راسم
فرهنگ اسم ها
معنی: آب روان، ( صفت از رسم ) رسم کننده، نقش کننده
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
راسم. [ س ِ ] ( اِخ ) محمد افندی اگری قاپولی خطاط و شاعر عثمانی که در 1091 هَ. ق. در استانبول بدنیا آمد و به سال 1169 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
راسم. [ س ِ ] ( اِخ ) احمد راسم افندی فدوله چی زاده ، شاعر عثمانی است که بسال 1270 هَ. ق. درگذشته است. دیوان شعر مختصری دارد. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
راسم. [ س ِ ] ( اِخ ) سید عمر راسم افندی شاعر عثمانی که بسال 1192 هَ. ق. متولد شده و بسال 1267 درگذشته است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
راسیم. رامیز ( بر وزن کامبیز ) . رامین. رامهرمز. رامشیر. رامسر. رامبد. رام. ران. راه. رای. راد. راشل. ( هر کلمه ایی اولش را باشد. تورکی است ) . . . راسیم درتورکی معنای خوشبختی می دهد. . . . ودر عربی معنای رسام را میدهد.