[ویکی فقه] یکی از مسائل مهم روز که برخی آن را ناسازگاری دین با علم روز قلمداد می کنند و بعضی آن را مایه تمسخر دین داران قرار می دهند و دسته سوم با دیدی تعجب آمیز درباره آن به پرسش می پردازند مسأله رؤیت هلال ماه می باشد. این مسأله در تمام طول سال مطرح است ولی هیچ گاه بحث، نزاع و گفت وگو درباره آن درنمی گیرد، مگر در اول و آخر ماه رمضان ، به ویژه در آخر این ماه مبارک.
فاصله دیدن دو هلال در دو ماه متوالی، تقریباً (لفظ (تقریباً) برای این به کار برده شد که در هنگام حرکت ماه به دور زمین ، زمین نیز به نوبه خود حرکتی به دور خورشید دارد که در هر ماه یک دوازدهم آن را طی می کند. بنابراین، در اول ماه گذشته اگر ماه در جایی واقع شده بود که یک ناظر زمینی آن را به صورت هلالی دید معلوم نیست پس از یک دور کامل همان ناظر زمینی بتواند هلال را ببیند، زیرا وضعیت قرار گرفتن زمین، نسبت به خورشید و تابش اشعه خورشید و… دخالت دارد. آن گاه وقتی دوباره هلال دیده شد می دانیم که ماه یک دور کامل اطراف زمین زده است و همان مقداری که زمین طی کرده و خود را در وضعیت جدیدی قرار داده است نیز از سوی ماه پیموده شده است. ) متساوی با مقدار زمانی است که ماه یک دورِ کامل، اطراف زمین گردش کند.حرکت کره ماه به دور کره زمین مقدار زمانش، دقیق و ثابت شده و غیر قابل خدشه است.اما زمان دیدن هلال چون وابسته به امور دیگری از جمله، شدت و حدّتِ نور خورشید در هنگام تولد ماه جدید می باشد، دقیقاً مشخص نیست. بنابراین گاهی از لحاظ علمی مسلم است که ماه تولد شده است، اما قابل رؤیت نیست، زمانی مشخص است که از تحت شعاع نور خورشید نیز خارج شده ولی باز قابل رؤیت نیست (زمین و ماه هر دو از خورشید نور می گیرند. زمین کروی است و با حرکت به دور خودش که یک شبانه روز به طول می انجامد، موجب می شود که گاهی یک طرفش روبروی خورشید باشد و از آن نور بگیرد که روز است و پس از گذشتن مدتی آن قسمت از مقابل خورشید عبور کند و دیگر در معرض شعاع خورشید قرار نگیرد و قسمت دیگر مقابل خورشید قرار گیرد و نور بگیرد. و همین طور تکرار می شود.حال اگر همین فردی که روی زمین است و نظاره گر غروب می باشد به سوی آسمان بالا رود یا بر کوهی برآید، خورشید را می بیند، همچنین اگر با سرعتی متساوی سرعتی که زمین به دور خودش می چرخد برخلاف حرکت زمین حرکت کند، هیچ گاه خورشید برایش غروب نمی کند. ماه کره دیگری است که آن هم از خورشید نور می گیرد و شب هنگام، همانند فردی که در تاریکی ایستاده و مناطق دور دست را که روشن است می تواند ببیند ما می توانیم قسمتی از ماه را که با نور خورشید روشن است و در دید ما نیز هست ببینیم. در اول ماه، زمین و ماه تقریباً در یک جهت قرار می گیرند و هر دو از خورشید نور می گیرند، چون خود زمین نور شدیدی از خورشید دریافت می کند آن شدت نور از دیده شدن، ماه، توسط زمینیان جلوگیری می کند همان گونه که در شعاع نور یک نورافکن واقع شدن موجب می شود انسان شمع و چراغ های دیگر کم نوری که در مسیر وصول نور نورافکن به چشم وجود دارد را نتواند ببیند یا اگر بین انسان و اموری که آن ها را می بیند ناگهان یک نور شدیدی واقع شود، توان دیدن آن امور ـ تا زمانی که این نور شدید وجود دارد ـ از بین می رود بنابراین وقتی ماه برای ما قابل رؤیت است که اولاً ماه به گونه ای واقع شده باشد که شعاع خارج شده از دید ناظر به قسمت روشن ماه برسد.یعنی در یک خط مستقیم با ناظر واقع شود و ثانیاً شدت نور خورشید، وسط این خط مستقیم حائل ایجاد نکرده باشد در نتیجه تا زمانی که ماه در اثر حرکت خود از تحت شعاع خورشید خارج نشود قابل رؤیت نیست و برای خارج شدن از تحت الشعاع لازم است نور خورشید کم شود که این حالت در نزدیکی غروب پیش می آید. اما بلافاصله در اثر حرکت زمین، ماه، از دید ناظر پنهان می گردد.)و وقتی امور دیگری از قبیل غلظت و رقّت هوا و امور دیگری موجب می شود که با فراهم بودن تمامی زمینه های علمی برای رؤیت ماه، باز ماه دیده نشود و موجب بروز مشکلاتی شود.
طرح مساله
حال یک اشکال این است که چرا دین احکام خود نظیر روزه و افطار را به تولد ماه که از لحاظ علمی ثابت است مرتبط نساخت تا همه مسلمان ها بدون دغدغه خاطر و با معیارهای علمی آن را تشخیص دهند بلکه آن را به دیدن با چشم مرتبط ساخت تا این همه نزاع رخ دهد؟به عبارت دیگر اگر دین احکامِ وقتی و زمانی خود را بر تقارن جهت ماه، خورشید و زمین یا بر خروج ماه از تحت شعاع نور خورشید که ثابت، یقینی و غیر قابل اختلاف است وابسته می ساخت بهتر نبود؟ به عبارت سوم، چرا شارع، احکام خود را به اموری وابسته ساخته که علمی و دقیق نیست و موجب بروز اختلاف می شود و چرا از وابسته ساختن آن به امور دقیق، علمی و غیر قابل مناقشه خودداری کرده است آیا این ترجیح مرجوح نیست؟در زمان های سابق که راه علم بر افراد مسدود بود چاره ای نداشتند جز این که از راه دیدن هلال به تولد آن وقوف یابند و در آن زمان ها این اختلاف ها نیز ضربه چندانی نمی زد، زیرا فرضاً در شام روز جمعه عید می شد و در حجاز روز شنبه، هیچ یک از مردم آن دو شهر ، از این مسأله باخبر نمی شدند.ولی امروزه که جهان چون دهکده ای کوچک گشته و همه خبرها، در همان لحظه، در سراسر جهان منتشر می شود، شنیدن این که در گوشه ای عید فطر است و در گوشه دیگر مردم روزه اند بسیاری را نسبت به حقانیت یک چنین نظریه ای به تردید می اندازد. این شک و تردید به جاهای دیگر نیز سرایت می کند و پیوسته می پرسند: آیا شب قدر دو شب است یا یک شب؟ آیا ملائکه برای ایرانیان در یک شب نازل می شوند و برای حجازیان در شب دیگر؟ و….به هر حال، یا باید قبول کرد که این دین و احکامش برای دوره های گذشته مفید بوده و امروزه سخنی برای گفتن ندارد و حتی توان اداره یک نماز عید سراسری را ندارد و نیمی از جهان باید روزی را تعطیل کنند و به نماز عید مشغول شوند و نیمی روز دیگر را. و یا باید اذعان کرد که تعلیق عید بر رؤیت هلال، در هر شهر و منطقه ای دقیق نیست و ملاک اصلی قابل رؤیت بودن یا خروج از تحت شعاع می باشد.
آیا رؤیت هلال طریقیت دارد یا موضوعیت؟
بعید است مسلمانی پیدا شود که معتقد باشد اسلام برای دوره های گذشته تاریخ خوب بود و با این حال ادعای مسلمانی نیز داشته باشد، بله ممکن است بگوید، خود این تفرقه داشتن و متحد نبودن دارای مصلحت است ولی در مقابل شبهه های فراوان و سؤال از توضیح این مصلحت ناتوان می ماند. نگارنده بر این باور است که از بررسی دلیل ها و روایات می توان اتحاد افق ها را فهمید، بدین معنی که رؤیت ماه در هر گوشه از جهان را دلیل عید بودن فردای آن روز برای همه جهان دانست.
بررسی دلیل ها
...
فاصله دیدن دو هلال در دو ماه متوالی، تقریباً (لفظ (تقریباً) برای این به کار برده شد که در هنگام حرکت ماه به دور زمین ، زمین نیز به نوبه خود حرکتی به دور خورشید دارد که در هر ماه یک دوازدهم آن را طی می کند. بنابراین، در اول ماه گذشته اگر ماه در جایی واقع شده بود که یک ناظر زمینی آن را به صورت هلالی دید معلوم نیست پس از یک دور کامل همان ناظر زمینی بتواند هلال را ببیند، زیرا وضعیت قرار گرفتن زمین، نسبت به خورشید و تابش اشعه خورشید و… دخالت دارد. آن گاه وقتی دوباره هلال دیده شد می دانیم که ماه یک دور کامل اطراف زمین زده است و همان مقداری که زمین طی کرده و خود را در وضعیت جدیدی قرار داده است نیز از سوی ماه پیموده شده است. ) متساوی با مقدار زمانی است که ماه یک دورِ کامل، اطراف زمین گردش کند.حرکت کره ماه به دور کره زمین مقدار زمانش، دقیق و ثابت شده و غیر قابل خدشه است.اما زمان دیدن هلال چون وابسته به امور دیگری از جمله، شدت و حدّتِ نور خورشید در هنگام تولد ماه جدید می باشد، دقیقاً مشخص نیست. بنابراین گاهی از لحاظ علمی مسلم است که ماه تولد شده است، اما قابل رؤیت نیست، زمانی مشخص است که از تحت شعاع نور خورشید نیز خارج شده ولی باز قابل رؤیت نیست (زمین و ماه هر دو از خورشید نور می گیرند. زمین کروی است و با حرکت به دور خودش که یک شبانه روز به طول می انجامد، موجب می شود که گاهی یک طرفش روبروی خورشید باشد و از آن نور بگیرد که روز است و پس از گذشتن مدتی آن قسمت از مقابل خورشید عبور کند و دیگر در معرض شعاع خورشید قرار نگیرد و قسمت دیگر مقابل خورشید قرار گیرد و نور بگیرد. و همین طور تکرار می شود.حال اگر همین فردی که روی زمین است و نظاره گر غروب می باشد به سوی آسمان بالا رود یا بر کوهی برآید، خورشید را می بیند، همچنین اگر با سرعتی متساوی سرعتی که زمین به دور خودش می چرخد برخلاف حرکت زمین حرکت کند، هیچ گاه خورشید برایش غروب نمی کند. ماه کره دیگری است که آن هم از خورشید نور می گیرد و شب هنگام، همانند فردی که در تاریکی ایستاده و مناطق دور دست را که روشن است می تواند ببیند ما می توانیم قسمتی از ماه را که با نور خورشید روشن است و در دید ما نیز هست ببینیم. در اول ماه، زمین و ماه تقریباً در یک جهت قرار می گیرند و هر دو از خورشید نور می گیرند، چون خود زمین نور شدیدی از خورشید دریافت می کند آن شدت نور از دیده شدن، ماه، توسط زمینیان جلوگیری می کند همان گونه که در شعاع نور یک نورافکن واقع شدن موجب می شود انسان شمع و چراغ های دیگر کم نوری که در مسیر وصول نور نورافکن به چشم وجود دارد را نتواند ببیند یا اگر بین انسان و اموری که آن ها را می بیند ناگهان یک نور شدیدی واقع شود، توان دیدن آن امور ـ تا زمانی که این نور شدید وجود دارد ـ از بین می رود بنابراین وقتی ماه برای ما قابل رؤیت است که اولاً ماه به گونه ای واقع شده باشد که شعاع خارج شده از دید ناظر به قسمت روشن ماه برسد.یعنی در یک خط مستقیم با ناظر واقع شود و ثانیاً شدت نور خورشید، وسط این خط مستقیم حائل ایجاد نکرده باشد در نتیجه تا زمانی که ماه در اثر حرکت خود از تحت شعاع خورشید خارج نشود قابل رؤیت نیست و برای خارج شدن از تحت الشعاع لازم است نور خورشید کم شود که این حالت در نزدیکی غروب پیش می آید. اما بلافاصله در اثر حرکت زمین، ماه، از دید ناظر پنهان می گردد.)و وقتی امور دیگری از قبیل غلظت و رقّت هوا و امور دیگری موجب می شود که با فراهم بودن تمامی زمینه های علمی برای رؤیت ماه، باز ماه دیده نشود و موجب بروز مشکلاتی شود.
طرح مساله
حال یک اشکال این است که چرا دین احکام خود نظیر روزه و افطار را به تولد ماه که از لحاظ علمی ثابت است مرتبط نساخت تا همه مسلمان ها بدون دغدغه خاطر و با معیارهای علمی آن را تشخیص دهند بلکه آن را به دیدن با چشم مرتبط ساخت تا این همه نزاع رخ دهد؟به عبارت دیگر اگر دین احکامِ وقتی و زمانی خود را بر تقارن جهت ماه، خورشید و زمین یا بر خروج ماه از تحت شعاع نور خورشید که ثابت، یقینی و غیر قابل اختلاف است وابسته می ساخت بهتر نبود؟ به عبارت سوم، چرا شارع، احکام خود را به اموری وابسته ساخته که علمی و دقیق نیست و موجب بروز اختلاف می شود و چرا از وابسته ساختن آن به امور دقیق، علمی و غیر قابل مناقشه خودداری کرده است آیا این ترجیح مرجوح نیست؟در زمان های سابق که راه علم بر افراد مسدود بود چاره ای نداشتند جز این که از راه دیدن هلال به تولد آن وقوف یابند و در آن زمان ها این اختلاف ها نیز ضربه چندانی نمی زد، زیرا فرضاً در شام روز جمعه عید می شد و در حجاز روز شنبه، هیچ یک از مردم آن دو شهر ، از این مسأله باخبر نمی شدند.ولی امروزه که جهان چون دهکده ای کوچک گشته و همه خبرها، در همان لحظه، در سراسر جهان منتشر می شود، شنیدن این که در گوشه ای عید فطر است و در گوشه دیگر مردم روزه اند بسیاری را نسبت به حقانیت یک چنین نظریه ای به تردید می اندازد. این شک و تردید به جاهای دیگر نیز سرایت می کند و پیوسته می پرسند: آیا شب قدر دو شب است یا یک شب؟ آیا ملائکه برای ایرانیان در یک شب نازل می شوند و برای حجازیان در شب دیگر؟ و….به هر حال، یا باید قبول کرد که این دین و احکامش برای دوره های گذشته مفید بوده و امروزه سخنی برای گفتن ندارد و حتی توان اداره یک نماز عید سراسری را ندارد و نیمی از جهان باید روزی را تعطیل کنند و به نماز عید مشغول شوند و نیمی روز دیگر را. و یا باید اذعان کرد که تعلیق عید بر رؤیت هلال، در هر شهر و منطقه ای دقیق نیست و ملاک اصلی قابل رؤیت بودن یا خروج از تحت شعاع می باشد.
آیا رؤیت هلال طریقیت دارد یا موضوعیت؟
بعید است مسلمانی پیدا شود که معتقد باشد اسلام برای دوره های گذشته تاریخ خوب بود و با این حال ادعای مسلمانی نیز داشته باشد، بله ممکن است بگوید، خود این تفرقه داشتن و متحد نبودن دارای مصلحت است ولی در مقابل شبهه های فراوان و سؤال از توضیح این مصلحت ناتوان می ماند. نگارنده بر این باور است که از بررسی دلیل ها و روایات می توان اتحاد افق ها را فهمید، بدین معنی که رؤیت ماه در هر گوشه از جهان را دلیل عید بودن فردای آن روز برای همه جهان دانست.
بررسی دلیل ها
...
wikifeqh: رؤیت_هلال
[ویکی شیعه] رؤیت هلال به معنای دیدن هلال اول ماه، یکی از راه های اثبات شرعی آغاز ماه قمری است. بخش قابل توجهی از عبادات و اعمال واجب و مستحب مانند حج، روزه، شب قدر و برخی مسائل حقوقی مانند افزایش دیه در ماه های حرام، به مسئله رؤیت هلال اول ماه گره خورده اند. فقیهان شیعه برای تعیین اول ماه، مبانی مختلفی دارند و شرایط متعدد نجومی نیز در دیده شدن ماه دخالت دارند.
بخش قابل توجهی از اعمال دینی مانند حج، روزه و بسیاری از عبادات مستحبی که اختصاص به زمان مشخصی دارند؛ همچنین برخی مسائل حقوقی مانند تشدید دیه در ماه های حرام، به مسئله رؤیت هلال اول ماه گره خورده اند و به همین جهت راه های اثبات اول ماه قمری در کتاب های فقهی مورد بحث قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در ماه رمضان بیشتر بوده و به ویژه در تعیین پایان این ماه حساسیت خاصی پیدا می کند، به طوری که اگر ماه رمضان ۲۹ روزه باشد فردای آن عید فطر و روزه گرفتن حرام است و در غیر این صورت فردای آن سیامین روز ماه رمضان و روزه آن واجب است.
این حساسیت و تردید در گذشته نیز وجود داشته و روایاتی که از امامان معصوم نقل شده به خوبی نشانگر این شرایط هستند، ولی در سال های اخیر با گسترش ارتباطات، دیدن یا ندیدن ماه در شهرها و حتی کشورهای مختلف باعث تشدید این تردید و سردرگمی گشته است تا جایی که گاهی در یک شهر دو روز متفاوت به عنوان عید فطر مطرح شده است. برخی روزه داران برای رهایی از این شرایط در یوم الشک به سفر می روند. این مشکل در بین اهل سنت نیز وجود دارد.
بخش قابل توجهی از اعمال دینی مانند حج، روزه و بسیاری از عبادات مستحبی که اختصاص به زمان مشخصی دارند؛ همچنین برخی مسائل حقوقی مانند تشدید دیه در ماه های حرام، به مسئله رؤیت هلال اول ماه گره خورده اند و به همین جهت راه های اثبات اول ماه قمری در کتاب های فقهی مورد بحث قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در ماه رمضان بیشتر بوده و به ویژه در تعیین پایان این ماه حساسیت خاصی پیدا می کند، به طوری که اگر ماه رمضان ۲۹ روزه باشد فردای آن عید فطر و روزه گرفتن حرام است و در غیر این صورت فردای آن سیامین روز ماه رمضان و روزه آن واجب است.
این حساسیت و تردید در گذشته نیز وجود داشته و روایاتی که از امامان معصوم نقل شده به خوبی نشانگر این شرایط هستند، ولی در سال های اخیر با گسترش ارتباطات، دیدن یا ندیدن ماه در شهرها و حتی کشورهای مختلف باعث تشدید این تردید و سردرگمی گشته است تا جایی که گاهی در یک شهر دو روز متفاوت به عنوان عید فطر مطرح شده است. برخی روزه داران برای رهایی از این شرایط در یوم الشک به سفر می روند. این مشکل در بین اهل سنت نیز وجود دارد.
wikishia: رؤیت_هلال