راست

/rAst/

مترادف راست: حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب، سهی، شق، مستقیم، مستوی، یمین، امین، صدیق ، ناراست، کج، ناصاف، یسار، نادرست

متضاد راست: غلط، نادرست، ناراست

معنی انگلیسی:
direct, genuine, immediate, just, square, straight, straightforward, tall, true, erect, upright, ortho-, perpendicular, plumb, sooth, truthful, unbowed, upstanding

لغت نامه دهخدا

راست. ( ص ) مستقیم. بی انحراف. بی اعوجاج. ( ناظم الاطباء ). مقابل کج. ( آنندراج ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) :
راهی کو راست است بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج.
رودکی.
منش باید از مرد چون سرو راست
اگر برز و بالا ندارد رواست.
ابوشکور.
تیز بودیم و کندگونه شدیم
راست بودیم و باشگونه شدیم.
کسائی.
ز سوی خزر نای رویین بخاست
همی گرد برشد بخورشید راست.
فردوسی.
زمین و آسمان بهر تو آراست
از این برخاستی با قامت راست.
ناصرخسرو.
هیچ کج هیچ راست نپذیرد
راست کژ را براست برگیرد.
سنائی.
گفتم که ایا با تو دلم چون قد تو راست
چون زلف تو پشت من اندر غم تو کوز.
سوزنی.
چون نشینم کژ که خورشید امید
راست بالای سر استاده ست باز.
خاقانی.
راست بیرون دهم همه کژ خویش
گرچه کژ نقش چون نگین باشم.
خاقانی.
آخر این عقلم از تنم روزی چند اگر برود و دستار بر سرم راست نماند و کرته در برم درست نماند بی سر و سامان شوم. ( کتاب المعارف ).
خاطر شاه را چو آینه دان
همه نقشی در او معاینه دان
آنکه تا بود نقش راست شمرد
نقش کژ پیش او نشاید برد.
اوحدی.
|| مقابل چپ. ( آنندراج ). یمین. اَیمَن. هر چیزی که طرف چپ باشد. مقابل یسار. ( ناظم الاطباء ) : یکی از نهایت های عرض را راست نام است و دیگری را چپ. ( التفهیم ).
چون بنگرد بزرگی بیند بدست چپ
چون بنگرد سعادت بیند بدست راست.
فرخی.
گفت در دست راست چه داری گفت عصا. ( قصص الانبیاء ).
چو در ره میروی منگر چپ و راست
نظر بر خویش کن کین سخت زیباست.
ناصرخسرو.
طلایه بر سپه روز کرد لشکر شب
ز راست فرقد و شعری ز چپ سهیل یمن.
مسعودسعد.
خون روان شد همچو سیل از چپ و راست
کوه کوه اندر هوا زین گرد خاست.
مولوی.
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر
کبر رها نمیکند کز پس و پیش بنگری.
سعدی.
او را گفتند چرا زینت همه بچپ دادی و فضیلت راست راست گفت راست را زینت راستی تمام است. ( گلستان ). || صدق ، مقابل دروغ. مقابل نادرست. درست : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

مقابل چپ، سخن درست وبرحق، ضددروغ، تمام، کامل
۱ - ( اسم ) یمین مقابل چپ یسار . ۲ - ( صفت ) آنچه در طرف راست است جانب راست . یا دست راست . ۱ - دستی که در جانب راست بدن قرار دارد . ۲ - سمت راست مقابل دست چپ . ۳ - خط مستقیم مقابل منحنی و منکسر کج : خط راست . ۴ - بی انحراف مستقیم غیر مستقیم کج : حرکت راست راه راست . ۵ - سلیم سالم : طبع راست قریحه راست ۶ - صحیح درست : [[ و آنچه آوردم حق است و راست ]] ( کشف الاسرار ۵۲۵ : ۲ ) . یا راه راست صراط مستقیم . ۷ - صادق حقیقی مقابل دروغی سخن راست گقته راست . ۸ - ( اسم ) صدق صواب مقابل کذب : [[ دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم ]] ( حافظ ۲۴٠ ) . یا راه راست راست کاملا راست و درست . ۹ - ( صفت ) برابر یکسان : [[ که یارد داشت با او خویشتن راست ? ]] ( دقیقی لغت فرس ۱٠ . ) ۲۵۳ - متساوی : [[ هر برجی را به پنج پاره تقسیم کردند بر قسمتی نه راست ]] . ۱۱ - هموار [[ ز بس خواری شده با خاک ره راست ]] ( خسرو و شیرین ۱۲ . ) ۷۳ - معتدل ۱۳ - قایم . یا راست ستون استوانه . ۱۴ - عینا : [[ پدرم آمد و خون لهراسب خواست مرا همچنان داستانست راست ]] . ۱۵ - ( صفت ) آنکه طرفدار دولت است موافق بورژوازی یا سرمایه داری . ۱۶ - ( اسم ) آهنگی است از موسیقی قدیم : پرده راست . یا به راست راست فرمانی است در نظام سربازان پس از شنیدن این فرمان به راست میگردند بدین نحو که نخست پای راست را بیک زاویه قایمه ( ۹٠ درجه ) براست خود بر میگردانند و سپس پای چپ را بدان ملحق میسازند مقابل بچپ چپ .

فرهنگ معین

[ په . ] ۱ - (ص . ) بی انحراف ، مستقیم . ۲ - سالم ، بی عیب . ۳ - صواب ، درست . ۴ - (ق . ) درست ، دقیقاً. ۵ - (اِ. )مقابل چپ . ۶ - (اِ. ) اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می شود این اصطلاح ب رگرفته از ا
پنجگاه (پَ )(اِمر. )یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است و آن از لحاظ مقام با ماهور اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایة «وفا» و در ویولن در مایة «سل » یا «لا» می نوازند.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ کج] بی پیچ وخم، مستقیم: خط راست.
۲. [مقابلِ دروغ] آنچه درست و برحق باشد.
۳. دارای رفتار درست: آدم راست و درست.
۴. (سیاسی ) [مجاز] محافظه کار، راستگرا.
۵. [مقابلِ چپ] ویژگی جهتی که در صورت ایستادن رو به شمال، در مشرق، و در صورت ایستادن رو به جنوب، در مغرب قرار دارد.
۶. واقع در طرف راست: مغازه های سمت راست خیابان.
۷. (اسم ) (موسیقی ) در ردیف های آوازی، گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه.
۸. (قید ) [قدیمی] عیناً، درست، به عینه: ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر / راست چون عارض گلبوی عرق کردۀ یار (سعدی۲: ۶۴۶ ).
۹. [قدیمی] برابر، یکسان، یک اندازه.
۱۰. [قدیمی] درست.
۱۱. [قدیمی] کامل.
۱۲. (قید ) [قدیمی] بادقت: به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست / هزاران آدم اندر وی هویداست (شبستری: ۸۹ ).
* راست آمدن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. سازگار شدن، هماهنگی یافتن، جور درآمدن: مستوری و عاشقی به هم ناید راست / گر پرده نخواهی که درَد، دیده بدوز (سعدی۲: ۷۲۶ ).
۲. درست درآمدن، تحقق یافتن.
۳. نظم و ترتیب یافتن، دارای سر و سامان شدن.
۴. به اندازه درآمدن، مطابق شدن.
۵. به صلاح بودن، درست بودن.
* راست آوردن: (مصدر متعدی ) راست کردن، درست کردن، روبه راه کردن، سروسامان دادن.
* راست داشتن: (مصدر متعدی ) [قدیمی]
۱. راست دانستن، راست پنداشتن.
۲. باور کردن سخن کسی.
۳. راست کردن.
۴. نظم وترتیب دادن، سروسامان دادن.
۵. برابر ساختن.
* راست ساختن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] راست کردن، از کجی در آوردن. آماده ساختن.
* راست شدن: (مصدر لازم )
۱. راست گردیدن، راست گشتن.
۲. برپاخاستن، ایستادن، برخاستن.
۳. [مقابلِ کج شدن و خم شدن] از کجی درآمدن.
۴. حقیقت پیدا کردن، به حقیقت پیوستن، مطابق درآمدن.
۵. درست درآمدن.
۶. مرتب شدن.
۷. [قدیمی] سازگار شدن، درست شدن، روبه راه شدن.
* راست شمردن: (مصدر متعدی ) راست انگاشتن، راست پنداشتن، راست و درست دانستن، باور کردن.
* راست کردن: (مصدر متعدی )
۱. [مقابلِ کج کردن و خم کردن] از کجی و پیچیدگی درآوردن.
۲. برپاکردن، برپاداشتن.
۳. درست کردن.
۴. استوار ساختن.
۵. [قدیمی] آماده کردن، مهیا ساختن، ترتیب دادن.
* راست گفتن: (مصدر لازم ) [مقابلِ دروغ گفتن] سخن درست گفتن، حقیقت گفتن.
* راست وریس: [عامیانه] ترتیب کاری را دادن، عیب ونقص چیزی را برطرف ساختن، جور کردن، روبه راه ساختن.

واژه نامه بختیاریکا

درست؛ صاف
سو؛ جهت؛ طرف. مثلاً ز کُ راست یعنی کدوم طرف
چُک
چَمراست
راستِکوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] واژه راست در معانی مختلفی بکار رفته از جمله دروغ و... که بنابه معنای مستعمل در آن احکام خاص خود را دارد .
راست: مقابل چپ، کج و دروغ است.
راست در فقه
از احکام آن به معنای نخست در بابهای طهارت، صلات، حج، نکاح، اطعمه و اشربه، حدود و دیات سخن گفته اند.
احکام راست
...

دانشنامه عمومی

راست (بازی ویدئویی). راست ( انگلیسی: Rust ) بازی ویدیویی در سبک بقا و یک یا چندنفره است. استودیو فیس پانچ این بازی را در فوریه ۲۰۱۸ برای مایکروسافت ویندوز و مک او اس منتشر کرد.
بازی در حالی شروع می شود که سال های پیشین جنگ هسته ای رخ داده و همه خانه ها نابود شده اند، اما جنگ پایان یافته، دشت ها سرسبز شده اند و گیاهان و حیوانات مانند گذشته حیات خود را دوباره آغاز کرده اند. بازیکن در ابتدا یک تکه سنگ و مشعل دارد. او باید به کمک تکه سنگ، چوب و منابع معدنی جمع کند. سپس با استفاده از آن ها تبر، نیزه و تیر و کمان و… بسازد. با استفاده از تیر و کمان می تواند شکار کند، از گوشت و پوست حیوانات غذا و لباس تهیه کند و به بقای خویش ادامه دهد خانه بسازید و به جنگ با بازیکنان بپردازید و خانه بازیکنان را تخریب کنید و وسایل از خانه اش بدزدید وسایل جمع کنید و با دشمنان خود بازی نیز بجنگید.
کارگو: کشتی ای است که دارای لوت های بسیار کارآمد است و تمام بازیکنان به دنبالش هستند اویل ریگ ( دکل نفت ) : دارای لوت خوبی است ولی نیاز به وسایل درمانی زیاد و یار دارد زیرا از کارگو بات های زیاد تری دارد.
در طی دو هفته اول انتشار نسخه آلفای راست بیش از ۱۵۰، ۰۰۰ نسخه فروخته شد. فروش راست تنها پس از دو ماه به یک میلیون نسخه رسید در پایان سال ۲۰۱۵، سه میلیون نسخه فروخته شد و تا مارس ۲۰۱۷ این بازی بیش از ۵٫۲ میلیون فروخته است، [ نیازمند منبع] ژانویه ۲۰۲۲ استودیو فیس پانچ در جریان جمع بندی عملکرد خود در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که این بازی بیش از ۱۲ میلیون نسخه فروش داشته است.
عکس راست (بازی ویدئویی)

راست (زبان برنامه نویسی). راست ( به انگلیسی: Rust ) یک زبان برنامه نویسی ترجمه شده، عام منظوره و چند الگویی است که توسط تحقیقات موزیلا توسعه یافته است. [ ۳] این زبان طراحی شده است تا یک زبان مطمئن، همسو و عملی باشد[ ۴] [ ۵] که مدل های تابعی خالص، امری - رویه ای و شی گرا را پشتیبانی می کند. زبان از یک پروژهٔ شخصی توسط توسعه دهندهٔ Graydon Hoare به وجود آمد، که او کار بر روی آن را در سال ۲۰۰۶ آغاز کرد؛ کارفرمای او موزیلا، در سال ۲۰۰۹ درگیر این پروژه شد[ ۶] و رسماً آن را برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ پرده برداری کرد. [ ۷] در همان سال، کار از کامپایلرهای اولیه ( نوشته شده در OCaml ) خود را به کامپایلر خود میزبان نوشته شده در Rust تغییر داد. [ ۸] چیزی که به عنوان rustc شناخته شد، با موفقیت خود را در سال ۲۰۱۱ کامپایل کرد. [ ۹] کامپایلر خود میزبان از LLVM به عنوان backend استفاده می کند.
اولین نسخه از کامپایلر Rust، که آلفا نام گذاری شد در ژانویه ۲۰۱۲ منتشر شد. [ ۱۰] نسخه فعلی ( نسخه ۰٫۸ ) ، در سپتامبر ۲۰۱۳ منتشر شده است. [ ۱۱]
Rust به طور کامل در بازخورد باز و همکاری و کمک از جامعه توسعه یافته است. طراحی این زبان از طریق تجربه حاصل از نوشتن موتور چیدمان Servo اصلاح شده و Rust خودش را کامپایل کرده است. [ ۱۲] اگر چه توسعه آن با حمایت مالی موزیلا و سامسونگ بوده است، اما یک پروژهٔ اجتماعی است. بخش بزرگی از تصدیقات نسخهٔ فعلی از اعضای جامعه می باشد. [ ۱۳]
هدف Rust این است که یک زبان خوب برای ایجاد مجموعهٔ بزرگی از مشتری ها و سرور برنامه هایی که بر روی اینترنت اجرا می شوند باشد. [ ۱۴] این امر زبان را به یکی از ویژگی های مجموعه با تأکید بر ایمنی، کنترل از طرح حافظه و همزمانی هدایت می کند. اگر عملکرد زبان تنها عامل مورد توجه باشد، عملکرد قابل اطمینان بودن کد همان طور که انتظار می رود آن را کندتر از ++C می کند اما پیشگیری های از پیش تعریف شده در Rust با احتساب اقدامات محتاطانه ای که زبان ++C به طور دستی انجام می دهد، از نظر سرعت برابری می کند ( و یا حتی سریعتر است ) [ ۱۵] نحو زبان Rust مشابه C و ++C است؛ با بلاک هایی از کد که بین آکولادها محدود شده است و کلمات کلیدی کنترل جریان مانند while , do , else , if و for. البته تمام کلمات کلیدی C و ++C وجود ندارد اما به هر حال دیگران ( مانند تطابق واژه کلیدی برای انشعاب چند جهت ) برای برنامه نویسانی که از این زبان ها می آیند کمتر آشنا خواهد بود. با وجود شباهت نحوی، Rust از نظر معنایی با C و ++C متفاوت است.
عکس راست (زبان برنامه نویسی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

مستقیم

مترادف ها

truth (اسم)
راست، درستی، حقیقت، صداقت، راستی، حقانیت، صدق

direct (صفت)
راست، عمودی، مستقیم، میان بر

downright (صفت)
راست، مطلق، خالص، رک، محض

aboveboard (صفت)
پوست کنده، راست

right (صفت)
راست، صحیح، درست، واقعی، بجا، محقق، ذیحق، درست کار، قائم

upright (صفت)
راست، درست، عمودی، نیکو کار، راد، درست کار، قائم

truthful (صفت)
راست، صادق، راستگو، حقگو، موافق باحقایق، از روی صدق و صفا

straight (صفت)
راست، صریح، درست، عمودی، مرتب، مستقیم، راحت، بی پرده، رک، سر راست، افقی، بطور سرراست

true (صفت)
راست، صحیح، درست، واقعی، حقیقی، راستگو، ثابت، فریور، راستین

sheer (صفت)
راست، مطلق، خالص، پاک، محض، حریری

candid (صفت)
راست، بی تزویر، صمیمی، بی پرده، منصفانه، بی ریا، صاف و ساده، قلبی، راستگو

straightforward (صفت)
راست، درست، مستقیم، بی پرده، رک، اسان، سر راست

erect (صفت)
راست، قائم

straight (قید)
راست، مستقیما، یک راست

directly (قید)
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست

apeak (قید)
راست، عمودی، قایم، به حالت عمودی

truly (قید)
راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت

baldly (قید)
راست

truthfully (قید)
راست، از روی صدق و صفا

فارسی به عربی

بسیط , خشبی , صادق , صحیح , عمودیا , مباشرة , مزلاج , مطلق , منتصب , وخز , یمین

پیشنهاد کاربران

راست وپاکش:تنقیح مناط.
راست و پاکش را بگو:تنقیح مناط کن.
برای ایست
را ایستادن
رای پایداری
را پایدار ماندن
. . .
رأی ( عربی ) با "رای" هیچ ارتباطی ندارد!
به:
را
دا
رای
برای
for
about
. . .
رجوع کنید
راست ودرست:حقیقت و واقعیت. راست است او موز رادرسته خورد.
گویا می تواند مخفف ( را است ) هم باشد.
( ( ملک راست رای ) ) یعنی: فرمانروا باید حکم کند.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
این واژه هزار در صد فارسی فقط وفقط بعضی که منبع. درست حسابی دارند می آید درباره واژگان فارسی اگر منبع دارد معتبر نیست می گویند فلان واژه در زبان مال است ولی چیزهای در فارسی است عربی هستند یا ترکی خودشان می دانند منطق شان همین یک مشت آدم غیر منطقی هستند لطفا آبادیس طلب من رو انتشار بدهد کسی این حرف رو می زند مشخص تجزیه طلب است و زد ایرانی و پان است چون پان هاچین آدم های هستند. باز هم می گویم آبادیس خواهشمندم مطلب من انتشار بدهد
...
[مشاهده متن کامل]

راست
در ترکی عبارت دوغرو به معنای درست و صحیح می باشد همچنین عبارت دوغروست نیز گفته می شود که با توجه به حذف غ وسط کلمه دوروست یا درست گفته می شود
گرفته شده از کلمه راس ترکی به معنی همسو و در جهت مقابل دید
واژه راست
معادل ابجد 661
تعداد حروف 4
تلفظ rāst
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: rāst]
مختصات ( پَ ) ( اِمر. )
آواشناسی rAst
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Rust
Rust یک زبان برنامه نویسی چند پارادایم است، شبیه به C .
متضاد دروغ
در پارسی باستان به راست می گفتن ạrta که از واژه ی هندو - ایرانی ( ṛt� ) می آید
مطابق واقع ، مخالف دروغ
جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت
#سعدی
Very good
سیخکی
الفی
۱. درست
۲. عینا
۳. دقیقا
۴. مقابل چپ
۵. سخن درست و صحیح
۶. سالم و کامل
راست:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " راست" می نویسد : ( ( راست را که در پهلوی با همین ریخت کاربرد داشته است می توان با ریخت های همتایش در زبان های دیگر آریانی ( هند و اروپایی ) سنجید . با right در انگلیسی recht در آلمانی raison در فرانسوی razōn در اسپانیایی ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سرش راست بر شد ، چو سرو بلند؛
به گفتار ، خوب و خرد کارْبند. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )

راست : در پهلوی ریختی دیگر از راه می باشد . زیرا راه در پهلوی راس rās تلفظ می شده است بنابراین راست باواژه های راه و رسیدن همریشه می باشد. .
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 170 )
و بعضی گفته اند :راست با کلمه راد ، راک و رُک و تراست انگلیسی ازیک ریشه می باشد.
راست : [ اصطلاحات مجلسی ] این اصطلاح و همچنین اصطلاح های راستروی، جناح راست و دست راستی که در مقابل اصطلاحات چپروی، جناح چپ و دست چپی قرارمی گیرند برای کسانی به کار می رفت که از نهادهای حکومت پادشاهی در مقابل تعارضات انقلاب فرانسه دفاع می کردند. در قرن نوزدهم اصطلاح راست به معنی پذیرش قدرت و مرجعیت یک نهاد به کار برده شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در حال حاضر به طور کلی جناح راست به افراد و گروه هایی گفته می شود که طرفدار بقای وضع موجود هستند.

سمت راست ، یمین ، متضاد چپ
کاربرد در جمله : 👩🏻‍🚒👩🏻‍🚒
چپ و راست لشکر بیاراستند / به جنگ اندرون نامور خواستند
( فردوسی )
راست
رَشتَ ( اوستایی ) - راست ( پهلوی )
نوشتارى جهت راست وچپ چینى
مستقیم
راست و ریست کردن ( راس و ریس ) = تمام و کامل کردن کار، برطرف کردن مشکلات موجود
راست :در زبان لری بختیاری باتلفظ راس ras
راستن*راسن*::در زبان لری بختیاری به معنی
راست می گوید. درست
Rasten. rasen
راسی::راستیrasi
راستون::راستان. دوره ای که
دروغ نمی گفتند
Rastovn

در زبان لری بختیاری به معنی
درست کردن. صاف بودن. برپا
کردن. بناکردن. ساختن. درست
راستی کردی؛؛درستش کردی
ایی ستونو راست نی:؛
این ستون صاف نیست
دو تو راست کردوم::دو اتاق
بنا کردم
ایی گپو راسته؛؛این حرف درسته

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس