فرهنگ اسم ها
معنی: رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
بناف قبه عالم بصلب قائم کوه
به پشت راکع چرخ و به سجده مهتاب.
خاقانی.
زو دید آن نماز که قائم نمود الف راکع بماند دال و تشهد نمودلام.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 301 ).
|| در حالت رکوع رونده. ( ناظم الاطباء ). در اصطلاح فقه ،کسی را گویند که در حال رکوع باشد در هنگام نماز، یعنی بعد از قرائت حمد و سوره سرش را بقدری فرودآورد تا کف دستهایش بزانوهایش برسد. ( ناظم اطباء ) : رفتم بدر صومعه عابد و زاهد
دیدم همه در پیش قدت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که ترا میطلبم خانه به خانه.
شیخ بهائی.
|| در دوره جاهلیت بکسی می گفتند که متدین باشد و به بت پرستش نکند. ( از متن اللغة ).- راکع بخدا ؛ کسی که توکل و اعتماد بخدا کند. ( از متن اللغة ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - رکوع کننده خم شونده . ۲ - فروتنی کننده خاضع جمع راکعین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فروتنی کننده.
پیشنهاد کاربران
فروتن
رکوع کننده
خاکی
کی رسانند آن امانت را بتو
تا نباشی پیششان راکع دوتو
✏ �مولانا�
رکوع کننده
خاکی
کی رسانند آن امانت را بتو
تا نباشی پیششان راکع دوتو
✏ �مولانا�