راسیونالیسم اخلاقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آنچه در اینجا به عنوان مبنای اخلاق سکولار مورد بحث است مفهوم مطلق عقل گرایی نیست؛ بلکه آن معنایی از عقل گرایی مراد است که در بستر فرهنگ و تمدن غربی نضج یافته و مربوط به دوره روشنگری است. عقل گرایی به معنای مطلق آن نه تنها با اخلاق سکولار سنخیتی ندارد؛ بلکه یکی از پایه ها و پشتوانه های اخلاق دینی به شمار می آید.
عقل گرایی اساساً مفهومی دو پهلو است، گاهی مراد از آن قوه ای است که با کمک گرفتن از آن می توان خدا را عبادت کرده بهشت را به دست آورد وگاه برعکس این مفهوم، عقل گرایی در مقابل دین و دینداری می ایستد وبه مقابله با آن برمی خیزد.بر اساس مبانی عقلی و روش های برهانی مبتنی بر توانایی عقل است که باورهای دینی اثبات می شوند و زمینه ایمان و اعتقاد فراهم می شود؛ لذا در فرهنگ دینی ما از عقل به عنوان «ما عبد به الرحمان واکتسب به الجنان» یاد می شود و بین آن و اعتقادات دینی هیچ منافاتی وجود ندارد.
عقل گرایی دوران روشنگری
عقل گرایی دوران روشنگری دارای خصوصیاتی است که آن را از عقل متافیزیکی و فلسفی جدا می سازد. این نوع عقل گرایی را با عناوینی همچون عقل بسندگی، اصالت عقل، عقل گرایی ابزاری، عقل گرایی تکنیکی و غیره یاد می کنند. از خصوصیات این نوع عقل گرایی آن است که در حوزه فلسفه در مقابل تجربه گرایی و در حوزه کلام در برابر ایمان گرایی قرار دارد. در این اصطلاح، عقل گرایی برای توصیف جهان بینی ها و رهیافت هایی بکار می رود که در آن، عقل در برابر ایمان، به عنوان مرجع سنتی و جمودگرایی، قرار می گیرد و تقابل روشنی با مسیحیت دارد. در عصر روشنگری این اعتقاد پدید آمده بود که عقل قابلیت و کفایت ورود در تمام حوزه های مربوط به حیات انسانی، اعم از علم، دین، اخلاق، سیاست و غیر آن را به گونه ای جزمی داراست و سربلندانه از عهده پاسخ گویی به مشکلات بشر در تمامی این عرصه ها خواهد آمد. به طور کلی بی اعتمادی به سنت ها و شرایع دینی، خودبسندگی عقل در حل مشکلات و مسائل فردی و اجتماعی، تاکید و تمحّض بر نقش ابزاری عقل و انصراف از حقیقت جویی آن به نقش آفرینی ابزاری و تکنیکی از خصوصیات این نوع عقل گرایی شمرده می شود.
ابعاد عقل ابزاری
ماکس وبر به عنوان جاعل این اصطلاح و کسی که مفهوم عقل گرایی ابزاری را به خوبی تبیین کرده است برای عقل ابزاری سه بعد عمده برمی شمرد:۱. تعقلی شدن دنیا: (Intellectualization) این بعد به معنای نگرش علمی بر معارف انسانی است. به نظر وبر در روند تاریخ مدرن، این نگرش از عقلانیت، بر تمامی عرصه های اندیشه و خلاقیت بشری در غرب غلبه یافته است.۲. ابزاری شدن عقلانیت: (Instrumentalization) یعنی استفاده از عقل برای به دست آوردن حساب شده هدفی معین از طریق استفاده از محاسبات مادی که ظهور عینی آن در سرمایه داری مدرن و نهادهای بوروکراتیک بوده است.۳. عقلانی شدن اخلاق: (Rationalization) یعنی شکل گیری اخلاقیاتی که به طور سیستماتیک وغیرمبهم معطوف به اهداف ارزشی معینی هستند. البته این نوع کنش از نظر بکارگیری ابزار «عقلانی» است، اما از نظر اهداف «غیرعقلانی» است. با توجه به قید «عقلانی بودن ابزار به کارگیری» نه «اهداف اخلاقی» آشکار می گردد که اخلاقِ حاصل از عقلانیت ابزاری مبناگروانه و بنیادگرایانه نیست و لذا تابع شخص و ذهنیات و سلایق اوست. ماکس وبر تصریح می کند احکام ارزشی، احکامی ذهنی اند. هر کس حق دارد چیزی را دارای ارزش مثبت یا منفی، اساسی یا فرعی تلقی نماید. هر شخص دیگری نیز مختار است این حکم را نپذیرد و دقیقاً خلاف آن را اعتقاد داشته باشد. به اعتقاد وی ارزش ها نه در داده های محسوس وجود دارند ونه در وراء داده های محسوس. ارزش ها با تصمیم های بشری ایجاد می شوند و این تصمیم ها تابعی از امور واقع که ذهن آنها را درک می کند نیستند. خلاصه آنکه علم و ارزش دو سنخ از واقعیت بوده و تفاوتی بنیادی با هم دارند.
رابطه عقل گرایی با اخلاق
...

پیشنهاد کاربران

بپرس