رافع بن هرثمه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] رافع بن هرثمة، یا ابن نومَرْد، یکی از سرداران آل طاهر و حاکم خراسان من جانب محمد بن طاهر سال ۲۷۱ ه، بود. وی بر طبرستان در سال ۲۷۷ دوران موفق عباسی چیره شد.
رافع، در آن هنگام که یعقوب بن لیث بر نیشابور استیلا یافت، و هنگام زوال دولت طاهریان، در شمار یاران او درآمد، و با او به سجستان رفت. پس یعقوب او را از خود براند و او به دیار خود در نواحی جی «تامین» (تامین از قراء بادغیس.) رفت، چون در سال ۲۶۸ احمد بن عبدالله خجستانی کشته شد، اصحاب او به رافع بن هرثمه، که از سرداران محمد بن طاهر بود، پیوست. او در آن هنگام در هرات بود و مردم او را به امارت برگذیدند. ابو طلحة بن شرکب از جرجان به نیشابور رفته بود. رافع او را در محاصره گرفت. ابو طلحة بن شرکب از نیشابور به مرو راند و در آنجا و در هرات به نام محمد بن طاهر، خطبه خواند. عمرو بن لیث بر سر او لشکر کشید و مرو را از او گرفت و محمد بن سهل بن هاشم را بر آن شهر امارت داد و باز گردید و ابو طلحه را نزد اسماعیل بن احمد سامانی فرستاد و از او یاری خواست. اسماعیل نیز لشکری به یاری او فرستاد. او نیز با آن لشکر به مرو رفت و محمد بن سهل بن هاشم را از آنجا بیرون کرد و به نام عمرو بن لیث خطبه خواند. این واقعه در ماه شعبان سال ۲۷۱ بود. در این احوال المعتمد علی الله، عمرو بن لیث را از همه اعمال خراسان عزل کرد و آن اعمال از سوی موفق به محمد بن طاهر داده شد. محمد بن طاهر در این هنگام در بغداد بود. محمد، رافع بن هرثمه را از جانب خود فرمانروایی خراسان داد، جز ماوراءالنهر که هم چنان در قلمرو نصر بن احمد سامانی باقی ماند. رافع نزد اسماعیل پیک فرستاد و از او برای دفع ابو طلحه یاری طلبید. اسماعیل با چهار هزار سپاهی به یاری او آمد. هم چنین رافع علی بن الحسین المرورودی را به یاری خود خواند و همه به نبرد ابو طلحه رفتند. ابوطلحه در مرو بود. این واقعه در سال ۲۷۲ اتفاق افتاد، ابو طلحه را در مرو مغلوب کردند. وی به عمرو پیوست و رافع به خوارزم روانه شد و خراج آنجا را گرفت و به نیشابور باز گردید.
وفاداری رافع به احمد خجستانی
خجستانی از هرات به قصد جنگ با ابو طلحه (برادر یعمر) دوازده هزار سوار فراهم کرد و به سه منزل مانده از نیشابور رسید و برادر خود عباس را با عده ای فرستاد ابو طلحه به مقابله او فرستاد و عباس را کشت و سواران او منهزم شدند. چون احمد فرار آنها را دانست به هرات بازگشت؛ ولی از کشتن برادرش خبر نداشت برای پیدا کردن او اموال بسیار داد و کسی نتوانست او را پیدا کند. رافع بن هرثمه از ابو طلحه امان خواست و ابو طلحه به او امان داد و نزد او مقرب و محترم شد و اطمینان یافت او به احمد خجستانی خبر قتل برادرش عباس را خواهد داد. ابو طلحه رافع را به شهر بیهق و بست فرستاد که مالیات را دریافت کند. رافع رفت و قائد دو شهر را گرفت و قصد داشت که با خجستانی همراه شود. ابو طلحه خبر (خیانت) و فرار رافع را شنید سوار شد و با عده چابک شبیخون زد و حلی و اتباع او را تار و مار کرد که گمان برده بود، رافع است رافع چون آن وضع را دید گریخت و نجات یافت.
استیلای رافع بر گرگان
در آن سال رافع بن هرثمه به گرگان لشکر کشید و به حکومتمحمد بن زید در آن سامان پایان داد. محمد به استرآباد پناه برد و رافع او را محاصره کرد و مدت دو سال محاصره را دوام داد. نرخ خوار و بار در آن دیار گران شد و وضع و حال بجائی رسید که دیگر هیچ نوع خوراک باقی نماند. قیمت هر یک مثقال نمک به دو مثقال سیم رسید. محمد بن زید با عده ی کمی شبانه از آن جا بیرون رفتند و به ساری پناه بردند. رافع برای دفع او لشکری فرستاد و جنگ رخ داد و سرانجام محمد ساری و طبرستان را ترک کرد. رستم بن قارن از رافع امان خواست و فرزند «قوله» داماد رافع شد. هنگامی که رافع در طبرستان بود، علی بن لیث برادر عمرو بن لیث به او پناه برد، زیرا برادرش عمرو او را در کرمان بازداشت کرده بود. او حیله به کار برد و خود را نجات داد و فرزندان خود معد و لیث را همراه خود نزد رافع برد. رافع محمد بن هارون را به نیابت از خود به حکومت چالوس فرستاد، علی بن کالی امان خواست و به محمد بن هارون پیوست ناگاه محمد بن زید رسید و هر دو را محاصره کرد و راه چالوس را بر آنها بست که خبر آنها به رافع نرسد. چون خبر از آن دو نرسید جاسوسی فرستاد که خبر بیاورد، جاسوس بازگشت و خبر داد که محمد بن زید هر دو را محاصره کرده و آن دو در چالوس مانده اند. این خبر برای او بسیار ناگوار بود، فورا لشکرکشی کرد که محمد بن زید از محاصره آنها صرف نظر کرد و به دیلمان پناه برد. رافع هم به دنبال او داخل مرز دیلمان شد. سراسر کشور دیلم را فتح کرد تا به مرز قزوین رسید و از آنجا به شهر ری بازگشت و در آنجا اقامت گزید.
عزل رافع از ایالت خراسان
...
رافع، در آن هنگام که یعقوب بن لیث بر نیشابور استیلا یافت، و هنگام زوال دولت طاهریان، در شمار یاران او درآمد، و با او به سجستان رفت. پس یعقوب او را از خود براند و او به دیار خود در نواحی جی «تامین» (تامین از قراء بادغیس.) رفت، چون در سال ۲۶۸ احمد بن عبدالله خجستانی کشته شد، اصحاب او به رافع بن هرثمه، که از سرداران محمد بن طاهر بود، پیوست. او در آن هنگام در هرات بود و مردم او را به امارت برگذیدند. ابو طلحة بن شرکب از جرجان به نیشابور رفته بود. رافع او را در محاصره گرفت. ابو طلحة بن شرکب از نیشابور به مرو راند و در آنجا و در هرات به نام محمد بن طاهر، خطبه خواند. عمرو بن لیث بر سر او لشکر کشید و مرو را از او گرفت و محمد بن سهل بن هاشم را بر آن شهر امارت داد و باز گردید و ابو طلحه را نزد اسماعیل بن احمد سامانی فرستاد و از او یاری خواست. اسماعیل نیز لشکری به یاری او فرستاد. او نیز با آن لشکر به مرو رفت و محمد بن سهل بن هاشم را از آنجا بیرون کرد و به نام عمرو بن لیث خطبه خواند. این واقعه در ماه شعبان سال ۲۷۱ بود. در این احوال المعتمد علی الله، عمرو بن لیث را از همه اعمال خراسان عزل کرد و آن اعمال از سوی موفق به محمد بن طاهر داده شد. محمد بن طاهر در این هنگام در بغداد بود. محمد، رافع بن هرثمه را از جانب خود فرمانروایی خراسان داد، جز ماوراءالنهر که هم چنان در قلمرو نصر بن احمد سامانی باقی ماند. رافع نزد اسماعیل پیک فرستاد و از او برای دفع ابو طلحه یاری طلبید. اسماعیل با چهار هزار سپاهی به یاری او آمد. هم چنین رافع علی بن الحسین المرورودی را به یاری خود خواند و همه به نبرد ابو طلحه رفتند. ابوطلحه در مرو بود. این واقعه در سال ۲۷۲ اتفاق افتاد، ابو طلحه را در مرو مغلوب کردند. وی به عمرو پیوست و رافع به خوارزم روانه شد و خراج آنجا را گرفت و به نیشابور باز گردید.
وفاداری رافع به احمد خجستانی
خجستانی از هرات به قصد جنگ با ابو طلحه (برادر یعمر) دوازده هزار سوار فراهم کرد و به سه منزل مانده از نیشابور رسید و برادر خود عباس را با عده ای فرستاد ابو طلحه به مقابله او فرستاد و عباس را کشت و سواران او منهزم شدند. چون احمد فرار آنها را دانست به هرات بازگشت؛ ولی از کشتن برادرش خبر نداشت برای پیدا کردن او اموال بسیار داد و کسی نتوانست او را پیدا کند. رافع بن هرثمه از ابو طلحه امان خواست و ابو طلحه به او امان داد و نزد او مقرب و محترم شد و اطمینان یافت او به احمد خجستانی خبر قتل برادرش عباس را خواهد داد. ابو طلحه رافع را به شهر بیهق و بست فرستاد که مالیات را دریافت کند. رافع رفت و قائد دو شهر را گرفت و قصد داشت که با خجستانی همراه شود. ابو طلحه خبر (خیانت) و فرار رافع را شنید سوار شد و با عده چابک شبیخون زد و حلی و اتباع او را تار و مار کرد که گمان برده بود، رافع است رافع چون آن وضع را دید گریخت و نجات یافت.
استیلای رافع بر گرگان
در آن سال رافع بن هرثمه به گرگان لشکر کشید و به حکومتمحمد بن زید در آن سامان پایان داد. محمد به استرآباد پناه برد و رافع او را محاصره کرد و مدت دو سال محاصره را دوام داد. نرخ خوار و بار در آن دیار گران شد و وضع و حال بجائی رسید که دیگر هیچ نوع خوراک باقی نماند. قیمت هر یک مثقال نمک به دو مثقال سیم رسید. محمد بن زید با عده ی کمی شبانه از آن جا بیرون رفتند و به ساری پناه بردند. رافع برای دفع او لشکری فرستاد و جنگ رخ داد و سرانجام محمد ساری و طبرستان را ترک کرد. رستم بن قارن از رافع امان خواست و فرزند «قوله» داماد رافع شد. هنگامی که رافع در طبرستان بود، علی بن لیث برادر عمرو بن لیث به او پناه برد، زیرا برادرش عمرو او را در کرمان بازداشت کرده بود. او حیله به کار برد و خود را نجات داد و فرزندان خود معد و لیث را همراه خود نزد رافع برد. رافع محمد بن هارون را به نیابت از خود به حکومت چالوس فرستاد، علی بن کالی امان خواست و به محمد بن هارون پیوست ناگاه محمد بن زید رسید و هر دو را محاصره کرد و راه چالوس را بر آنها بست که خبر آنها به رافع نرسد. چون خبر از آن دو نرسید جاسوسی فرستاد که خبر بیاورد، جاسوس بازگشت و خبر داد که محمد بن زید هر دو را محاصره کرده و آن دو در چالوس مانده اند. این خبر برای او بسیار ناگوار بود، فورا لشکرکشی کرد که محمد بن زید از محاصره آنها صرف نظر کرد و به دیلمان پناه برد. رافع هم به دنبال او داخل مرز دیلمان شد. سراسر کشور دیلم را فتح کرد تا به مرز قزوین رسید و از آنجا به شهر ری بازگشت و در آنجا اقامت گزید.
عزل رافع از ایالت خراسان
...
wikifeqh: رافع_بن_هرثمه
دانشنامه آزاد فارسی
رافِعِ بنِ هَرْثَمه ( ـ۲۸۳ق)
شورشگر عرب تبار ایرانی در خراسان. رافع که لقب «هرثمه» را از شوهر مادرش یافته بود . نخست در خدمت محمد بن طاهر، آخرین امیر طاهری خراسان ، به سر می برد. در ۲۵۹ق، بعد از فتح نیشابور، به یعقوب لیث صفاری پیوست . در ۲۶۱ق، که احمد بن عبدالله خجستانی بر یعقوب بشورید، رافع که یعقوب او را از پیش خود رانده بود به خدمت احمد درآمد. در ۲۶۸ق، که خجستانی به دست دو تن از بندگانش کشته شد، یاران او رافع را به سرکردگی خود برگزیدند. رافع هرات و نیشابور را گرفت و نام طاهریان را در خطبه باز آورد. در ۲۶۸ق، که عمرولیث ، برادر و جانشین یعقوب ، در فارس به سر می برد، رافع به سیستان تاخت و تا فراه پیش رفت ، اما چون نتوانست بر سیستان استیلا یابد به هرات بازگشت . در ۲۷۱ق، موفق، برادر و سپهسالار معتمد خلیفۀ عباسی ، حکومت خراسان را به رافع داد. رافع تا ۲۷۹ق، که عمرو لیث از فارس به سیستان بازگشت در خراسان ، گرگان ، طبرستان و ری به تاخت و تاز سرگرم بود. در ۲۷۴ق، محمد بن زید علوی را شکست داد و بر گرگان و طبرستان استیلا یافت . در همان روزها علی بن لیث ، برادر عمرو، با دو پسر خود به رافع پیوستند. در ۲۸۳ق، وقتی رافع قصد داشت نیشابور را از عمرو بازگیرد شکست خورد به خوارزم گریخت . والی خوارزم او را دستگیر کرد و سرش را برای عمرو فرستاد. عمرو نیز سر رافع را با هدایی به بغداد فرستاد و به امر معتضد عباسی سر او را بر دروازۀ شهر آویختند.
شورشگر عرب تبار ایرانی در خراسان. رافع که لقب «هرثمه» را از شوهر مادرش یافته بود . نخست در خدمت محمد بن طاهر، آخرین امیر طاهری خراسان ، به سر می برد. در ۲۵۹ق، بعد از فتح نیشابور، به یعقوب لیث صفاری پیوست . در ۲۶۱ق، که احمد بن عبدالله خجستانی بر یعقوب بشورید، رافع که یعقوب او را از پیش خود رانده بود به خدمت احمد درآمد. در ۲۶۸ق، که خجستانی به دست دو تن از بندگانش کشته شد، یاران او رافع را به سرکردگی خود برگزیدند. رافع هرات و نیشابور را گرفت و نام طاهریان را در خطبه باز آورد. در ۲۶۸ق، که عمرولیث ، برادر و جانشین یعقوب ، در فارس به سر می برد، رافع به سیستان تاخت و تا فراه پیش رفت ، اما چون نتوانست بر سیستان استیلا یابد به هرات بازگشت . در ۲۷۱ق، موفق، برادر و سپهسالار معتمد خلیفۀ عباسی ، حکومت خراسان را به رافع داد. رافع تا ۲۷۹ق، که عمرو لیث از فارس به سیستان بازگشت در خراسان ، گرگان ، طبرستان و ری به تاخت و تاز سرگرم بود. در ۲۷۴ق، محمد بن زید علوی را شکست داد و بر گرگان و طبرستان استیلا یافت . در همان روزها علی بن لیث ، برادر عمرو، با دو پسر خود به رافع پیوستند. در ۲۸۳ق، وقتی رافع قصد داشت نیشابور را از عمرو بازگیرد شکست خورد به خوارزم گریخت . والی خوارزم او را دستگیر کرد و سرش را برای عمرو فرستاد. عمرو نیز سر رافع را با هدایی به بغداد فرستاد و به امر معتضد عباسی سر او را بر دروازۀ شهر آویختند.
wikijoo: رافع_بن_هرثمه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید