رابطه جنسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای ما مسلمانان که علاقه دو همسر را به یکدیگر یکی از نشانه های بارز وجود خداوند می دانیم «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده و رحمه؛ یکی از نشانه های او این است که از خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد» نکاح را "سنت" و تجرد را یکنوع "شر" حساب می کنیم، هنگامیکه می خوانیم یا می شنویم بعضی از آئین ها علاقه جنسی را ذاتا پلید، و آمیزش جنسی را (ولو با همسر شرعی و قانونی) موجب تباهی و سقوط می دانند دچار تعجب می شویم.
عجب تر آن که می گویند: دنیای قدیم عموما گرفتار این وهم بوده است. برتراند راسل فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر می گوید: "عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و بخصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوق یافت و سر تارک مثال هائی از این فکر عجیب مبنی بر این که چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد ذکر می نماید. در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بوده اند که طرفداری از تجرد می کرده اند، مانند " اسنیت ها " در میان یهودیان و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد. در یونان و روم متمدن نیز طریقه کلبیون جای طریقه اپیکور را گرفت.
کلیسا و رابطه جنسی
افلاطونیان نو نیز باندازه کلبیون ریاضت طلب بوده اند. از ایران، این عقیده (دکترین) بسمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید. این عقیده قرن ها وجدان انبوه عظیمی از افراد بشر را تحت نفوذ ترس آور و نفرت انگیز خود قرار داده و به عقیده روانکاوان نفوذ این عقیده، اختلالات روانی و بیماری های روحی فراوانی را موجب شده است که از این جهت مانند ندارد. منشأ پیدایش اینگونه افکار و عقاید چیست؟ چه چیز سبب می شود که بشر به علاقه و میل طبیعی خود به چشم بدبینی بنگرد و در حقیقت جزئی از وجود خود را محکوم کند؟ مطلبی است که مورد تفسیر متفکرین قرار گرفته است.
علل گرایش به عقاید مخالف جنسیت
علل گوناگونی می توانند در گرایش بشر به این گونه افکار و آراء دخیل باشند. ظاهرا علت این که فکر پلیدی " علاقه و آمیزش جنسی " در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح، صورت گرفت. گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیین و مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و " پاپ " از میان اینچنین افرادی انتخاب می شود. به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب می کند که انسان از ازدواج خودداری کند.
هدف ریاضت
...

پیشنهاد کاربران

چندی درباره واژگان پارسی آن:
مَرزَنده: مَرزی، مَرزَد، مَرزَند، مَرزَنده، مَرزیدن -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
.
( ( آن را با واژه مُرزَنده یکسان ندانید:
آمُرزش، بخشش - درگذشتن، مُردن
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه در اوستا از ریشه مَرگ هست!
به گونه مَرِزدا ( mareždā ) خوانده می شود! ) )
.
پهلوی: مَرز ( marz ) ، مَرزیهِند ( marzīhēnd )
از واژه مرز ( نزدیک، سرحد ) و هَندام ( اندام ) سرهم شده است و سپس به گونه: "مَرزَند یا مَرزیدن" درآمده است!
.
معنی: نزدیک شونده به اندام زایِشی ( تناسلی و جنسی ) -
همبستری، همخوابگی، هماغوشی، آرامیدن ( آرمیدن ) ،
مُضاجعه، جِماع، نزدیکی، قِران شونده، درآمیزی، گُشنی، ژادِش ( گایِش ) ، سکس کردن ( sex, sexual ) ، رابطه جنسی
.
( ( چند نمونه دیگر در پهلوی که بهتر است بدانیم:
هَمارمونی ( Hamarmuni ) : روی هم آرامیدن، همخوابگی!
مایِش ( Mayesh ) ، مایِشن یا مالیشن: همبستری و مالش!
سپوختن، سپوزش، سپوزیدن: فرو کردن، بُردن، به زور فشار دادن
تن ویمخت ( Tanvimext ) : برهنه کردن، جامه از تن درآوردن به هنگام آمیزش ) )
.
پس بهترین واژه برای "sex" >>> "مَرزَنده" هست که گونه های گوناگونی هم دارد!
.
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 3، بند26:
ud kē pad dānišn, zan ī daštān "marzēd", pānzdah tanāpuhl ud šast stēr wināh ō bun
معنی: و هر که دانسته با زنِ دَشتان "هم خوابگی، سکس" کند، پانزده تنافور ( تَناپور! ) و شصت اَستیر گناه بر او ( ذمه، وی ) باشد
( ( هر "استیر": برابر با چهار درهم بود! ) )
.
گاه به همانند واژه "نزدیکی" دو معنا دارد و به معنی نزدیک شدن هم می دهد!
در کارنامه اردشیر پاپکان، فَرگَرد ( فصل ) 3، بند5:
axtar - mārān sālār pad passox guft kū "yw’cd’n" ōbastag ud stārag ohrmazd abāz bālist āmad u - š az wahrām ud anāhīd pad kust haftōring ud šēr axtar "marzīhēnd" ud ō ohrmazd ayārīh dahēnd
معنی: اخترشماران سردار ( کاپیتان: سرتیم ) یا سرپرست ستاره شناسان، به پاسخ گفت:
که "دوآپتان، جُدَی: گوچهر" افتاده و ستاره هرمزد ( مشتری ) باز بالست ( اوج، بالا ) آمد و از بهرام ( مریخ ) و آناهید ( زهره ) به کسته ( طرف، سوی ) هفت اورنگ ( دب اکبر ) و شیر اختر ( برج اسد ) "مَرزَند" ( قِران باشند، نزدیک می شود ) و به اورمزد یاری می دهند
.
"سپوختن" گاه به معنای سرپیچی کردن و دور کردن می آید!
کارنامه اردشیر بابکان، فَرگَرد ( فصل ) 2، بند8:
pābag az ān čiyōn ardawān meh kāmgārtar būd ǰuttar kardan ud ān framān be "spōxtan" nē šāyist
معنی: پاپک از آن رو [که] اردوان مِه ( بزرگ ) ،
کامکارتر ( کامرواتر، نیرومندتر ) بود، جز آن کردن ( یه کاره دیگه انجام دادن ) و [از] آن فرمان "بِسپوختن ( سرپیچی کردن ) " نه شایست ( شایسته نیست )
( ( به سخن ( حرفِ ) بزرگتر ها و دانایان گوش فرا دادند! ) )

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
همخوابگی
آمیزش
مثلا: آمیزش یک مغول با یک گرگ = درازگوش
رابطه جنسی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
میتونامچر mitunāmcar ( سنسکریت: mithunamcar ) .
پارسی:آمیزش ، خفت خیز
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها این است:
میتونام ( سنسکریت: میتهونَم )

بپرس