[ویکی فقه] مقوله علم و دین تنها در جهان اسلام مطرح نیست بلکه امروزه روی کرد جوامع غرب بر این است که حتما دین بایستی در جامعه انسانی رواج داشته باشد، لذا عده ای آمده اند دین را با علم توجیه می کنند که دین را در محدوده تجربیات علمی خودشان بگنجانند که انحراف را دامن زده اند. لازمه سعادت و پیشرفت عمل به دین هست بماهو دین که هم علم را داراست هم ایمان را که نجات بشری در این است.
علم و عالمان در هر جامعه و مرکز علمی، تابعیتی از هویت فرهنگی آن جامعه و مرکزند و اصولا مؤسسه های آموزشی و پژوهشی، طبق فرهنگ و ایدئولوژی، اقدام به برنامه ریزی و سامان دهی می کنند و این تصور که از طریق نظام آموزشی غربی می توان به اهداف اسلامی دست یافت، ادعایی فریب کارانه است؛ زیرا نظام مذکور با جهت گیری سکولار تدوین شده است و در نتیجه، با جهت گیری اسلامی در تعارض یا تزاحم خواهد بود.ادعای نوشتار فوق این است که نه تنها عموم مردم، بلکه عالمان علوم تجربی نیز در تخصص و گرایش علمی خود از دین انتظار دارند و در تحقق فرایند علمی، به آموزه های دینی نیازمندند و اگر در بستر متافیزیک دینی نمو نیابند، اسیر متافیزیک سکولار خواهند شد.مسئله ی علم دینی، مقوله ای نیست که تنها در جهان اسلام مطرح شده باشد؛ در جهان مسیحیت نیز در دو دهه ی اخیر، این مسئله با قوّت، مورد بحث قرار گرفته و حتّی در خصوص آن کنفرانس هایی برگزار شده است که آخرین آن ها، کنفرانس علم در یک زمینه ی خداباورانه بود (Science in theistic content) که در تابستان ۱۳۷۷. هـ. ش/ ۱۹۹۸. م در کانادا برگزار شد. علم جدید در دوران شکوفایی پوزیتویستی و روشن گری سکولار مآبانه، پای به سرزمین های اسلامی نهاد؛ علمی که از متافیزیک خدامحور و دین گرا فاصله گرفت و تفکر بی دینی و گاه ضددینی را با خود یدک می کشید. براین اساس، ایده ی تعارض علم و دین رواج یافت. آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که چرا جهان اسلام که قرن ها پرچم دار علم و فلسفه بود، در این چند قرن اخیر، دچار انحطاط و عقب ماندگی شد؟ مگر مسلمانان برای شش قرن رهبری علمی جهان را در دست نداشتند؟ (۳۵۰ سال رهبری مطلق و ۲۵۰ سال رهبری مشترک با مسیحیان). آیا جوامع اسلامی دانشمندان، ریاضی دانان، طبیعت شناسان پزشکان، شیمی دانان و جغرافی دانان بزرگی چون جابرین حیان، خوارزمی، رازی، مسعودی، بیرونی، ابوالوفا، خیام، ابن سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن رشد و ابن طفیل نپرورانده است؟ هرمان راندال، در این باره می گوید: «مسلمین در قرون وسطا نماینده ی همان نوع تفکر علمی و زندگی صنعتی بودند که ما امروزه به مردم آلمان نسبت می دهیم. مسلمین بر خلاف یونانیان از آزمایشگاه و آزمایش کردن با صبر و حوصله بیزار نبودند و در رشته های طب و مکانیک و در حقیقت در همه ی فنون، به نظر می رسد که به حکم طبیعت خود، علوم را به خدمت بلا واسطه ی زندگی بشر گماشته اند؛ نه این که علوم را به عنوان غایتی برای خود (بدون ارتباط با زندگی) در نظر بگیرند».
دلیل سیر قهقرایی
پاره ای علّت عقب ماندگی را فاصله گرفتن از دنیای غرب دانسته اند و راه چاره را در پیروی کامل از باورهای مغرب زمین منحصر ساخته اند؛ عده ای منشاء افول تمدن عظیم اسلامی را فقدان سودای سر بالا و نداشتن جسارت اندیشیدن معرفی کرده اند و برخی به فهم نادرست گزاره های دینی و گروهی نیز به استعمار بیرونی یا استبداد درونی تمسک جسته اند؛ و بی شک تمام عوامل مذکور در پیدایش این پدیده ی نامیمون مؤثر بوده اند؛ ولی نباید از نفوذ علم سکولار در جوامع اسلامی و نقش آن در استمرار عقب ماندگی مسلمانان غفلت کرد؛ زیرا هم چنان که در مباحث آینده ثابت خواهیم کرد، علمی که خنثی بوده و فارغ از پارادیم و پیش فرض های معرفت شناختی، هستی شناختی، متافیزیکی و ایدئولوژیکی باشد، نداریم؛ بنا بر این گاهی فرایند علم در زمینه ای دینی و متافیزیک خداباورانه نضج می گیرد و گاهی پیش فرض های غیر دینی و ضد دینی آن را تحقق می بخشند.به نظر می رسد بحران هویت و دوگانگی ذهنی و روحی دانش پژوهان مسلمان و توده ی مردم را باید به همین عامل مهم برگرداند، زیرا جامعه ای که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، اسلامی است، آن گاه که با اندیشه های سکولار در دوران تحصیلی دانشگاهی آشنا شود، دچار بحران هویتی و دو شخصیتی می شود.برای توصیف و تبیین دقیق مقوله ی علم دینی، باید به توضیح اجمالی محورهایی چون تعریف علم، دین، متافیزیک، انواع رابطه ی علم و دین، تعریف علم دینی، انگیزه و اهمیّت طرح علم دینی و انواع تاثیرگذاری دین بر علم پرداخت.
چیستی علم
واژه ی علم، مشترک لفظی است و در معانی متعددی به کار رفته است:- کاربرد علم در مقابل جهل که بر همه ی دانستنی ها اعم از تصورات و تصدیقات، علوم حصولی و علوم حضوری، علوم عقلی، حسی و شهودی و نقلی، تک گزاره ها یا رشته های علمی اطلاق می شود.- علم به معنای قطع و یقین و متعلق آن، گزاره هایی است که مورد یقین آدمی باشد؛ اعم از این که آن گزاره ی یقینی، صادق و مطابق با واقع باشد یا کاذب و خلاف واقع بوده باشد. علم در این کاربرد، مقابل شک و ظنّ و وهم قرار دارد.- علم به معنای نظام و سیستمی از گزاره های حصولی ـ که با روش های مختلف کسب معرفت به دست آمده اند ـ است؛ مانند علوم تجربی، فلسفی، تاریخی، عرفانی، ادبی و...- علم به معنای نظام و سیستمی از گزاره های حصولی ـ نه حضوری ـ است که با روش حسی و تجربی تحصیل شده و به صورت فنی، طبقه بندی شده اند؛ مانند علوم تجربی، طبیعی و انسانی. در این اطلاق، فقه، اصول، کلام، فلسفه، عرفان و علوم ادبی و تاریخی، علم به شمار نمی آیند.
← تقسیم علوم
...
علم و عالمان در هر جامعه و مرکز علمی، تابعیتی از هویت فرهنگی آن جامعه و مرکزند و اصولا مؤسسه های آموزشی و پژوهشی، طبق فرهنگ و ایدئولوژی، اقدام به برنامه ریزی و سامان دهی می کنند و این تصور که از طریق نظام آموزشی غربی می توان به اهداف اسلامی دست یافت، ادعایی فریب کارانه است؛ زیرا نظام مذکور با جهت گیری سکولار تدوین شده است و در نتیجه، با جهت گیری اسلامی در تعارض یا تزاحم خواهد بود.ادعای نوشتار فوق این است که نه تنها عموم مردم، بلکه عالمان علوم تجربی نیز در تخصص و گرایش علمی خود از دین انتظار دارند و در تحقق فرایند علمی، به آموزه های دینی نیازمندند و اگر در بستر متافیزیک دینی نمو نیابند، اسیر متافیزیک سکولار خواهند شد.مسئله ی علم دینی، مقوله ای نیست که تنها در جهان اسلام مطرح شده باشد؛ در جهان مسیحیت نیز در دو دهه ی اخیر، این مسئله با قوّت، مورد بحث قرار گرفته و حتّی در خصوص آن کنفرانس هایی برگزار شده است که آخرین آن ها، کنفرانس علم در یک زمینه ی خداباورانه بود (Science in theistic content) که در تابستان ۱۳۷۷. هـ. ش/ ۱۹۹۸. م در کانادا برگزار شد. علم جدید در دوران شکوفایی پوزیتویستی و روشن گری سکولار مآبانه، پای به سرزمین های اسلامی نهاد؛ علمی که از متافیزیک خدامحور و دین گرا فاصله گرفت و تفکر بی دینی و گاه ضددینی را با خود یدک می کشید. براین اساس، ایده ی تعارض علم و دین رواج یافت. آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که چرا جهان اسلام که قرن ها پرچم دار علم و فلسفه بود، در این چند قرن اخیر، دچار انحطاط و عقب ماندگی شد؟ مگر مسلمانان برای شش قرن رهبری علمی جهان را در دست نداشتند؟ (۳۵۰ سال رهبری مطلق و ۲۵۰ سال رهبری مشترک با مسیحیان). آیا جوامع اسلامی دانشمندان، ریاضی دانان، طبیعت شناسان پزشکان، شیمی دانان و جغرافی دانان بزرگی چون جابرین حیان، خوارزمی، رازی، مسعودی، بیرونی، ابوالوفا، خیام، ابن سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن رشد و ابن طفیل نپرورانده است؟ هرمان راندال، در این باره می گوید: «مسلمین در قرون وسطا نماینده ی همان نوع تفکر علمی و زندگی صنعتی بودند که ما امروزه به مردم آلمان نسبت می دهیم. مسلمین بر خلاف یونانیان از آزمایشگاه و آزمایش کردن با صبر و حوصله بیزار نبودند و در رشته های طب و مکانیک و در حقیقت در همه ی فنون، به نظر می رسد که به حکم طبیعت خود، علوم را به خدمت بلا واسطه ی زندگی بشر گماشته اند؛ نه این که علوم را به عنوان غایتی برای خود (بدون ارتباط با زندگی) در نظر بگیرند».
دلیل سیر قهقرایی
پاره ای علّت عقب ماندگی را فاصله گرفتن از دنیای غرب دانسته اند و راه چاره را در پیروی کامل از باورهای مغرب زمین منحصر ساخته اند؛ عده ای منشاء افول تمدن عظیم اسلامی را فقدان سودای سر بالا و نداشتن جسارت اندیشیدن معرفی کرده اند و برخی به فهم نادرست گزاره های دینی و گروهی نیز به استعمار بیرونی یا استبداد درونی تمسک جسته اند؛ و بی شک تمام عوامل مذکور در پیدایش این پدیده ی نامیمون مؤثر بوده اند؛ ولی نباید از نفوذ علم سکولار در جوامع اسلامی و نقش آن در استمرار عقب ماندگی مسلمانان غفلت کرد؛ زیرا هم چنان که در مباحث آینده ثابت خواهیم کرد، علمی که خنثی بوده و فارغ از پارادیم و پیش فرض های معرفت شناختی، هستی شناختی، متافیزیکی و ایدئولوژیکی باشد، نداریم؛ بنا بر این گاهی فرایند علم در زمینه ای دینی و متافیزیک خداباورانه نضج می گیرد و گاهی پیش فرض های غیر دینی و ضد دینی آن را تحقق می بخشند.به نظر می رسد بحران هویت و دوگانگی ذهنی و روحی دانش پژوهان مسلمان و توده ی مردم را باید به همین عامل مهم برگرداند، زیرا جامعه ای که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، اسلامی است، آن گاه که با اندیشه های سکولار در دوران تحصیلی دانشگاهی آشنا شود، دچار بحران هویتی و دو شخصیتی می شود.برای توصیف و تبیین دقیق مقوله ی علم دینی، باید به توضیح اجمالی محورهایی چون تعریف علم، دین، متافیزیک، انواع رابطه ی علم و دین، تعریف علم دینی، انگیزه و اهمیّت طرح علم دینی و انواع تاثیرگذاری دین بر علم پرداخت.
چیستی علم
واژه ی علم، مشترک لفظی است و در معانی متعددی به کار رفته است:- کاربرد علم در مقابل جهل که بر همه ی دانستنی ها اعم از تصورات و تصدیقات، علوم حصولی و علوم حضوری، علوم عقلی، حسی و شهودی و نقلی، تک گزاره ها یا رشته های علمی اطلاق می شود.- علم به معنای قطع و یقین و متعلق آن، گزاره هایی است که مورد یقین آدمی باشد؛ اعم از این که آن گزاره ی یقینی، صادق و مطابق با واقع باشد یا کاذب و خلاف واقع بوده باشد. علم در این کاربرد، مقابل شک و ظنّ و وهم قرار دارد.- علم به معنای نظام و سیستمی از گزاره های حصولی ـ که با روش های مختلف کسب معرفت به دست آمده اند ـ است؛ مانند علوم تجربی، فلسفی، تاریخی، عرفانی، ادبی و...- علم به معنای نظام و سیستمی از گزاره های حصولی ـ نه حضوری ـ است که با روش حسی و تجربی تحصیل شده و به صورت فنی، طبقه بندی شده اند؛ مانند علوم تجربی، طبیعی و انسانی. در این اطلاق، فقه، اصول، کلام، فلسفه، عرفان و علوم ادبی و تاریخی، علم به شمار نمی آیند.
← تقسیم علوم
...
wikifeqh: رابطه_علم_و_دین