرداخته شده است.
جریان های اسلامی
همزمان با فعالیت های کلامی متکلمان امامیه در عصر حضور، سایر جریان های فکری اسلامی نیز حضوری پررنگ در ترویج و گسترش مباحث کلامی داشتند در این بخش به گروه های درون دینی خواهیم پرداخت که اندیشه و دیدگاه هایشان مورد نقد و بررسی اندیشمندان امامی دوران حضور قرار داشته است.
← معتزلیان
می دانیم که همزمان با پیدایش دانش کلام، نحله های فکری غیر اسلامی نیز کم و بیش در محیط های علمی جهان اسلام فعال بودند و حضور برخی از این گروه ها تا مدت ها تداوم داشته است. در این قسمت از چگونگی برخورد و نقد کلام ورزان شیعی با این جریان های برون دینی سخن به میان خواهیم آورد.
مانویان و دوگانه پرستان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس