[ویکی فقه] مطابق بعضی از روایات قبر حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور (واقع در نجف اشرف، یا سرزمین سینا) می باشد. وصی او یوشع بن نون (علیه السلام) بود.
در آیه ۲۴۸ سوره بقره سخن از تابوت (صندوق عهد موسی) به میان آمده و در آن آیه چنین می خوانیم:«وَقَالَ لَهُمْ نِبِیُّهُمْ إِنَّ آیَه مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَه مِّن رَّبِّکُمْ وَبَقِیَّه مِّمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِکَه إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَه لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ؛ و پیامبرشان (اشموئیل) به بنی اسرائیل گفت: نشانه صحت حکومت و فرماندهی طالوت آن است که تابوت (صندوق عهد) به سوی شما خواهد آمد، که در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی (علیه السلام) قرار دارد، در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند. در این موضوع نشانه روشن برای شما است، اگر ایمان داشته باشید.»توضیح اینکه موسی (علیه السلام) در روزهای آخر عمر خود، الواح مقدس تورات، کتاب آسمانی را به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگر در میان صندوقی نهاد و آن را به وصی خود یوشع بن نون سپرد، این صندوق چنانکه از آیه فوق استفاده می شود، دارای اعتبار و عظمت خاصی برای بنی اسرائیل، و مایه اطمینان و آرامش خاطر برای آنها بود.
← کلام اهل بیت
۲۴۰ سال از عمر موسی (علیه السلام) گذشت، روزی عزرائیل نزد او آمد و گفت: «سلام بر تو ای همسخن خدا.»موسی (علیه السلام) جواب سلام او را داد و پرسید: تو کیستی؟او گفت: من فرشته مرگ هستم.موسی: برای چه به اینجا آمده ای؟عزرائیل: آمده ام تا روحت را قبض کنم.موسی: روحم را از کجای بدنم خارج می سازی؟عزرائیل: از دهانت.موسی: چرا از دهانم، با اینکه من با همین دهانم با خدا گفتگو کرده ام؟عزرائیل: از دستهایت.موسی: چرا از دستهایم، با اینکه تورات را با این دستهایم گرفته ام؟عزرائیل: از پاهایت.موسی: چرا از پاهایم، با اینکه با همین پاهایم به کوه طور (برای مناجات) رفته ام؟عزرائیل: از چشمهایت.موسی: چرا از چشمهایم، با اینکه همواره چشمهایم را به سوی امید پروردگار کشیده ام؟عزرائیل: از گوشهایت.موسی: چرا از گوشهایم، با اینکه سخن خداوند متعال را با گوشهایم شنیده ام.خداوند به عزرائیل وحی کرد: «روح موسی (علیه السلام) را قبض نکن تا هروقت که خودش بخواهد.»عزرائیل از آنجا رفت، و موسی (علیه السلام) سالها زندگی کرد تا اینکه: روزی «یوشع بن نون» را طلبید و وصیتهای خود را به او نمود، سپس به تنهایی به سوی کوه طور رفت، مردی را دید مشغول کندن قبر است، نزد او رفت و گفت: «آیا می خواهی تو را کمک کنم؟» او گفت: آری، موسی او را کمک کرد. وقتی که کار کندن قبر تمام شد، موسی (علیه السلام) وارد قبر گردید و در میان آن خوابید تا ببیند اندازه لحد قبر، درست است یا نه، در همان لحظه خداوند پرده را از جلو چشم او برداشت، موسی (علیه السلام) مقام خود در بهشت را دید، عرض کرد: «خدایا روحم را به سویت ببر.» همان دم عزرائیل روح او را قبض کرد، و همان قبر را مرقد موسی (علیه السلام) قرار داد، و آن قبر را پوشانید، و آن مرد قبر کن، عزرائیل بود که به آن صورت درآمده بود.
← ندای منادی
۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.
...
در آیه ۲۴۸ سوره بقره سخن از تابوت (صندوق عهد موسی) به میان آمده و در آن آیه چنین می خوانیم:«وَقَالَ لَهُمْ نِبِیُّهُمْ إِنَّ آیَه مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَه مِّن رَّبِّکُمْ وَبَقِیَّه مِّمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَی وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِکَه إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَه لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ؛ و پیامبرشان (اشموئیل) به بنی اسرائیل گفت: نشانه صحت حکومت و فرماندهی طالوت آن است که تابوت (صندوق عهد) به سوی شما خواهد آمد، که در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی (علیه السلام) قرار دارد، در حالی که فرشتگان آن را حمل می کنند. در این موضوع نشانه روشن برای شما است، اگر ایمان داشته باشید.»توضیح اینکه موسی (علیه السلام) در روزهای آخر عمر خود، الواح مقدس تورات، کتاب آسمانی را به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگر در میان صندوقی نهاد و آن را به وصی خود یوشع بن نون سپرد، این صندوق چنانکه از آیه فوق استفاده می شود، دارای اعتبار و عظمت خاصی برای بنی اسرائیل، و مایه اطمینان و آرامش خاطر برای آنها بود.
← کلام اهل بیت
۲۴۰ سال از عمر موسی (علیه السلام) گذشت، روزی عزرائیل نزد او آمد و گفت: «سلام بر تو ای همسخن خدا.»موسی (علیه السلام) جواب سلام او را داد و پرسید: تو کیستی؟او گفت: من فرشته مرگ هستم.موسی: برای چه به اینجا آمده ای؟عزرائیل: آمده ام تا روحت را قبض کنم.موسی: روحم را از کجای بدنم خارج می سازی؟عزرائیل: از دهانت.موسی: چرا از دهانم، با اینکه من با همین دهانم با خدا گفتگو کرده ام؟عزرائیل: از دستهایت.موسی: چرا از دستهایم، با اینکه تورات را با این دستهایم گرفته ام؟عزرائیل: از پاهایت.موسی: چرا از پاهایم، با اینکه با همین پاهایم به کوه طور (برای مناجات) رفته ام؟عزرائیل: از چشمهایت.موسی: چرا از چشمهایم، با اینکه همواره چشمهایم را به سوی امید پروردگار کشیده ام؟عزرائیل: از گوشهایت.موسی: چرا از گوشهایم، با اینکه سخن خداوند متعال را با گوشهایم شنیده ام.خداوند به عزرائیل وحی کرد: «روح موسی (علیه السلام) را قبض نکن تا هروقت که خودش بخواهد.»عزرائیل از آنجا رفت، و موسی (علیه السلام) سالها زندگی کرد تا اینکه: روزی «یوشع بن نون» را طلبید و وصیتهای خود را به او نمود، سپس به تنهایی به سوی کوه طور رفت، مردی را دید مشغول کندن قبر است، نزد او رفت و گفت: «آیا می خواهی تو را کمک کنم؟» او گفت: آری، موسی او را کمک کرد. وقتی که کار کندن قبر تمام شد، موسی (علیه السلام) وارد قبر گردید و در میان آن خوابید تا ببیند اندازه لحد قبر، درست است یا نه، در همان لحظه خداوند پرده را از جلو چشم او برداشت، موسی (علیه السلام) مقام خود در بهشت را دید، عرض کرد: «خدایا روحم را به سویت ببر.» همان دم عزرائیل روح او را قبض کرد، و همان قبر را مرقد موسی (علیه السلام) قرار داد، و آن قبر را پوشانید، و آن مرد قبر کن، عزرائیل بود که به آن صورت درآمده بود.
← ندای منادی
۱. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۴۸.
...
wikifeqh: رحلت_موسی