راویان واقعه عاشورا

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] راویان جریان عاشورا را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
به هر حال عظمت حادثه کربلا و تأثیرات عمیق و گسترده سیاسی و اجتماعی آن در تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ تشیع، هر ذهن کنجکاو و علاقمند به درک و فهم حقایق تاریخی را به شناخت منابع گزارش های این رویداد سوق می دهد؛ خاصه آن که از دیرباز ادعای نامکتوب ماندن گزارش های تاریخی در اسلام تا نیمه سده دوم هجری از سوی خاورشناسان مطرح و شایع شده است. با این حال آنچه در کتاب مقتل الحسین علیه السلام ابومخنف، (که اولین کتاب مقتل امام حسین علیه السلام است) وجود دارد نشان دهد که بسیاری از راویان اصلی واقعه عاشورا شاهدان عینی و حاضر در میدان کربلا بوده اند و آنچه در منابع مختلف در این باره بدست ما رسیده از ارزش تاریخی بسیار برخوردار است.
تعیین تاریخ دقیق و نام کسی که نخستین بار به ثبت و تدوین واقعه عاشورا پرداخته، دشوار است؛ زیرا نزدیک به سیزده سده از آن فاصله گرفته ایم. با این حال می توان با تتبع در منابع و بررسی گزارش ها و اخبار بر جای مانده تا حدودی به حقیقت نزدیک شد. منابع قابل اعتماد تقریباً اتفاق نظر دارند که برای اولین بار در اوایل سده دوم هجری، ابومخنف لوطبن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی کوفی (ه.م ۱۵۸) گزارشهای مربوط به واقعه کربلا را در کتابی که آن را «مقتل الحسین علیه السلام» نامید، گرد آورد.
قراین تاریخی نشان می دهد که ابومخنف کتاب مقتل خود را در حدود دهه سوم از سده دوم هجری تألیف کرده است؛ زیرا هنگامی که وی در این کتاب به خبر ورود مسلم بن عقیل به کوفه و اقامت او در خانه مختار بن ابی عبید ثقفی اشاره می کند، چنین می افزاید: «خانه ای که امروز به خانه مسلم بن مسیب شهرت دارد».
از این اشاره ابومخنف می توان دریافت که هنگامی که او مشغول تألیف کتاب مقتل بوده، خانه مذکور به مسلم بن مسیب تعلق داشته و بنابر روایت طبری مسلم تا سال ۱۲۸ هجری قمری زنده بوده است. از این رو، می توان با ظن قریب به یقین گفت که کتاب مقتل الحسین در سالهای پایانی دهه سوم سده دوم هجری، یعنی بین سالهای ۱۲۷ تا ۱۳۰ که دوره ضعف امویان و مقارن با آغاز دعوت عباسیان است، تدوین شده است و به گفته برخی از محققان هیچ استبعادی ندارد که این تألیف از سوی امام یا داعیان عباسی به ابومخنف پیشنهاد شده باشد تا از این گزارشهای هولناک تاریخی که لکه ننگی بر دامان خاندان اموی بوده، در تبلیغ و پیشبرد نهضت خود بر ضد امویان و سقوط آنان بهره گیرند، چنان که عملاً نیز چنین کردند و به نوشته مورخان یکی از دلایل سقوط امویان، نهضت سیدالشهدا علیه السلام و فاجعه دردناک کربلا بود، هر چند که عباسیان پس از پیروزی و جلوس بر مسند خلافت، به رغم آن که نهایت بهره برداری را از حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام کرده بودند، خود از همان آغاز در برابر علویان ایستادند و در سرکوب آنان فجایعی مرتکب شدند که ده چندان آن بود که امویان کرده بودند.
ذکر چند نکته درباره ابومخنف و خاندان او ضروری است، نخست آن که: جد ابومخنف زائد، یعنی مخنف بن سلیم، در جنگ جمل از همراهان علی علیه السلام بوده و پیش از نبرد صفین از سوی امیرالمؤمنین علیه السلام به امارت و ولایت اصفهان و همدان گماشته شده و با شروع جنگ صفین دو نفر را بر جای خویش گمارده و خود در صفین حضور یافته است.
دیگر آن که: میان دانشمندان شیعه در باب مذهب ابومخنف اختلاف وجود دارد. برخی از آنان به شیعه بودن وی تصریح کرده اند، ولی در این که او شیعه امامی باشد تردید دارند. همچنین قابل ذکر است که هر چند ابومخنف از نظر علمای اهل سنت به وثاقت شناخته نشده ولی مورخان بزرگی چون واقدی، ابن قتیبه، طبری و ابن اثیر از او روایت نقل کرده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس